سریال ونزدی باید این داستان عاشقانه فرعی را کنار بگذارد
میگویند که همیشه دو قطب مخالف جذب یکدیگر میشوند، اما هر امیدی برای رابطه عاشقانه سریال Wednesday بین ونزدی آدامز (جنا اورتگا) و تایلر گالپین (هانتر دوهان) را باید یک بار برای همیشه دفن کرد. در فصل دوم، مدرسه دوباره باز شده و همه مشغول شرکت در کلاسها و مرتب کردن خوابگاههایشان هستند، اما ونزدی برنامهای متفاوت دارد.
بعد از تمرین تواناییهای روانی خود در طول تعطیلات، ونزدی رویایی میبیند که نمیتواند نادیده بگیرد: کسی در شرف مرگ است. اما تا زمانی که ونزدی کاری نکند، این اتفاق نمیافتد. متاسفانه، پرونده جدید او نیازمند سفر کوتاهی به آسایشگاه ویلو هیل است، جایی که عشق سابق ونزدی که اکنون به هیولا تبدیل شده، در انفرادی زندانی است. امیدی به یک دیدار عاشقانه نداشته باشید، زیرا هیچ نشانهای از تجدید دیدار عاشقانه وجود ندارد. توجه کنید که در ادامه بخشهایی از فصل دوم سریال ونزدی (بخش دوم) اسپویل خواهد شد.
بین ونزدی آدامز و تایلر گالپین چه اتفاقی افتاد؟
در فصل اول ، ونزدی و تایلر ابتدا به عنوان متحدان غیرمنتظره ظاهر شدند، زمانی که ونزدی در حال تحقیق درباره یک رشته قتل در جریکو بود. وقتی ونزدی به عنوان دانشآموز وارد نورمور شد، فورا توسط سایر دانشآموزان مورد تنفر قرار گرفت. با این حال، بعدا ونزدی تایلر را در کافه «Weathervane» ملاقات کرد، جایی که او به عنوان باریستا کار میکرد. ونزدی پیشنهاد میدهد که دستگاه اسپرسو را تعمیر کند، به شرطی که او ونزدی را به ایستگاه بارلینگتون برساند. از آن زمان، تایلر خود را در تحقیقات ونزدی دخیل کرده است. هرچند او از کمک تایلر اکراه دارد، نمیتواند انکار کند که تایلر دارایی ارزشمندی است که در پیشبرد کارهایش به او کمک میکند.
بخشی عمده از خط داستانی فصل اول ونزدی، «مثلث عشقی» میان ونزدی، تایلر و دانشآموز نورمور، خاویِر تورپ (پرسی هاینز وایت) است. خاویِر همان تواناییهای روانی ونزدی را دارد و از قدرتهای واقعی خود به عنوان واسطهای برای ثبت دیدگاههایش استفاده میکند. با این حال، به عنوان یکی از پسران محبوب مدرسه، ونزدی هیچ نیتی برای پاسخ دادن به مهربانی واقعی خاویِر ندارد. در واقع، او نسبت به هر حرکت خاویِر مشکوک است و هر زمان مشکلی پیش میآید، همیشه رد پای خاویر در آن به چشم میخورد.
در همین حال، در مدرسهای که هیچکس نمیخواست ویژگیهای عجیب ونزدی را بپذیرد، تایلر انسانی بود که به طرز شگفتآوری او را با تمام پیچیدگیهایش دوست داشت. ونزدی تصور میکرد او یک فرد عادی است و همین باعث شد که کمی از مراقبتهایش کوتاه بیاید، گمان میکرد او قصد آسیب رساندن ندارد. متاسفانه، این شیفتگی کوتاهمدت بود. در یکی از بزرگترین پیچشهای داستان فصل اول، ونزدی رویای روانیای میبیند که تایلر را با خون روی دهانش نشان میدهد. بعدا فاش میشود که تایلر همان هایدی است که پشت قتلهای جریکو بوده، که توضیح میدهد چرا او در تمام تحقیقات ونزدی همراه او بوده است.
ونزدی وظیفهای ندارد که تایلر را از حالت هیولاگونهاش نجات دهد
به محض اینکه تایلر هویت هاید خود را فاش میکند، ونزدی تمام احساسات عاشقانهاش نسبت به او را از دست میدهد. با این حال، به نفع تایلر باید گفت که او خود قربانی است. مادر هاید او به احتمال زیاد مرده است و تایلر بدون هیچ شخصیت مادری که از او مراقبت کند یا مربی مناسبی برای آموزش کنترل قدرتهایش باقی مانده است (هرچند که تضمینی هم نیست که مادرش از نظر ذهنی قادر به راهنمایی او بوده باشد). پدرش، کلانتر دانوان گالپین (جیمی مکشین)، از فرم هاید پسرش بیخبر بود، اگرچه حدسهایی درباره آن میزد. اما کلانتر گالپین به همان اندازه پدر بدی نیز بود. پس از فوت همسرش، کلانتر گالپین از نظر عاطفی از پسرش فاصله گرفت. علاوه بر این، مارلین تورنهیل (لورل گیتس)، با آماده کردن تایلر برای تبدیل شدن به ماشین کشتار شخصی خودش، وضعیت را بدتر کرد.
با این حال، مسئولیت ونزدی نیست که تایلر را نجات دهد، به ویژه با توجه به ماهیت ناپایدار یک هاید. در فصل دوم، ونزدی بالاخره به دیدار تایلر در آسایشگاه ویلو هیل میرود، که اولین دیدار دوباره آنها از زمان نبردشان در پایان فصل اول است. تایلر در انفرادی زندانی است، کاملا زنجیر شده و هیچ راه فراری ندارد. هر بار که تایلر نشانهای از بازگشت هاید نشان میدهد، فورا با برق شوک داده میشود. در طول دیدار ونزدی، تایلر هنوز تصور میکند که او نسبت به او احساس دارد. با این حال، ونزدی فورا او را رد میکند، بهویژه زمانی که تایلر تهدید میکند انید (اما مایرز) را بکشد. هرچه ونزدی بیشتر تایلر را پس میزند، واکنش او پرخاشگرانهتر میشود که تقریبا جنبه هاید او را فعال میکند.
جالب است که در قسمت پایانی این فصل، وقتی ونزدی فرصت داشت تایلر را بهراحتی بکشد، «خطا کرد» و به جای آن او را رها کرد. با این حال، نباید این حرکت به عنوان یک ژست عاشقانه تفسیر شود. در طول هر دو فصل، تایلر همیشه تحت کنترل دیگران بوده و به عنوان یک هاید، باور دارد که برای زنده ماندن به یک ارباب نیاز دارد. در طول فصل دوم، ونزدی یاد میگیرد از نظر احساسی و نه به ورشی آسیبزا رشد کند و درک کند زندگی دیگران چه احساسی دارد. رها کردن تایلر به جای کشتن او، یک عمل عاشقانه نیست، بلکه نشانهای از احترام به خواست او برای آزادی است.
ونزدی به انید اهمیت زیادی میدهد
پیگیری یک رابطه عاشقانه بین ونزدی و تایلر، یکی از اصلیترین ستونهای سریال را خراب میکند: دوستی ونزدی و انید. در نگاه اول، این دو نمیتوانند از این متصادتر باشند. ونزدی با سلاح و تاریکی وارد نورمور میشود، در حالی که انید پر از برق و شایعات است. هیچکدام از بودن با یکدیگر به عنوان هماتاقی خوشحال نیستند، اما با گذشت زمان، انید راه خود را به قلب سرد ونزدی باز میکند. اطلاعات او در پروندههای ونزدی بسیار ارزشمند است و به تدریج کارآگاه تاریک شروع به تکیه کردن بر هماتاقیاش میکند.
اوج دوستی آنها در پایان فصل اول رخ میدهد، وقتی انید بالاخره «به شکل گرگ درمیآید» و تقریبا جان خود را فدا میکند تا ونزدی را از تایلر نجات دهد. درست به همین شکل، آنها از همخانههای بیمیل به بهترین دوستان تبدیل میشوند. آن هم نه به این شکل که «وای ما بهترین دوست هم هستیم!» بلکه به این معنا که هر دو درک میکنند برای محافظت از یکدیگر هر کاری خواهند کرد.
آنچه پیوند آنها را جذاب میکند، تضاد در نحوه ابراز مراقبتشان است. انید مراقبت خود را آشکار نشان میدهد، در حالی که ونزدی آن را زیر ظاهر بیاحساس خود پنهان میکند. فصل دوم دوستی آنها را به آزمایش میگذارد، وقتی ونزدی پیشبینی مرگ انید را دریافت میکند و این را برای محافظت از او مخفی نگه میدارد. با این حال، این باعث میشود ونزدی فاصلهای از انید حفظ کند. در فصل اول، ونزدی کمک انید را رد میکرد زیرا کار کردن به تنهایی برایش بهتر بود. این بار، او فاصله را نه از روی غرور، بلکه از ترس از دست دادن انید حفظ میکند؛ به ویژه چون ونزدی خود را «مسئول» مرگ زودهنگام او میداند.
این همان رابطهای است که شایسته توجه است، نه پسرانی که برای فتح قلب سرسخت ونزدی رقابت میکنند، بلکه دوستیای که نماد رشد، درک متقابل و یادگیری آسیبپذیر بودن با غیرمنتظرهترین افراد است. هیچ مثلث عشقی نمیتواند شکوفایی عجیب، ناقص و در عین حال زیبا پیوند ونزدی و انید را پشت سر بگذارد. به همین دلیل، در پایان فصل دوم، ونزدی تعطیلات خود را با عموی فستر (فرد آرمیزن) به شمال میرود تا انید را پیدا کند، کسی که اکنون به یک گرگآلفا تبدیل شده و به دلیل تنها بودن واقعی خود شناخته میشود. در گذشته، انید بود که دائما تلاش میکرد به ونزدی دوردست نزدیک شود. این بار، ونزدی لطف او را پاسخ داده او اجازه نمیدهد بهترین دوستش از دست برود.
منبع: Collider
امسال بازی خوب چی داریم؟ میزگیم با نیما نوترون

نظرات