چرا پلانکتون همیشه شکست میخورد؟ نگاهی به جاهطلبی این شخصیت
پلانکتون یک شخصیت جالب، جذاب و خندهدار است که مهمترین ضد قهرمان انیمیشن باب اسفنجی محسوب میشود. این کاراکتر یکی از جالبترین شخصیتپردازیهای سریال را دارد که تمام مخاطبین را به فکر فرو میبرد.
با اینکه شخصیتهای سریال باب اسفنجی شلوارمکعبی به مکانهای مختلفی در «بیکینی باتم» سر زدهاند، چند مکان وجود دارد که به عنوان لوکیشنهای اصلی سریال شناخته میشوند، از جمله «چام باکت» که با وجود همه تلاشهای صاحبش، همیشه شکست میخورد. یکی از نظریههای طرفداران دلیل این شکست همیشگی را توضیح میدهد که در ادامه به آن میپردازیم.
شبکهی نیکلودئون برنامههای تلویزیونی بهیادماندنی و محبوب زیادی ساخته است، اما هیچکدام به موفقیت باب اسفنجی نرسیدهاند. این سریال که توسط «استیون هیلنبرگ» خلق شد، در سال ۱۹۹۹ روی آنتن نیکلودئون رفت و از آن زمان تا به امروز، بدون توقف ادامه داشته و حتی وارد مدیومهای دیگر مثل بازیهای ویدیویی، فیلمها و کمیک هم شده است. انیمیشن باب اسفنجی شلوارمکعبی مخاطب را به اعماق اقیانوس و شهر زیرآبی بیکینی باتم میبرد، جایی که باب اسفنجی و دوستانش زندگی میکنند. داستان سریال ماجراجوییهای متعددی از باب اسفنجی را دنبال میکند که اغلب همراه بهترین دوستانش، پاتریک، سندی و رئیس حریصش آقای خرچنگ جذاب میشود. با اینکه باب اسفنجی روحی مهربان دارد و همه را دوست خود میداند، اما تمام سریالها نیاز به یک ضدقهرمان دارند و این نقش را پلانکتون، صاحب چام باکت و دشمن همیشگی آقای خرچنگ بازی میکند. شوخی همیشگی سریال با پلانکتون و رستورانش این است که هیچوقت موفق نمیشود. در واقع، رستوران او همیشه یک قدم از کراستی کراب آقای خرچنگ عقبتر است. گرچه دلیل این شکست ممتد کاملا مشخص نیست.
رستوران چام پاکت هرگز به محبوبیت رستوران آقای خرچنگ نمیرسد، هرچند که پلانکتون تمام تلاشش را میکند
چام باکت درست روبهروی کراستی کراب قرار دارد و نه تنها رستوران پلانکتون است، بلکه خانه او و همسرس کارن هم به شمار میرود؛ به این معنا که تمام اختراعات پلانکتون و وسایل شخصیاش هم در این مکان قرار دارند. چام باکت به خاطر کیفیت بسیار پایین غذاهایش نتوانسته مشتری جذب کند و همین باعث شده که پلانکتون همیشه در تلاش باشد فرمول کراستی برگر را بدزدد. شکستهای پیاپی چام باکت بخش جدانشدنی آن است، اما نظریهای وجود دارد که توضیح میدهد چرا رستوران پلانکتون همیشه شکست میخورد. به نظر میرسد که همه چی به غذایی که سرو میشود برمیگردد.
این نظریه که در ردیت منتشر شده، دلیل شکست همیشگی چام باکت را به غذای سرو شده در آن مربوط میداند، چون این تنها جایی در بیکینی باتم است که گوشت سرو میکند؛ چیزی که به گفته خود هیلنبرگ تایید شده است. نویسنده این تئوری میگوید که پلانکتون در تلاش است سطلهایی پر از گوشت را به شهری بفروشد که ساکنانش «تغذیهکننده بستر» (Bottom-Feeders) هستند، مثل لابسترها، نرمتنان و گربهماهیها. در بیکینی باتم، گوشتخواران بسیار کمی وجود دارند، مثل کوسهها که آنها هم گهگاه ظاهر میشوند. نویسنده همچنین به این موضوع اشاره میکند که فرمول اولیه کراستی برگر (که باعث آغاز درگیری بین آقای خرچنگ و پلانکتون شد) شامل «ذرهای چام» بوده، دقیقا به همان مقداری که این موجودات در طبیعت پیدا میکنند. بنابراین غذایی که در این شهر سرو میشود، نباید رژیم غذایی ساکنان آن را به هم بریزد. با این حال، چند شخصیت بدون مشکل خاصی، غذای چام باکت را خوردهاند، از جمله اختاپوس که در واقع گونهی گوشتخوار است. پاتریک هم میتواند بدون مشکل غذای پلانکتون را بخورد، چرا که ستارههای دریایی ذاتا لاشهخوار و همهچیزخوار هستند.
مشکل اصلی پلانکتون، ندیدن واقعیتی است که در مقابل چشمانش قرار دارد
در نتیجه، پلانکتون غذای اشتباهی را برای مخاطب و جامعه هدف بیکینی باتم سرو میکند و برای اینکه چام باکت موفق شود، باید مثل رستوران آقای خرچنگ، منویی کاملا گیاهی ارائه دهد یا مکان رستورانش را به جایی ببرد که ساکنانش بیشتر گوشتخوار هستند. این فقط یکی از نمونههای توجه دقیق استیون هیلنبرگ به جزئیات است؛ کسی که نه تنها انیماتور سریال، بلکه مدرس علوم دریایی نیز بود و تمام این دانش را در خلق باب اسفنجی شلوارمکعبی به کار گرفت.
از سوی دیگر، جاهطلبی پلانکتون در باب اسفنجی شلوارمکعبی، یکی از ویژگیهای برجسته و محرک اصلی کنشهای اوست. او شخصیتی است که از دوران کودکی در سایه موفقیتهای آقای خرچنگ رشد کرده و این حس عقبماندگی و ناکامی عمیقا در روان او ریشه دوانده است. برای پلانکتون، فرمول مخفی برگر آقای خرچنگ نماد تمام چیزهایی است که ندارد: موفقیت، محبوبیت و احترام. به همین دلیل، او با وسواس و خلاقیتی تحسینبرانگیز، اما اغلب نابهجا، نقشههای پیچیدهای برای دزدیدن این فرمول طراحی میکند. جاهطلبی او نه تنها یک میل شخصی، بلکه نوعی انتقامجویی علیه جهانی است که به زعم او با بیعدالتی با او رفتار کرده است.
در عین حال، این جاهطلبی شدید، پلانکتون را به شخصیتی پارادوکسیکال تبدیل میکند؛ او در عین نابغه بودن، گرفتار سادهلوحی و خودویرانگری است. نقشههای او اغلب با شکست مواجه میشوند، اما این شکستها نه تنها او را مایوس نمیکنند، بلکه به شکل بیمارگونهای انگیزهاش را برای تلاش دوباره بیشتر میکنند. پلانکتون تصویری از جاهطلبی افراطی است که وقتی با عدم خودآگاهی و ناتوانی در پذیرش شکست ترکیب میشود، به جای موفقیت، به چرخهای از شکستهای تکراری، تنهایی و خشم میانجامد؛ چرخهای که شخصیت او را هم خندهدار و هم اندوهبار میسازد.
جاهطلبی پیش از اندازه پلانکتون را از رسیدن به موفقیت وا میدارد
از منظر طنز، پلانکتون یکی از موفقترین شخصیتهای کمدی در باب اسفنجی است، چون ترکیبی بامزه از جاهطلبی عظیم و جثهای خندهدار دارد. موجودی میکروسکوپی با نقشههایی در مقیاس جهانی! تضاد بین بزرگی آرزوهایش و کوچکی جثهاش، خودش به تنهایی یک شوخی تمامنشدنی است. چاشنی این موارد، شکستهای همیشگیاش است که با اعتماد به نفس اغراق شده و مونولوگهای دراماتیک همراه میشوند. پلانکتون در همان حین که با غرور از «حاکمیت جهان» حرف میزند، توسط یک سطل زباله یا حتی حیوان خانگی له میشود! این تضاد بین تصور خودش از یک نابغه شیطانی و واقعیت خندهدار زندگیاش، او را به یک کاریکاتور تمامعیار از جاهطلبی مضحک تبدیل میکند؛ یک شخصیت که میتواند بیشتر از تمام کاراکترهای سریال خنده به لبهای شما بیاورد.
کلام آخر
اینکه پلانکتون با همه شکستها، جاهطلبیهای بیپایان و نقشههای محکوم به شکستش، بیش از آنکه یک شرور واقعی باشد، نمادی از تلاش بیوقفه و طنز تلخ به شمار میرود، یکی دیگر از دلایلی است که سریال باب اسفنجی را به یک انیمیشن خاص تبدیل میکند. او یادآور این حقیقت است که شکست، گاهی نه به خاطر نداشتن هوش یا تلاش، بلکه به دلیل نادیده گرفتن نیازهای واقعی مخاطب و ناتوانی در تغییر مسیر رخ میدهد. در دنیای رنگارنگ و شاد باب اسفنجی، پلانکتون همچون آینهای خندهدار اما تاملبرانگیز، بخشی از واقعیتهای تلخ زندگی را با چاشنی طنز به ما نشان میدهد.
- چرا رستوران چام باکت همیشه شکست میخورد؟
رستوران چام باکت به دلیل سرو غذاهایی با محتوای گوشت در شهری که ساکنان آن عمدتا گیاهخوار هستند، موفق نمیشود. نظریهای مطرح شده که بیان میکند پلانکتون غذایی میفروشد که با رژیم غذایی طبیعی ساکنان بیکینی باتم سازگار نیست، برخلاف کراستی کراب که منویی متناسب با ذائقه عموم دارد.
- چرا پلانکتون با وجود شکستهای مکرر، دست از تلاش برنمیدارد؟
پلانکتون شخصیتی جاهطلب است که از دوران کودکی در سایه موفقیتهای آقای خرچنگ زندگی کرده است. او فرمول برگر آقای خرچنگ را نماد موفقیت و احترام میداند و تلاش مداومش برای دزدیدن این فرمول، بیشتر ناشی از حس رقابت، کمبود اعتماد به نفس است، تا صرفا میل به ثروت یا شهرت.
- چه چیزی شخصیت پلانکتون را از نظر کمدی، خاص و بهیادماندنی میکند؟
طنز پلانکتون از تضاد میان جاهطلبی عظیمش و جثه میکروسکوپیاش، سرچشمه میگیرد. او با مونولوگهای اغراقآمیز و نقشههای بزرگ، خود را نابغهای شرور میداند، در حالی که در عمل، اغلب با شکستهای خندهدار مواجه میشود؛ مانند له شدن زیر پا یا گیر افتادن در سادهترین تلهها. همین تناقضها او را به یک شخصیت طنز خاص و محبوب تبدیل کردهاند.
چرا همه تو یوتیوب فارسی باهم دیگه دعوا دارند؟ میزگیم با لیل شایان و ویبهد
نظرات