در این مطلب به نقد و بررسی بازی The Rogue Prince of Persia بهعنوان جدیدترین نسخهی این مجموعهی پرطرفدار و پرپتانسیل میپردازیم؛ برای اینکه بیشتر و بهتر با این اثر بهیاد ماندنی ارتباط گرفته و اطلاعات مورد نیازتان را کسب نمایید، در ادامه همراه مجله بازار باشید.
فرنچایز پرنس آو پرشیا یا همان شاهزادهی ایرانی که در ظاهر و باطن استودیو بازیسازی یوبیسافت (Ubisoft) در طی سالهای متمادی شکل گرفته، حالا با عرضهی نسخهی جدید خود، پا به رقابتِ بازیهای مستقلی همچون Dead Cells گذاشته است البته این رقابت، از نوع سبکآثارِ «روگلایک» شمرده نمیشود بلکه بیشتر به سمت محصولات «روگلایتمحور» حرکت مینماید و حداقل تا الان نیز بهخوبی در مارکت بازیهای ایندی حاضر شده است. درواقع شاید بتوان اینگونه گفت که «شاهزاده ایرانی» یکی از معدود محصولات یوبیسافت بهحساب میآید که بهعنوان «نماد خلاقیت و قدرتِ» این استودیو ظاهر میشود.
بازی The Rogue Prince of Persia بر اساس کد ارسالی ناشر (Ubisoft) و روی PC بررسی شده است.
.The Rogue Prince of Persia was reviewed on PC based on code submitted by the publisher (Ubisoft)
در این نقد و بررسی سعی میکنم به بهترین و خلاصهترین شکل ممکن بخشهای مختلف روگ پرنس آو پرشیا را بررسی کنم و به سادهترین نوع روایت هم عرضهشان نمایم. من کاری به نسخههای کلاسیک و حتی The Lost Crown ندارم و بیشتر این تمایل را در نظر گرفتهام که خارج از ابعادِ این آثار، به Review این شماره برسم البته که صددرصد، یکسری اشارات خواهم داشت. بازی جدید شاهزاده ایرانی آمده تا همهمان را تا حدی سورپرایز کند و همزمان نیز جهت امیدواریمان را کج نماید. در ادامه همراه من باشید.
شاهزاده آبیِ آواتاری تبدیل شد به یک شخصیت ایرانی
شاید جالب باشد که بدانید، بازی The Rogue Prince of Persia در نسخهی ارلی اکسس خود، شاهزاده را به گونهای طراحی کرده بود که به رنگ آبی تبدیل شده بود؛ استودیو سازندهی بازی و ناشر اثر یعنی یوبیسافت، آنقدر در این رابطه هِیتهای مختلفی را دریافت کردند که مجبور شدند، بهکل آرتاستایل کرکتر این اثر را تغییر داده و بروزرسانی کنند و حالا که ورژن اصلی، کامل و اولِ شاهزاده ایرانیِ جدید منتشر شده، میتوانیم ببینیم که چقدر در این امرِ بازسازی و ارتقاء کیفی بازی خوب عمل کردهاند.
این را هم اضافه کنم که بهنظر من از لحاظ گیمپلی و ساختار، نسخهی The Lost Crown ارزش تجربهی بالاتری به ارمغان میآورد اما از لحاظ خود و هویتمان، بایستی بگویم که The Rogue Prince of Persia بهتر ظاهر میشود چرا که در طراحی هنری، بصری و شخصیتها میتوانیم آن رنگوبوی ایرانی را مشاهده کنیم و لذت ببریم اما در The Lost Crown این قضیه بیشتر به سمت اعراب و هندیها میرود. با اینکه اگر داستان این دو اثر در چند صد سال پیش روایت میشد مشکلی با این طراحی و موضوع نداشتم اما چون داستانِ بازی به ۲ تا ۳ هزار سال پیش میرود، طبیعی است که موضوعیت «ایرانیزه» بودن ساختار برام در اولویت قرار گرفته باشد.
بحث من به هیچ عنوان به قالبهای «نژادپرستانه و هجو» ارتباطی نداشته و نخواهد داشت و صرفاً از لحاظ طراحیِ تاریخی به این هنرپردازی نگاه میکنم و نظرم را ارائه میدهم. همانطور که سینمای جهان و حتی هالیوود نیز از رنگهای ایرانی بهخصوص «آبی نیلی» بهخوبی بهرهوری مینمایند، خالقِ روگ پرنس آو پرشیا هم با ترکیبِ رنگنگارهای ایرانی، خروجی پارسیِ باکیفیتی را ساخته که بسیاری از بازیکنان را از لحاظ آرتاستایل هیجانزده کرده است. در کلیت ماجرا باید بگویم که این بازی از لحاظ طراحی بصری و کارگردانی هنری در درجهی بسیار خوبی قرار دارد اما بگذارید این نکتهی منفی را هم به ماجرا وارد کنم: «شما زمانی که با سیستم مبارزات درگیر میشوید و ضربات متعددی را وارد مینمایید، آرتاستایل این سیستم، بیش از حد رنگها و طرحها را پخش مینماید و همین مورد باعث میشود که در صحنههای شلوغ، نتوانید تمرکز خود را حفظ کرده و دشمنانتان را ببینید، به همین خاطر ضربات مختلفی را هم دریافت میکنید.»
گیمپلی Rogue Prince سرگرم کننده است اما داستانش خیر
واقعیت ماجرا در اینطور بازیها، من آنچنان به دنبال داستانِ خاصی نمیگردم بلکه بیشتر سعی میکنم از گیمدیزاین، آرتاستایل و سیستمهای متفاوتی که درون این تِم آثار قرار دارند لذت ببرم و کاوشم را انجام بدهم چرا که جایگذاری یک روایت داستانی خوب، در یک اثر ساده و مینیمال شاید آنچنان مجذوب کننده بهنظر نیاید با اینکه اگر وجود داشت، صددرصد بهجای نمرهی ۸ (که چیزی میان خوب و خیلی خوب است) نمرهی ۸.۵ را به این اثر میدادم اما چه میشود کرد؟ داستان ویژهای وجود ندارد و صرفاً چند نفر میروند و میآیند و داستان، توسط سبک «روگلایتِ» اثر ترسیم و روایت میشود.
گیمپلی The Rogue Prince of Persia به زیباترین شکل ممکن میتواند از خلاقیتهای سیستماتیک «پلتفرمر» بهرهوری کرده و آن را در ساختار side-scrolling اجرا نماید، این کار نیازمند تجربه و دانشی بود که حداقل این استودیو از پَسِ انجام آن برآمده و از این بابت بسیار خوشحالم که این اتفاق رقم خورده است. ساید اسکرول کردن بازی با انسجام گیمپلی، سیستم مبارزات و داستانگویی اثر با سبک روگلایتش، کار آنچنان سادهای نیست؛ درواقع شما آنقدر دستتان برای کاوش کردن و جریانسازیِ اکشنهای مختلف و شنیدن روایتهای متعدد باز است که میتوانید به راحتترین شکل ممکن با کانسپت روگ پرنس آو پرشیا ارتباط برقرار کرده و آن را تجربه نمایید.
با اینکه انتظار بیشتری از سیستم مبارزاتیِ بازی و بخشهای آموزشیاش داشتم اما باز هم خوب ظاهر شد و توانست نظرم را به خود جلب کند؛ بهجزء چند حرکت ساده و ابتدایی، مبارزات بازی به همین راحتی تکراری نمیشوند و از فُرمِ خودشان فرود نمیآیند بلکه هربار با رونمایی از کرکترهای جدید داستان، بهتر و بیشتر هم میشوند. مبارزات بازی با شخصیتهای منفیِ روبرویمان هم در حد متعادلی سرگرم کننده و جذاب است، بهطوری که شاید گاهی اوقات خستهتان کنند اما با جلو رفتنِ داستان، این خستگی برطرف میشود و جایش را به هیجانی مطلوبتر میدهد. از اینها که بگذریم، باسفایتها نیز تجربهی دلپذیری ارائه میدهند و آنقدر هم راحت نیستند بلکه در حد و اندازهی مبارزات و باسفایتهای بازی Dead Cells حاضر میشوند و مقابلمان قرار میگیرند.
سیستم توسعهی درختی و Fast travel بازی نیز بهنظرم جزئیاتی خاصی ندارند و برای یک اثر بسیار کوچک مناسب محسوب میشوند. شاید اینگونه بهنظرتان آید که نمرهی ۸ برای اثری اینچنینی زیاد بهنظر آید اما به این موضوع توجه داشته باشید که این نمره، به واسطهی خلق «تجربه» داده شده است؛ بازی آنقدر کوچک و اما سرگرم کننده است که بتوانیم چند ساعتی از عمر دلپذیرمان را در این محصول الگومحور مصرف کنیم و سیر شویم. راستی، گفتم الگومحور؛ The Rogue Prince of Persia این پتانسیل را دارد که تبدیل به فرنچایزی به یاد ماندنی در تاریخ بازیهای ویدیویی شود، فرنچایزی که نه در یک نسخه یا دو نسخه بلکه در چند شمارهی متعدد ساخته و عرضه شود و هربار بهتر از قبل جریانسازی نماید.
این را هم اضافه کنم که سادگی و در عینحال هنرمنداندگی در تمام سیستم این بازی ظاهر شده و بهشکلی یکپارچه دیده میشود؛ برای مثال میتوانم به رابط و تجربهی کاربری محصول اشاره نمایم که همهچیز را به راحتی در دسترس میگذارد و رعایت میکند البته اشکالهایی هم دارد که بیشتر بهسمت صحبتهای تخصصی میرود و نمیخواهم بازشان کنم. باتوجه به اینکه شخصاً دانش و تجربهی بسیار کوچکی از فارسیساز کردن بازیهای مختلف داشتهام این را میگویم که تیم فارسیزبان یوبیسافت، باز هم مثبت به میدان آمدهاند و فارسیسازیِ باکیفیتی را تحویلمان میدهند. درواقع The Rogue Prince of Persia برخلاف The Lost Crown از دوبلهی فارسی برخوردار نیست چرا که بازی، هیچ صداپیشهای ندارد اما در حیث تجربههای متنی و تصویری، میتوانید بهراحتی از تجربهی فارسیتان لذت ببرید و آن را با باقیِ دوستانتان به اشتراک بگذارید البته یکسری باگهاهم وجود دارند که به مرور زمان برطرف خواهند شد.
اگر از لودینگهای بعضیاوقات طولانیِ بازی نیز عبور کنیم و از آنها چشمپوشی نماییم (چرا که در بروزرسانیهای آینده برطرف میشوند)، به داستان بازی میرسیم. همانطور که اشارهای ریز داشتم، داستان بازی The Rogue Prince of Persia آن کِششی که باید و شاید را ایجاد نمیکند و اگر شما از دسته گیمرهایی باشید که بهدنبال قصهها و روایتهای مفصل دوبعدی میگردید، این بازی به هیچ عنوان بدرد شما نمیخورد اما اگر از دسته گیمرهایی شمرده میشوید که در این تِم آثار، گیمپلی برایتان ارجعیت بیشتری دارد، حتما بازی The Rogue Prince of Persia را تجربه کنید. داستان هم خیلی سرراست و ساده است و اینگونه شروع میشود: «لشگرهای نوقای هون، با جادویی عجیب و وحشیانه، به پادشاهی قدرتمند پارس حملهور شدهاند.»
«این یه داستان از پارسیها و هونهاست، چون داستان اونها، داستان ما هم هست.» همانطور که مشاهده میکنید، شروع داستان بهشدت معمولی است و تا پایان نیز همینقدر ساده پیش میرود و به پایان میرسد، از آن نوع داستانهای کلیشهای و سادهنگارانهای که «یک قهرمان باید دنیا را نجات دهد» محسوب میشود و نمیتوانیم این موضوع را هم انکار کنیم بلکه به عنوان یک نقطهضعف بهنسبت خاص هم به آن مینگریم. شما با هربار مرگی که در طول بازی تجربه میکنید، بهواسطهی گردنبند گرانبهای شخصیت بازی، دوباره در مکان امنِ ایران زنده میشوید و به ماموریتهایتان ادامه میدهید. در مجموع باید بگویم: درست است که داستان پرنس آو پرشیای جدید با گیمپلی همخوانی ندارد اما با ساده بودنش و از آن طرف، پرپتانسیل بودنِ گیمپلی، بحث «سرگرمکردن» بازی بهخوبی پوشش داده میشود و بهنظرم در این جهت نیز موفق عمل میکند.
امیدوارم که پرنس آو پرشیاهای بیشتری تجربه کنیم
موسیقی و صداگذاری بازی The Rogue Prince of Persia بهلطف هنرمند ایرانی/آمریکاییمان یعنی دنی اسدی (Danny Asadi) عزیز نیز بهشدت خارقالعاده و گوشنواز است؛ من بارها و بارها بازی را رها کردم تا موسیقیِ سنتیِ کشورمان را با ترکیبِ دلپذیر و مدرنی که بوجود آمده، گوش دهم و از آن لذت ببرم. این موضوع همانند موسیقیهای سریال Game of Thrones برایم خشنود کننده محسوب شده و ماندگاریشان را بیش از هر زمان دیگری اثبات میکنند. ساوند افکتها و صداگذاریها نیز در سطح خوبی قرار دارند با اینکه در موقعیتهای متعددی بیش از حد شنیده میشوند اما بهنظرم، بهخوبی با هویت بصریِ پرنس آو پرشیا روگ تلفیق شدهاند.
در نهایت بایستی بگویم که بازی The Rogue Prince of Persia بهعنوان جدیدترین ساختهی استودیو بازیسازی ایول امپایر (Evil Empire) با همکاری یوبیسافت (Ubisoft) اثری محسوب میشود که با تمام کمیوکاستیهایش میتواند ساعتهای سرگرم کننده و پویایی را برایمان رقم بزند. درست است که در پرنس آو پرشیا یا همان شاهزاده ایرانی جدید، با داستان ویژه و پر جزئیاتی روبرو نمیشویم اما آنقدر در زمینهی «گیمپلی» سورپرایزهای متعددی انتظارمان را میکشند که بهنظرم تجربهاش را برای علاقهمندان به سبک روگلایت و بازیهایی همچون Dead Cells ارزشمند میکند. با اینکه شخصاً میخواستم نمرهی ۷ از ۱۰ را بدهم اما بهجای ۷، به این اثر نمرهی ۸ را اعطا میکنم چرا که در طی سالهای اخیر، بهترین شاهزادهای شمرده میشود که کورسوهای امید من را نسبتبه این فرنچایز با تکمیلِ The Lost Crown، روشن کرد.
نظر شما چیست؟ آیا بازی The Rogue Prince of Persia ارزش تهیه و تجربه کردن را دارد؟ نظراتتان را با ما و دیگر کاربران مجله بازار به اشتراک بگذارید.
نقاط قوت | نقاط ضعف |
---|---|
طراحی بصری چشمنواز | نبود کشش داستانی |
انیمیشنهای روان و وفادار | تکراری شدن بعضی از مبارزات |
موسیقیهای گوشنواز مدرن و سنتی ایرانی | افت فریم موقتی |
اکشنها و سیستم پیشرفت مناسب | پایانبندی بسیار معمولی |
صداگذاریهای لذتبخش |
نظرات