نقد و بررسی بازی Ghost of Yōtei به من کمک کرد تا بیشتر از آنچه که باید، با تاریخ و فرهنگ ژاپنِ قدیم آشنا شوم و از آن لذت ببرم. در ادامه، با بررسی و تحلیل مفید بازی گوست او یوتی (Ghost of Yotei) همراه مجله بازار باشید.
بازی Ghost of Yōtei دنبالهای بر بازی اکشن و تحسینآمیزِ سامورایی Ghost of Tsushima «محصول ۲۰۲۰» از استودیوی آمریکایی ساکرپانچ (Sucker Punch) است. در بیشتر مواقع میبینیم که این اثر، با کارگردانی هنری استثنایی همراه میشود و فرقی هم نمیکند که مشغول چه کاری باشید؛ در هر صورت دوئلهای نفسگیرش در برابر شمشیرزنان قدرتمند، دنبال کردن یک پرندهی طلایی یا یک گُرگ تیزپا برای یافتن چشمهای مخفی، یا بالا رفتن از کوهی برای نفوذ به یک قلعهی به شدت محافظت شده، در بهترین حالت ممکنشان لذتبخش ظاهر میشوند اما هیچ قاببندیِ باشکوهی در یک بازی جهان-باز نمیتواند از پس هرجومرج بازیکنی سرکش بربیاید و به همین خاطر است که من گاهی با احضار تصادفی اسبم به وسط میدان جنگ، یا به آتش کشیدن خودم به اشتباه، بازی را کاملاً مضحک جلوه میدهم.
در جهان زیبای گوست او یوتی من یک همراه وفادار دارم: اسبم، «موچیزوکی». اسمی به معنی «ماه کامل» در زبانِ کهن ژاپنی و سرنوشتی به سیاهی یک شب بیستاره. این حیوان زبانبسته قربانیِ یک اشتباه طراحی ساده شده. دکمهی احضارش درست کنار دکمهی شفابخش من قرار گرفته و نتیجه؟ در اوج نبردهای خونین هفت به یک، انگشت شَستم اغلب خیانت میکند و موچیزوکی را به جای معجون سلامتی، به قلب جهنم فرا میخوانم. بارها دیدهام که این موجود نجیب با سرعتی باورنکردنی به استقبال یک تیر رفته یا ضربهی شمشیری که برای من بود را نوش جان کرده است اما وفادارترین بخش ماجرا اینجا است: گاهی در گوشهای میایستد، با وقاری مثالزدنی، تماشا میکند که من آخرین دشمن را از پا درمیآورم تا دوباره بتوانیم به گشتوگذار شاعرانهمان در سرزمین «اِزو» ادامه دهیم.
داستان بازی گوست او یوتی چگونه ظاهر میشود؟
بهنظر من بازی Ghost of Tsushima فوقالعاده زیبا اما در عینحال معمولی و بهطرز عجیبی گرفته و عبوس بود (این نظر بهمعنای بد بودن اثر نبوده و صرفاً از لحاظ فلسفهی محصولی و زمانی پرداخت شده.) شخصیت اصلی آن، «جین» (Jin) مدام از این گِله میکرد که چقدر مخفیکاری و بریدن گلوی متجاوزانِ مغول برای نجات جزیرهاش، کاری ناجوانمردانه به حساب میآید. در مقابل، قهرمان Yōtei یعنی «آتسو» (Atsu) با نقش خود بهعنوان یک شبح انتقامجوی آدمکش بسیار راحتتر است.
خودِ داستان بازی Ghost of Yotei چیز چندان جدیدی برای ارائه ندارد؛ خانوادهی آتسو توسط گروهی از قانون شکنان نقابدار به نام «یوتی سیکس» (Yōtei Six) به قتل میرسند و او قسم میخورد که آنها را یک به یک پیدا کرده و به خاک بسپارد اما صداپیشهی آن یعنی «اریکا ایشی» (Erika Ishii)، چنان اجرای قدرتمندی در نقش قاتلی خونسرد و بیاحساس ارائه میدهد که من کاملاً در سفر خونین آتسو غرق شدم. فرقی نمیکند که شخصیتهای دیگر اثر، چقدر با جدیت به او در مورد طبیعت تباه کنندهی انتقام هشدار میدهند، او بیتوجه به همهچیز، به تکهپاره کردن دشمنانش ادامه میدهد و این حس به شما دست میدهد که انگار از این کار هم لذت میبرد.
خلاصهای بر گیمپلی Ghost of Yotei
راستش را نیز بخواهید، من هم از این خشونت لذت میبرم. مبارزاتِ گوست او یوتی بهطرز لذتبخشی وحشیانه است. اگرچه میتوانید با یک درک اولیه از جاخالی دادن، «پَری» کردن (Parrying) و ضربات شمشیرِ زمانبندی شده، مسیر خود را در سرزمین «اِزو» باز کنید اما مبارزات مکرر اثر با یادگیری نحوهی استفاده از «کاتانای دوتایی» (dual katana)، نیزه، کمان و شمشیر عظیمالجثهی «اوداچی» (ōdachi)، جان تازهای میگیرد. بهخصوص دوئلهای نفسگیر بازی هرگز چالشبرانگیز بودنِ خود را از دست نمیدهند؛ حتی لحظاتی که «آتسو» دورِ ژنرالهایی دو برابر خودش میچرخد و خوب میداند که تنها چند ضربهی کاری برای به پایان رساندن کارش کافی است. من بازیهای اکشن چالشبرانگیز زیادی از Monster Hunter گرفته تا Elden Ring بازی کردهام و اغلب، مبارزات در آثار جهان-باز (open-world) مانند این، برایم چندان هیجانانگیز نیست اما پس از بیش از ۲۰ ساعت دوئل و مبارزات گروهی، هنوز آنقدر قدرتمند نشدهام که دشمنانم با کمترین تلاشی در برابرم به زانو درآیند و به همین دلیل، هنوز خسته نشده و مبارزات بازی تکراری نشدهاند.
در کنار بازی امسال، Assassin’s Creed Shadows (که آن هم در ژاپن تاریخی جریان دارد)، Ghost of Yōtei زیباترین محصولی است که از نظر گرافیکی تا به حال دیدهام. یک حس ستایشِ عمیق در این ادای احترام دیجیتالی به طبیعت ژاپن موج میزند؛ در درختان «ژینکو» و کوههای دوردست، در دشتهای وسیع و رودخانههایی که پر از ماهی هستند (و میتوانید برای شام آنها را با نیزه شکار کنید). این دنیایی است که برای تحسین شدن ساخته شده؛ شما به جای تکنقشهی روی صفحهتان، با چشمها و گوشهایتان مسیر را پیدا میکنید. باد به شما نشان میدهد که برای ادامهی داستان به کجا بروید اما من واقعاً حس میکردم که برای سرگردانی و گشتوگذار آزادم و درست در همین سرگردانیها است که داستانهای فرعی کوتاه و لحظات سرشار از آرامش را پیدا مینمایید. به شکلی جذاب، میتوانید از کنترلر PS5 برای کباب کردن ماهی روی آتش، نواختن «شَمیسِن» (shamisen) یا کشیدن قلمموهای جوهری روی بوم نقاشی استفاده کنید؛ بازگشت به خاطرات «آتسو» در مکانهای آشنا نیز به شما اجازه میدهد تا زندگی او را پیش از آنکه توسط خشونت تسخیر شود، دوباره تجربه نمایید.
جهان گوست او یوتی زیبایی ویژهای دارد
موسیقی بازی که ریتمهای سبک «وسترن قدیمی» را با سازهای سنتی ژاپنی ترکیب میکند، به من یادآوری مینماید که این، نگاهی آمریکایی به ژاپن قرن هفدهم است. احتمالاً اکشن، خونریزی و صعودهای مرگبار از صخرهها در این بازی بیشتر از هر فیلم سامورایی دیگری است اما آیا این نکتهی بدی است؟ اگر چیزی بود که به Ghost of Tsushima ضربه میزد، پایبندی متعصبانهی آن به یک لحن غمانگیز بود که با تعداد بسیار بالای تلفاتِ بازی در تضاد قرار داشت. Yōtei، بر خلاف Assassin’s Creed Shadows، مسائل را با موارد اضافی و منحرف کننده، چیزهایی برای جمعآوری، افرادی برای به خدمت گرفتن یا پایگاههایی برای ساختن، بیش از حد پیچیده نمیکند. بازی یک سادگی دوستداشتنی و سرراست دارد و من ارتباط برقرار کردن با آن را بسیار دوستداشتم. هروقت از دنبال کردن یک هدف خسته میشدم، به راحتی میتوانستم کار دیگری برای انجام دادن پیدا کنم.
پایان داستان گوست او یوتی؟
هرچه افسانهی «آتسو» بزرگتر میشود، مردم «اِزو» برای این «اونریو» (onryō)، روح انتقامجوی خونخوار در افسانههای ژاپنی که در حال در هم کوبیدن ظالمان سرزمین است، پیشکشی و نذری میگذارند. همانطور که در «اِزو» سفر کرده، شما نیز مانند آتسو، واقعاً شروع به حس کردن خودتان بهعنوان بخشی از این دنیا میکنید؛ گرگها در نبرد به شما ملحق میشوند و روباههای بازیگوش را برای یافتن مکانهای مخفی در دل طبیعت دنبال میکنید. کمکم از خودم میپرسیدم وقتی مأموریت انتقام آتسو به پایان برسد، چه بر سر او خواهد آمد؟ او هیچ حیاتی را پس از آن برای خود متصور نیست و من در این فکر بودم که آیا او نیز در همان بادی که راهنمایش بود، محو خواهد شد؟
شاید این در قلبِ خود، یک داستان سرراست محسوب شده و شمرده شود اما من را بیشتر از هر بازی اکشنتاریخیِ دیگری در خود غرق کرده است. حتی پس از ساعتهای طولانی که از تجربهام میگذرد، هر بار که «آتسو» در ابتدای یک نبرد، با اراده شمشیرش را از غلاف بیرون میکشد، هنوز جرقهای از هیجان را در وجودم حس میکنم. از اینکه به پایان این ماجرا برسم، غمگین خواهم شد. در هر صورت، بعد از تجربهی لذتبخش و باکیفیت بازی Ghost of Tsushima، صددرصد تهیه و تجربهی بازی Ghost of Yōtei را به شما پیشنهاد میکنم.
نظر شما در رابطه با بازی جدید ساکرپانچ یعنی گوست او یوتی (Ghost of Yōtei) چیست؟ نظراتتان را با ما و دیگر کابران مجله بازار به اشتراک بگذارید.
منبع: theguardian
سایلنت هیل اف ترسناکترین بازی ساله؟ میزگیم با امید لئون
نقاط قوت | نقاط ضعف |
---|---|
کارگردانی فنی و هنری خارقالعاده | میتوانست داستان بازی بهتر باشد |
جهانسازی جذاب و روایت محیطی مناسب | شخصیتپردازی اثر میتوانست عملکرد بهتری داشته باشد |
اکشن و مبارزات سرگرم کننده و بسیار دلپذیر | سازندگان میتوانستند از مبحث «کلیشه» دوری کنند |
گرافیک خیرهکننده و منحصربهفرد | |
موسیقی و صداگذاریهای گوشنواز | |
مراحل اصلی و فرعی خوب |
نظرات