آیا هاگوارتز لگسی بهترین بازی فانتزی است که از جهان هری پاتر وجود دارد یا خیر؟ برای مشاهده پاسخ این سوال، در ادامه همراه نقد و بررسی بازی Hogwarts Legacy باشید.
دنیای هری پاتر جذاب است، هیچکس نمیتواند این موضوع را ثابت کند که فرنچایز هری پاتر خالی از محتوا است، چرا که از هر رنگ و جزئیاتش میتوان داستانهایی را بیرون کشید که بتوانند هر سن و سالی را جذب خود کنند و دنیایی را به آنها نمایش دهند که شاید تا بهحال جای دیگری مثالش را ندیده باشند. جیکی رولینگ یکی از بینظیرترین روایتهایی را خلق کرد که قرار است تا سالیان سال با آثار مختلف و متعددی از آن روبرو شویم. برای مثال در بخش سینما، سری فیلمهای پرفروش و موفق Harry Potter و اسپینآف آن یعنی فرنچایز Fantastic Beasts از مدلهای روایی سینمایی این مجموعه محسوب میشوند.
من به بحث کتابها و مجلات فرعی و اصلی که از این سری داستان نوشته و ساخته شدهاند کاری ندارم و صرفا از مدیاهای تصویری سخن میگویم. هری پاتر شاید در حیطهی بازیهای موبایلی، توانسته است آثار معقولی را به بازار عرضه کند اما در حوزهی بازیهای AAA با ساخت بازیهای اقتباسی از سری فیلمها، حداقل تا کنون بسیار خراب کاری کرده است؛ طوریکه بسیاری از کاربران حتی این چند نسخه بازی را به هیچ عنوان با ارزش نمیدانند و از آنها بدگویی میکنند، حق هم دارند.
با تمام تفاسیر و از طرفی دیگر، با نزدیک شدن به انتشار سریال Harry Potter که ریبوت سری فیلمها با اقتباس از کتابها است، ما طرفداران این انتظار را داشتیم که در حوزه بازیهای ویدیویی حداقل یکبار هم که شده سر خود را با افتخار بالا بگیریم و جادوهای مورد علاقهمان را با دستان خود و چوبدستیمان امتحان کنیم اما سوال اینجا است؛ آیا بازی Hogwarts Legacy بهخوبی میتواند در این امر موفق ظاهر شود؟ جوابش را در طول مقاله خواهیم گرفت. در ادامه همراه مجله بازار باشید.
سفری به گذشته
حدود ۲۶ سال است که از انتشار اولین نسخه از سری کتابهای هری پاتر میگذرد و در این ۲۶سال آنقدر اتفاقات مختلفی رقم زده شده است که میتوانم در مقالهی دیگری به آنها بپردازم اما بهقدری جهان هری پاتر موفق ظاهر شد که میتوانم اینگونه بیان کنم که این فرنچایز میتواند بهترین اثری باشد که در صدر جامعه از پس این سوال بر میآید؛ جادو چیست و در ژانر فانتزی چگونه عمل میکند؟ هری پاتر این سوال را بهدلیل نوشتههای بهخصوص جیکی رولینگ، بهقدری جذاب پاسخ میدهد که طرفدارانی را خلق میکند که در نهایت لقب خود را پاترهد میگذارند.
در طی این سالها میراث هاگوارتز با شرکتهای مختلفی همکاری کرده است اما آنطور که باید و شاید نتوانست خوب ظاهر شود؛ چرا سری فیلمهای هری پاتر و کتابهای پرفروشش را در نظر بگیریم شاید این صحبت را بتوانیم لغو کنیم اما از یک داستان پر جزئیات انتظارات بیشتری میرود. برای مثال؛ اگر دنیای ارباب حلقهها را مقابلمان بگذاریم بازی Middle-earth: Shadow of War خود را بهرخ میکشد و از نوشتههای جان رونالد رول تالکین (John Ronald Reuel Tolkien) و جهان فانتزی مدرن بیرقیبش حسابی طرفداری میکند.
ولی هری پاتر از این موضوع خارج بود و بازیهای بزرگی که در اختیار داشت صرفا با ساختههای شکست خوردهی الکترونیک آرتز (EA) خلاصه میشدند که این بازیها در زمان انتشار فیلمها یا با مقداری تاخیر به بازار عرضه میشدند. شخصا عاشق جهان هری پاتر هستم و بارها و بارها کتابها و فرعیاتش را مطالعه کردم و در فصل زمستان به تعداد بار زیادی فیلمهایش را مشاهده میکردم اما در خصوص بازیهایش به هیچعنوان نظر خاص مثبتی را نتوانستم ارائه دهم، چرا که با منطق روبروییم و منطق میگوید، برادران وارنر و الکترونیک آرتز کیفیت را فدای کمیت کردند.
شاید تنها شمارههای مطلوب ساخته شده از سری فیلمهای هری پاتر، نسخهی اول و سوم آن باشد در غیر اینصورت باقی آثار افتضاح هستند. رنگ و بویی از شخصیت پردازی و دیالوگهای عمیق نبرده بودند، حس صورت کرکترها بهقدری ضعیف ظاهر میشد که گاها فکر میکردم، سازندگان صرفا عکسهایی از بازیگران را دانلود کرده و در انجین خود آپلود کردهاند. همهی ما انتظار داشتیم فضا و دنیای بازی همانند فیلمها و کتابها عمیق باشند اما چنین چیزی نبود و صرفا از روی علاقهمان به هری پاتر، به تجربهی این فرنچایز گیمنیگ نا امید کننده مینشستیم.
این را در نظر بگیرید که شما امتیاز ساخت بازی از دنیایی را دارید که «پرفروشترین مجموعه کتاب تاریخ» است اما نمیتوانید از آن استفاده کنید، چرا؟ چون EA از آن زمان هم پولپرست بوده و این شخصیت منفورش صرفا به سری بازیهای FIFA یا FC یا عناوین Pay2Win خود، مثل سری بازیهای «جنگ ستارگان» خلاصه نمیشود، این کمپانی از قدیم هم مشکل داشته است. حالا بیایید چیز دیگری را در نظر نگیریم، چند سال گذشته و دنبالکنندگان جهان رولینگ منتظر اثر ویدیو گیمی هستند که بتواند آنها را از لحاظ جادوگری و ترکیبش با هری پاتر ارضا کند؛ در این موقعیت است که بازی Hogwarts Legacy به میدان میآید.
داستان هاگوارتز لگسی
بازی Hogwarts Legacy توسط استودیو بازی سازی Avalanche Software توسعه داده شده و توسط Warner Bros. Games در سبک اکشن-نقشآفرینی جهان-باز عرضه شد. فرصتی که Warner Bros. Games به آوالانچ داد یک غنیمت بزرگ بود که تا حد زیادی هم از این امتیاز استفاده شده است و امیدوار کننده بهنظر میآید. آوالانچ سافتور تا قبل از ساخت هاگوارتز لگسی، بیشتر بهعنوان شرکتی شناخته میشد که بازیهایی را میسازد که اقتباسی از جهانهای مختلف انیمیشنی است. بازیهایی مانند «Ultimate Mortal Kombat 3، Dragon Ball Z: Sagas، Toy Story 3، Cars 3: Driven to Win، و Disney Infinity 3.0» از آن تم مثالها هستند البته یکسری از بازیها هم مانند مورتال کمبت ربطی به موضوع ندارند و صرفا کریری از این استودیو محسوب میشوند.
استودیو سازنده بازی از راه متفاوت دیگری وارد جهان هری پاتر شد. درواقع این شرکت سعی نکرد اثری را بسازد که همانند همیشه و بهصورت کلیشهای، داستانهایی را از شخصیتهای اصلی سری فیلمها و کتابهای هری پاتر بازگو کند و یک عنوان تکراری را تحویل کامیونیتی دهد؛ بلکه کاملا برعکس عمل کرد و همین مسئله قدرت پردازش اطلاعات و خلاقیت خالقان را افزایش داده است که زمان تجربهی بازی، این موضوع کاملا قابل درک میشود. زمانی که برای اولینبار گیمپلی این بازی را دیدم بیشتر از همه چیز نگران داستان پردازیاش بودم، پس بیایید به داستان هاگوارتز لگسی یا همان میراث هاگوارتز بپردازیم.
داستان بازی از جایی آغاز میشود که شما بهعنوان یک جادوگر سال پنجمی و برای اولینبار وارد مدرسه هاگوارتز میشوید. اصولا طبق کتابهای هری پاتر، سن ورود به این مدرسه بین ۱۱ تا ۱۷ سال است اما با توجه به استعدادهای خاصی که شخصیت اصلی بازی در اختیار دارد که خود شما هستید، امتیاز ویژهای برایتان در نظر گرفته شده و دعوتنامه برای شما ارسال شده است. شما با کمک استادی بهنام پروفسور Eleazar Fig به صورت خصوصی آموزش میبینید و وارد هاگوارتز میشوید. در همان اول ماجرا اتفاقی میفتد که میخکوب خواهید شد، درواقع بازی پر شده از این المانهای یکهویی است که برای من نکتهی جذابی محسوب میشود.
در طول ماجراهای اولیه متوجه میشویم که جادوی خاصی بهنام Ancient magic به شما رسیده که تواناییها و قدرتهای بسیار ویژهای را در اختیار فردی که این جادو را دارد قرار میدهد. از زاویهای دیگر، گابلینها متحد شدهاند تا زیر پرچم شخصی بهنام Ragnok و با بهره از این جادو، قدرت خود را بیشتر کنند. بعد از این موارد متوجهی تسکتان خواهید شد و به سراغ عمل کردن به وظیفهتان خواهید رفت. وظیفهی شما در ابتدا ورود به مدرسهی هاگوارتز است تا بتوانید علوم مخصوص سال پنجمیها را بیاموزید و از طرفی دیگر، سر از کارهای Ragnok در بیاورید و بیشتر از پیش با ساختار Ancient magic دستوپنجهنرم کنید تا در نهایت بتوانید آن را تحت کنترل خود درآورید.
یکی از نکاتی که در طول همین ماجراهای اولیهی معروف متوجهشان خواهید شد این است که در بازی Hogwarts Legacy، میبایست با اساتید مختلفی آشنا شوید و به گفتگو بپردازید که این اساتید، اجداد کرکترها و خانوادههای محبوبی همچون ویزلی، بلک و تعداد متعدد دیگری هستند و با همکاری آنها، داستان را پیش خواهید برد. چرا اجداد؟ چون داستان بازی هاگوارتز لگسی، روایتی را بهتصویر میکشد که حداقل ۱۰۰سال قبل از فرنچایز محبوب هری پاتر اتفاق افتاده است و در دههی ۱۸۸۰ میلادی رقم میخورد.
داستان هم از لحاظ اینکه با یک بازی RPG یا همان نقشآفرینی روبرو هستیم بهخوبی روایت میشود و هم از این طریق که قصهی جدیدی از جهان هری پاتر را مقابلمان قرار میدهد، خوشحالمان میکند. درست است، نباید زیاد از Hogwarts Legacy در بحث داستان انتظار داشت اما سازندگان آنقدر اطلاعات مختلفی را برای شما آماده کردهاند که میتوانند ساعتها شما را سرگرم کرده و شما را به جستجو در رابطه با Ancient magic با همکاری با پروفسور Fig هدایت کنند.
شخصیتپردازی بازی Hogwarts Legacy سلیقهای است
اولین سوالی که بعد از تجربهی بازی هاگوارتز لگسی از خودم پرسیدم این بود که آیا واقعا شخصیتپردازی این اثر بهقدر کافی خوب بود یا نه؟ کمی که فکر کردم به این نتیجه رسیدم که بهتر است اصلا کرکترها را با دیگر آثار جهان هری پاتر مقایسه نکنیم. پردازش شخصیتها تا حدی متوسط هستند اما میشد کمی بهتر عمل کنند. درواقع ما در جهان هری پاتر آنتاگونیستهایی همانند ولدمورت داریم که از قدرت و شجاعت بسیار زیادی برخوردارند و بهخوبی میتوانند مخاطب را درگیر خود کنند اما در خصوص هاگوارتز لگسی باید بگویم که شما بیشتر باید از ابعاد یک بازی RPG معقول لذت ببرید و انتظار شخصیتپردازی گستردهای را نداشته باشید.
این موضوع به این معنا نیست که بحث «شخصیت پردازی» اهمیتی ندارد! چرا اتفاقا برای حداقل بنده، بسیار هم مهم است اما ساختار بازیها برایم متفاوتاند و درک کردن این ساختار باعث میشود بیش از حد به یک المان معمولی گیر اضافه ندهم. طبیعی است که از Ragnok اجنه یا همان گابلین هاگوارتز لگسی نتوانیم به همان اندازهی لرد ولدمورت یا همان «اسمش را نیار» لذت ببریم. پایهی بازی بر سیر داستانی جلو میرود و طبق گیمپلی از نقطهی A به نقطهی B و باز کردن فلان چیز در نقطهی C و رفتن به مکان D بودن خلاصه میشود.
سادهتر بخواهم بیان کنم، باید ریلکس کرده و صرفا از چالشهای داستانی به نتیجه برسید و بیش از حد به کرکترها فوکس نشوید. پروتاگونیست (قهرمان داستان) بازی شخصیسازیهای خوبی را به ما ارائه میدهد و میتوانیم طبق سلیقهمان، ظاهرش را طراحی کنیم. شاید در نگاه اول حداقل برای پاترهدها، این موضوع جذاب نباشد که یک شخصیت واحد وجود ندارد اما بگذارید همینجا این مسئله را ببندم که اتفاقا یکی از نکات تقریبا مثبت بازی هاگوارتز لگسی، همین فیچر شخصیسازی شخصیت اصلی بازی است؛ در اوایل ماجرا خود من هم موافقش نبودم اما بعد از ساعتی تجربه، نظرم را بهخوبی برگرداند.
اینکه فرض کنید صرفا یک شخصیت در اختیارتان قرار دادهاند که تنها از زاویهی دید شما داستان برایتان تعریف شود کاملا غلط است. پروتاگونیست پردازش خوبی دارد و میتواند عمق احساسی نسبتا مناسبی را بهخصوص با فضاسازیهای بینظیر موسیقی اثر، با شما ایجاد کند و این رابطه را تا پایان بازی حفظ نماید. با این حال آیا دیگر شخصیتها قابل قبول هستند؟ بله. برای مثال پرفسور Fig، سباستین و خانوادهاش و یکی دو نفر دیگر از دانش آموزان مدرسه هاگوارتز، از شخصیتپردازی خوبی برخوردار هستند.
شاید کمی با خودم درگیری فکری داشتهام اما میبایست این موضوع را بیان کنم که Hogwarts Legacy تم کودکانهای دارد. از دلایل اصلی این موضوع برای من میتوانم به کاتسینهای بازی و دیالوگهایی که صرفا میخواستند بیان شوند و فکر خاص و ویژهای روی آنها مشهود نبود، اشاره کنم. شخصا از کاتسینها یا همان صحنههای سینماتیک بازی که یکی از مولفههای روایت بازی را بر عهده دارد، لذت نبردم. درواقع بدین شکل بودم که چرا باید زاویهی دوربین این چنین باشد و چرا گاها بیش از حد و اندازه دنیا رنگارنگ میشود و به فلسفهی خاصی دسترسی پیدا نکردم.
بازی Hogwarts Legacy حدود ۸ شخصیت دارد که به شخصیتهای سری داستانهای هری پاتر اشاره میکنند؛ خلاصه بگویم آنها اجداد آن شخصیتها محسوب میشوند. کرکترهایی مانند پروفسور فینیاس نایجِلِس بلک (Professor Phineas Nigelus Black) که جد سیریوس بلک است، پروفسور ماتیلدا ویزلی (Professor Matilda Weasley)، گرث ویزلی (Garreth Weasley)، اومینیس گانت (Ominis Gaunt) از نوادگان مستقیم سالازار اسلیترین محسوب میشود، گربالد اولیوَندر (Gerbold Ollivander)، ویکتور روکوود (Victor Rookwood)، لیاندر پریوت (Leander Prewett) و هلن تیستلوود (Helen Thistlewood) هستند.
من بالاتر به این موضوع اشاره کردم که دیالوگها در بازی عنصر با کیفیتی نیستند اما یکی از مزایای بازی هاگوارتز لگسی این است که اطلاعات بر پایهی دیالوگها رد و بدل میشوند که یکی از اصلهای عناوین RPG محسوب میشود و تیم سازنده بهخوبی از پس ساخت این المان بر آمده است. درست است، از کیفیت گفتگوها لذت خاصی نبردم اما آن چند درصدی که باعث شد تقریبا دلم به ادامهی بازی برود، ساختاری بود که به آن اشاره کردم و ریتمی است که به واسطهی دیالوگها روایت میشود. در رابطه با شخصیتهای فرعی صحبتی نمیکنم چرا که ارزش خاصی را به بازی تزریق نمیکنند.
تا به اینجای کار هاگوارتز لگسی اثری بوده است که یکبار هم که شده باید آن را تجربه کرد البته برای طرفداران سری کتابها و فیلمهای هری پاتر این نسخه تجویز میشود. وقتی در حال صحبت کردن با شخصیتها و نقشآفرینی در بازی هستید، این موضوع را کاملا درک خواهید کرد که توسعهدهندگان حسابی کتابها و فکتهای هری پاتر را مطالعه کردهاند و ریز بهریز به جزئیات و المانها دقت داشتهاند؛ اینگونه بگویم که اگر هاگوارتز لگسی مسئلهای را مقابلتان قرار دهد، آنقدر خوب جوابتان میدهد که به این موضوع پی خواهید بود، نمیتوانم اسپویل کنم وگرنه اشارههایی میکردم.
بازی Hogwarts Legacy از لحاظ داستان و شخصیتپردازی یک اثر معمولی محسوب میشود که قرار نیست کرکترهایی را به شما معرفی کند که تا سالها در یادتان باقی بماند، اتفاقا زمانی که بازی را تمام کنید، چند هفته بعد اکثر شخصیتها یا بهتر است بگویم ۹۹درصد آنها را فراموش خواهید کرد، در نتیجه هاگوارتز لگسی را بیشتر برای این مورد تجربه کنید که قرار است در محیطهای جادویی هاگوارتز و هاگزمید بچرخید و از جستجو، نقشآفرینی و مطالعه لذت ببرید در غیر اینصورت، اگر روی داستان و دیالوگها تمرکز کنید، احتمالا بازی دلتان را خواهد زد.
سیستم مبارزات بازی نزدیکترین شباهت را در آثار ویدیو گیمی به دنیای هری پاتر دارد!
مبارزات در بازیهای قدیمی هری پاتر بهشدت افتضاح بودند، من هم قبل از عرضهی هاگوارتز لگسی این استرس را داشتم که خدایی ناکرده این اثر هم همان مشکلات و باگها را تکرار کند اما چیزی که آوالانچ استودیو ارائه کرد محشر بود و بهنظرم سیستم مبارزات بازی نزدیکترین شباهت را در آثار ویدیو گیمی به دنیای هری پاتر دارد بهحدی به جز هری پاتر، میتواند با بازیهای مشابه فانتزی دیگری به رقابت بپردازید و قدرت خود را به رخ بکشد.
تعداد بالای طلسمهای طراحی شده و تنوعشان بسیار خوب است که همین امر موجب شده، زمانی که با انواع دشمنان درگیر میشوید با سیستم تدافعی و تهاجی تکراری روبرو نشوید. در طول داستان بازی هاگوارتز لگسی، سیستم مبارزات حدود ۲۰ طلبم بهعلاوهی ۳ طلسم نابخشودنی در اختیارتان قرار میدهد که میتوانید با انجام ماموریتهای اصلی و فرعی، آنها را باز کرده و در هرجا که موقعیتشان بود از طلسمها بهرهمند شوید. این را هم اضافه بکنم که طبیعتا طلسمهای بیشتری وجود دارد اما تنها در موقعیتهای خاص و بسیار حساسی فعال میشود و همیشه در دسترس نیستند.
فکر نمیکنم که لازم باشد که تکتک طلسمها را به شما معرفی کنم چرا که با تماشای فیلمها یا سرچ در گوگل یا حتی مطالعهی کتابها میتوانید قبل از تجربهی بازی هاگوارتز لگسی از آنها مطمئن شوید اما این ایمان را داشته باشید که یکی از نکات بسیار جذاب این بازی همین است، طلسمها. یکی از موضوعاتی که میبایست بیان کنم این است که آیا جیکی رولینگ تاثیر مستقیمی بر بازی داشته است؟ باید بگویم که خیر؛ طبق اعلام رسمی برادران وارنر، رولینگ نظارت مستقیمی بر این بازی نداشته است و هنر تماما نزد سازندگان بوده است.
گرافیک فنی و طراحی محیط بازی محشر است
هاگوارتز لگسی شاید در موارد متعددی آن چیزی نباشد که انتظار داریم اما میتواند برای طرفداران سری داستانهای هری پاتر واقعا جذاب عمل کند. درواقع پاترهدها بهخوبی میتوانند از رفتن به مدرسه هاگوارتز لذت کافی را ببرند، در کلاسهای مختلف و سرگرم کنندهای شرکت کنند و به ساخت معجونهای جادویی متفاوت بپردازند؛ علاوهبر آن میتوانند به کلاسهای پرواز با جارو، گیاهشناسی و انواع کلاسهای دیگر بروند و در رابطه با موجودات شگفتانگیز مطالعه کنند.
در فیلمهای هری پاتر اتاق نیازمندی را به یاد میآورید؟ هاگوارتز لگسی این مکان را هم در دسترس شما قرار میدهد تا بتوانید در آنجا معجونهای مختلفی را بسازید و گیاهان متعددی را پرورش دهید. از جنگل ممنوعه هم که چیزی نگویم، جنگل ممنوعه بازی Hogwarts Legacy دقیقا همان چیزی بود که نیاز داشتم و از اینکه سازندگان تصمیم گرفتند از این موقعیت مکانی بهره ببرند خوشحال شدم، تازه این را هم اضافه بکنم که این جنگل، همانند مجموعه داستانهای هری پاتر، پر از موجودات شگفتانگیز است که باید با آنها دستوپنجهنرم کنید.
یکی از المانهایی که شخصیت اصلی بازی در اختیار دارد، چمدان معروف و عجیبی است که نمونهاش را در دستان آقای نیوت اسکمندر (Scamander) پروتاگونیست فرنچایز موجودات شگفتانگیز و زیستگاه آنها، دیده بودیم. با استفاده از این چمدان ارتباط بیشتری را با موجودات عجیب و غریب و جادویی برقرار خواهید کرد. این را هم اضافه بکنم که شما در طول بازی میتوانید یکی از چند گروه اسلیترین، ریونکلاو، هافلپاف و گریفندور را انتخاب کنید و به سلیقهی خودتان به بازی بپردازید.
من برای انتخاب گروه جادوییام به سایت رسمی هاگوارتز مرکز دنیای جادوگری، مراجعه کردم و با انجام نمونه تستهای موجود گروه خود را مشخص کردم؛ شاید برایتان مهم نباشد اما گروه من گریفندور شد البته از قصد و با کمی خودخواهی که از خود نشان دادم احتمالا در صورت قدرتنمایی بیشتر به اسلیترین ارجاع داده میشدم. همانند فیلمهای هری پاتر هم شما میبایست به مغازه الیوندر بروید و چوبدستی مخصوص خود را انتخاب نمایید چرا که هرکس چوبدستی بهخصوص خودش را دارد و تنها میتواند از قدرت کامل چوبدستی خودش استفاده نماید.
همانطور که قبلا هم نیز اشاره کردم، آوالانچ استودیو بهخوبی تمرکز خود را در ساختارسازی هاگوارتز لگسی گذاشته است و مشخص است که حسابی کتابهای این سری داستان را نیز مطالعه کردهاند؛ چرا که در تمام جزئیات آن میتوانید حس و حالی را دریافت کنید که به زندگیتان روح جادویی جدیدی را میبخشد و میتواند ساعتهای شما را درگیر محیط مطلوب و با کیفیت هاگوارتز لگسی کند.
وقتی چوبدستیتان را بر میدارید و ماجراجویی روزانهتان را آغاز میکنید، موسیقی و صداگذاریهای آشنایی را خواهید شنید که شما را به وجد خواهند آورد. روایت داستان با محیط بازی ارتباط مستقیمی دارد و دوستانی نزدیک شخصیت اصلی بازی، تاثیر خوبی را بر شما میگذارند که میبایست به آنها توجه کنید تا بیشتر از پیش از بازی لذت ببرید؛ هرگاه هم که خسته شدید به اتاق مخصوص یا خوابگاه اختصاصی گروه خود بروید و در آنجا به استراحت بپردازید.
گرافیک بازی واقعا یک گرافیک نسل نهمی است که البته در دسترس کاربران نسل هشتمی هم قرار دارد اما شجاعانه میخواهم بیان کنم، بازی Hogwarts Legacy یکی از بهترین گرافیکهای سال ۲۰۲۳ را در اختیارتان قرار میدهد و در بعضی مواقع شما را آنچنان حیرتزده میکند که میخواهید خودتان را بزور هم که شده به بازی ببرید تا در آن موقعیت مکانی خاص، به مشاهدهی منظرهی زیبای روبرویتان بنشینید و با دیگر دوستان خود صحبت کنید البته گاهی با مشکلات فنی روبرو میشدم که در حالحاضر با آپدیتهای منتشر شده این مشکلات وجود ندارند.
چوب دستی خود را بردار
چوبدستی خود را بردارید، نام شخصیتتان را انتخاب کرده و به سراغ گروهبندی بروید، احتمالا سر راهتان میبایست موجودات مختلفی را شکست دهید تا بتوانید به ادامهی داستان برسید؛ با تمام این موارد به هیچ عنوان جستجو در محیط را رها نکنید چرا که بسیاری از جزئیات و داستانهایی که جذاب خواهند بود در همین مکانهای جذاب بازی مخفی شدهاند که بهتر است آنها را از دست ندهید و به تجربهشان بپردازید.
گرافیک، موسیقی و سیستم مبارزات بازی Hogwarts Legacy یک پکیج کامل خواهد بود که قطعا تجربهی متفاوتی را برای شما به ارمغان خواهد آورد. اگر هنوز هاگوارتز لگسی را تجربه نکردهاید و اگر از علاقهمندان به سری داستانهای معروف و محبوب هری پاتر هستید حتما به شما پیشنهاد میشود به سراغ این بازی رفته و از نکات منفیاش چشمپوشی کنید و ساعتهای زیادی را به تجربهی بازی اختصاص دهید.
نکات مثبت | نکات منفی |
---|---|
بازسازی خوب مدرسه هاگوارتز | شخصیتپردازی متوسط که تلاش نمیکنند تا مدتها در یادتان باقی بمانند |
طراحی دنیای جادویی جذاب | آنتاگونیست خوبی معرفی نمیشود |
مزاحم نبودن شخصیتهای فرعی | دیالوگهای نه چندان مهم |
تعداد قابل قبول طلسمها | |
سیستم مبارزات نوآورانه | |
موسیقی متنهای شنیدنی |
نظرات