سریال «جنگل آسفالت»، یکی از تازه‌ترین محصولات شبکه نمایش‌خانگی است که از نوروز ۱۴۰۳ در پلتفرم نماوا پخش شده و تا کنون ۱۲ قسمت از آن منتشر شده است. این سریال، به‌عنوان اولین تجربه سریال‌سازی برای کارگردانش، پژمان تیمورتاش، با یک دوره تبلیغاتی فراوان شروع به کارکرد. بااین‌حال، در میان رقابت سریال‌های دیگر پلتفرم‌های نمایش‌خانگی، کمی به حاشیه رانده شد.
این مجموعه با داستانی درام و پرکشش، توانسته است با گروه بازیگرانش جذابیت قصه را برای بینندگان خود ارائه دهد. در این نقد، به بررسی نقاط قوت و ضعف «جنگل آسفالت» می‌پردازیم.
فیلم “جنگل آسفالت”، کارگردانی جان هیوستون، در سال ۱۹۵۰ منتشر شد و بر اساس رمانی از دبلیو آر بورنت به همین نام ساخته شد. او خود نویسنده فیلمنامه این اثر بود. در ایران، این عنوان برای اولین‌بار در سال ۱۳۸۵ برای آلبوم موسیقی رپی به نام “جنگل آسفالت” استفاده شد که توسط سروش لشکری به نام هنری “هیچ‌کس” منتشر شد. این آلبوم به طور غیرقانونی منتشر شده بود و در میان جوانان آن دوره بسیار محبوب بود. در این آلبوم، سروش لشکری در برخی قطعات موسیقی به انتقاد از مسائل اجتماعی تهران و مشکلات انسان‌ها پرداخته بود.

تاریک و ترسناک

مسئله مهم در سریال “جنگل آسفالت” این است که نویسندگان این سریال داستانی را انتخاب کرده‌اند که در آن همه چیز به شکلی بی‌رحمانه و تاریک ترسناک است. این جهان به نظر می‌رسد که هیچ روزگاری از آن پیدا نمی‌شود که امیدی در آن وجود داشته باشد. در این داستان، مادرها نسبت به دخترانشان، شوهرها نسبت به زنانشان، خواهران نسبت به یکدیگر، عاشقان نسبت به معشوقانشان، مربیان نسبت به بازیکنانشان و… رحمی نمی‌کنند.

من به‌هیچ‌عنوان تئوری “سیاه‌نمایی” را قبول نمی‌کنم، اما سیاهی که در این سریال به تصویر کشیده شده است، می‌تواند به‌عنوان یک موضوع جذاب برای مطالعه مطرح شود.

این سریال بر روی زندگی سه خانواده متمرکز است: خانواده امیر، خانواده هنگامه و خانواده پاشا که هر یک با مشکلات و مسائل خودشان مواجه هستند.

در خانواده امیر، پدر (ایرج طلا) با همسرش (سیمین) رابطه سردی دارد، و خواهر سیمین (غزال) نیز با خواهر و شوهرش مشکلاتی دارد. سیمین دختر بزرگ خانواده (آرزو) را از خانه‌شان بیرون کرده است.

امیر جعفری در سریال جنگل آسفالت

برادر هنگامه نیز قتلی انجام داده و در زندان زیر حکم اعدام است، درحالی‌که مادرش تمام توجهش را به پسرش می‌دهد و تأکید دارد که به ماجراهایی که پسرش درگیر شده یا خواهد شد، توجهی ندارد.
سعی شده است که شخصیت‌های سریال “جنگل آسفالت” چندلایه و پیچیده باشند، اما در نتیجه شخصیت‌هایی با مشکلات عمیق به تصویر کشیده شده‌اند که هر کدام به طرزی زخمی از زندگی گذرانده‌اند، به‌گونه‌ای که حتی اگر بخواهند، نمی‌توانند خودشان را به‌خوبی نشان دهند و برایشان فرصتی برای بهبود وجود ندارد. انتخاب نام “جنگل آسفالت” نیز از این دیدگاه برآمده است.

همه‌چیز در تعلیق

علاوه بر شخصیت‌پردازی، مسئله مهمی که در یک سریال باید موردتوجه قرار گیرد، سکون نداشتن اتفاقات است. به این معنا که روند داستان باید به جلو حرکت کند و یا روابط انسانی شخصیت‌ها تغییر کند و مخاطب را درگیر کند تا همیشه به پرسش اینکه بعدازاین اتفاق یا تغییر، چه خواهد شد، وادار کند.

نویسنده فیلمنامه می‌تواند از سه اثر دراماتیک تعلیق، معما و غافلگیری برای جذب مخاطب استفاده کند. در این سریال، در قسمت‌های ابتدایی از این اثرات دراماتیک به‌خوبی استفاده شده بود، اما بعد از آن سریال به یک الگوی تکراری افتاد که تکراری بودن هر چیزی که اتفاق می‌افتاد و مردم‌به‌دور خود می‌چرخیدند و ادامه می‌دادند.

یکی از نکات جذاب در سریال “جنگل آسفالت” استفاده از بازیگران باتجربه و معروف است، حتی برخی از بازیگران جوان که در آن نقش می‌بازند، تجربه‌ی فعالیت زیادی دارند و چهره‌های جدید نیستند. نام‌هایی همچون نوید محمدزاده، امیر جعفری، مریلا زارعی، فرشته حسینی، علیرضا جعفری، ریما رامین فر، نازنین فراهانی، آزاده صمدی، مسعود کرامتی، مجید آقا کریمی، دیبا زاهدی، معین شاه‌چراغی، امین میری، عرفان ابراهیمی، مرجان اتفاقیان، نادر پرمین، حسین فلاح، محسن بهرامی، حدیث نظری، محمدرضا فتحی و…

در این سریال، تلاش شده است تا با استفاده از بهترین بازیگران، شخصیت‌های مختلف به‌خوبی به تصویر کشیده شوند. بااین‌حال، حتی بهترین بازیگران نمی‌توانند فیلمنامه‌ای که مشکل اساسی آن است را نجات دهند.

 

Loading