سنگ های بی نهایت مارول: توضیح کامل درباره ۸ گوهر قدرتمند
سنگ های بی نهایت مارول (که پیشتر به نامهای جواهر بینهایت و سنگهای روح نیز شناخته میشدند)، در تاریخچهی فرهنگ عامه بهعنوان یکی از قدرتمندترین مصنوعات کیهانی شناخته میشوند. این اشیا قادر به دستکاری تاریخ، واقعیت و حتی قوانین فیزیک هستند و به نظر میرسد محدودیتی برای تواناییهای آنها وجود ندارد، بهویژه هنگامی که گرد هم آیند. به همین دلیل، بسیاری از قهرمانان و ضدقهرمانان دنیای مارول تلاش کردهاند تا با تصاحب این سنگها، مانع از سوءاستفادهی دیگران از قدرت بیحدوحصر آنها شوند.
داستان هر یک از سنگ های بی نهایت، ارزش بررسی جداگانه دارد. چرا که باتوجه به پیچیدگی تاریخی گسترده این سنگها و اینکه موجودات زنده در حال حاضر در آنها زندگی میکنند، فهمیدن داستانهای هر سنگ، چالش بزرگی است.
سنگ روح مارول در اولین حضور خود در کمیکها، استاندارد سایر سنگ های بی نهایت را تعیین کرد
شماره ۱ مارول پریمیر (۱۹۷۱) – اثر روی توماس، گیل کین و دن ادکینز
- همچنین با نام «جواهر بزرگ چندجهانی» (Great Jewel of the Multiverse)، «سنگ روح» (Soul Gem) و «جواهر روح» (Soul-Jewel) شناخته میشود.
در نخستین ظهور سنگ روح در شماره ۱ مجله مارول پریمیر در سال ۱۹۷۱، به قلم روی توماس، گیل کین و دن ادکینز، شخصیتهای اصلی داستان هیچگونه اشاره مستقیمی به آن نکردند. در واقع، نخستینبار پس از گذشت تقریباً یک سال بود که این مصنوعه با نام سنگ روح معرفی گردید.
همانند سایر سنگ های بی نهایت، سنگ روح بر کل یک جنبه از واقعیت تسلط دارد و توسط کسانی که بر آن تسلط دارند، هم بهعنوان ابزار و هم بهعنوان سلاح قابلاستفاده است. بر خلاف دیگر سنگها، سنگ روح ذاتاً دارای احساس و خواستهها و نیازهای خاص خود است. به طور خاص، سنگ روح تمایل به جمعآوری ارواح موجودات دیگر دارد و در طول تاریخ بارها این کار را انجام داده است. به طور مثال، سنگ روح به «آدام وارلاک» (Adam Warlock) هوشیاری بخشید، اما به همان اندازه منبع رخدادهای بسیار شومتری نیز بوده است.
این وضعیت صرفاً ناشی از اقدامات شخصیتهایی نظیر «تانوس» (Thanos) نیست که با بهرهگیری از سنگ های بی نهایت، فجایع بیشماری بر جهان مارول تحمیل کردهاند.
طیف گستردهای از شخصیتهای شرور، از جمله «اولتران» (Ultron)، «مگوس» (Magus) و «اینبیتوینر» (In-Betweener)، در مقاطع زمانی مختلف از سنگ روح بهعنوان ابزاری برای نیل به اهداف پلید خود استفاده کردهاند.
علاوه بر این، این سنگ تأثیر شگرفی بر تصمیمگیریهای فاجعهبار برخی از شخصیتهای محبوب داشته است. نمونه بارز آن، «گامورا» (Gamora) است که با استفاده از سنگ روح، اقدام به بازسازی کامل واقعیت نمود. خوشبختانه، از قدرت سنگ روح در جهت اهداف خیرخواهانه نیز بهرهبرداری شده است.
آدام وارلاک با استفاده از این سنگ، به هر یک از سنگ های بی نهایت روحی بخشید.
از آن زمان، سنگ روح به «وارد» (Ward)، سینث جوان، پیوند خورده که لقب «ملتیتیود» (Multitude) را به خود اختصاص داده و قصد دارد همتایان تازه هوشمند خود را دوباره گردآوری کند.
سنگ ذهن هر آنچه طرفداران مارول درباره سنگ های بی نهایت میدانستند را دگرگون کرد
شماره ۴۱ کمیک کاپیتان مارول (۱۹۷۵) – اثر استیو انگلهارت، ال میلگروم، فیل راچلسون، برنی رایتسون، پی. کریگ راسل، باب مکلیود و تری آستین
- همچنین با نام «گوهر ذهن» (Mind Gem) و شماره کاتالوگ «شیلد» (S.H.I.E.L.D.) ۹۰۱۳-D شناخته میشود.
در سال ۱۹۷۵، در کمیک شماره ۴۱ کاپیتان مارول، سنگ ذهن بهعنوان یکی از سنگ های بی نهایت معرفی شد، بدون آنکه تمایز خاصی با دیگر سنگها داشته باشد. در آن زمان، این سنگها به طور کلی بهعنوان «جواهرات روح» شناخته میشدند. Kree Supreme Intelligence، صاحب اولیه این سنگ، قصد داشت از آن برای به چنگ آوردن و بهرهمندی از تواناییهای پنهان ریک جونز به نفع خود استفاده کند. در سطح پایه، سنگ ذهن به دارنده آن تواناییهای سایکیک گستردهای اعطا میکند که طیف وسیعی از تله پاتی تا تله کینزی را شامل میشود. بااینحال، هنگامی که این سنگ در کنار سنگ روح مورداستفاده قرار میگیرد، پتانسیلهای شگفتانگیز و ناشناختهای را آشکار میکند و درجهای کاملاً متفاوت از قدرت را به ارمغان میآورد.
اولین حضور فراموشنشدنی سنگ زمان در دنیای کمیک مارول
مارول تیم – آپ شماره ۵۵ (۱۹۷۶) – اثر بیل مانتلو، جان برن، جوینده: دیو هانت، جورج روسوس
- همچنین به نام «سنگ زمان» (Time Gem) یا «چشم آگاموتو» (Eye of Agamotto) در دنیای سینمایی مارول (MCU) شناخته میشود.
در شماره پنجاه و پنجمMarvel Team-Up که در سال ۱۹۷۶ توسط تیمی از نویسندگان و هنرمندان برجسته به رشته تحریر درآمد، دو سنگ جدید بینهایت به دنیای مارول معرفی شدند: سنگ زمان و سنگ قدرت. این سنگها در اختیار یکی از بزرگان جهان به نام «باغبان» (Gardener) بود. باغبان از سنگ زمان برای کشت و زرع تکههای وسیعی از مناظر سرسبز در زمینهای بایر استفاده میکرد.
زمانی که «غریبه» (the Stranger)، ، یکی دیگر از بزرگان جهان، به منظور جمعآوری تمام سنگ های بی نهایت به باغبان حمله میکند، باغبان با درک اینکه در آستانه استفاده از قدرت سنگ زمان بهعنوان سلاح قرار گرفته است، تسلیم شده و سنگ را به او واگذار میکند. صاحب سنگ زمان میتواند جریان زمان را به روشهای مختلف و به دلخواه خود دستکاری کند.
توانایی توقف و معکوس کردن زمان در یکلحظه، امری طبیعی برای کسانی است که سنگ زمان را در اختیار دارند. برخی دیگر حتی میتوانند به طور کامل در اعصار مختلف سفر کنند. تا کنون، «هکتور بوئتیستا» (Hector Bautista) معروف به «اور تایم» (Overtime)، میزبان فعلی سنگ زمان، فقط توانسته زمان را چند ثانیه به عقب برگرداند – هرچند همین مقدار برای فرار از حکم اعدام به جرمی که مرتکب نشده بود کافی بود. متأسفانه برای او، حتی ایجاد تغییرات جزئی در خط زمانی، توجه «اداره واریانس زمانی مارول» (Marvel’s Time Variance Authority) را به او جلب کرده است. این موضوع، همچین رفتار نسبتاً خشن Wolverine با او، هکتور را مجبور به مخفیشدن کرده است.
سنگ قدرت مارول، قدرت برخی از بزرگترین قهرمانان و شرورها را تقویت کرده است
مارول تیم – آپ شماره ۵۵ (۱۹۷۶) – اثر بیل مانتلو، جان بیرن، دیو هانت و جورج روسوس
- همچنین با نام «جواهر قدرت» (Power Gem) و شماره ۹۰۱۳-B کاتالوگ S.H.I.E.L.D. شناخته میشود.
هنگامی که بیگانه جستجوی خود را برای ربودن سنگ های بی نهایت از بزرگان جهان، دیگر همتایانش، آغاز کرد، از سنگ قدرت برای نبرد علیه آنها استفاده نمود. همانند هر موجود دیگری که بر سنگ قدرت تسلط پیدا کرده است، وجود این سنگ بهتنهایی تواناییها و قدرتهای پیشین بیگانه را بهصورت تصاعدی افزایش داد. بااینحال، کاربرد سنگ قدرت به این موارد محدود نمیشود. قدرت ذاتی این سنگ همچنین برای جذب انرژی نامحدود جهت تأمین نیروی دستگاههای مختلف مهار و هدایت شده است. این امر بهویژه در ترکیب با سنگ ذهن نمود مییابد، چرا که خواص این دو سنگ پس از بازسازی در رویداد جنگهای بینهایت سال ۲۰۱۸ (به قلم گری داگان، مایک دیوداتو جونیور، و فرانک مارتین جونیور) یک مدار طبیعی ایجاد کرده است که منجر به تقویت متقابل تواناییهای آنها میشود.
سنگ قدرت، علیرغم (و نه به دلیل) تواناییهای میزبان خود، شاهزاده «اُترون» (Otherone) که با نام شاهزاده قدرت شناخته میشود، کمترین استفاده را در میان سنگ های بی نهایت داشته است. شاهزاده اُترون، فرزند تبعیدی پادشاه «رگالی» (Regalia) از سیاره «موسکولا» (Muscula)، برخلاف برادر بزرگتر خود، «ماجستر» (Majestar)، از امکانات و توجه لازم برخوردار نبود. پس از بلعیدن اتفاقی سنگ قدرت، این فرد خجالتی و کمرو به شخصیتی نیرومند اما سادهلوح تبدیل شد. از آن زمان، اُترون در تلاش بوده است تا به یک قهرمان تبدیل شود، کوششی که با حمایت بیدریغ هرکول، عضو تیم نگهبانان کهکشان گامورا، همراه بوده است.
سنگ فضایی در عالم مارول قادر به جابهجایی کل کائنات پیرامون خود است
کمیک سالانه انتقامجویان شماره ۷ (۱۹۷۷)-اثر جیم استارلین، جوزف روبینشتاین و پترا گلدبرگ
- همچنین بهعنوان «گوهر فضا» (Space Gem) یا «تسراکت» (Tesseract) در دنیای سینمایی مارول (MCU) شناخته میشود.
کمیک سالانه انتقامجویان شماره ۷، نخستین معرفی سنگ فضایی و سنگ واقعیت بهعنوان دو قطعه نهایی از مجموعه اصلی سنگ های بی نهایت بود. هنگامی که بزرگان کیهان به مالکیت این سنگها دست یافتند، «گیلپتپردون» (Gilpetperdon)، معروف به دونده، نخستین فردی بود که بر سنگ فضایی تسلط یافت. این سنگ، سرعت فوقالعاده او را به حدی افزایش داد که توانست با عبور از ساختار فضا، بدون اتکا به تواناییهای پیشین خود، از هر موقعیتی فرار کند. همچنین، سنگ فضایی قادر به دستکاری نیروهای کیهانی، از جمله گرانش، تا حدی بود که میتوانست از هیچ، سیاهچاله ایجاد کند.
این سنگ، سرعت خارقالعاده او را تا حدی افزایش داد که توانست با بهرهگیری از بافت فضا، بدون اتکا به تواناییهای پیشین خود، از هر موقعیتی رهایی یابد. علاوه بر این، سنگ فضایی توانایی دستکاری نیروهای کیهانی مانند گرانش را داشت و حتی میتوانست سیاهچالههایی از هیچ ایجاد کند.
این قدرت غالب تا حدودی برای میزبان فعلی سنگ فضا، فرد ناشناختهای به نام «کوانتوم» (Quantum)، مشکلساز بوده است. در ابتدا، کوانتوم تحت کنترل «ارزیاب» (Assessor)، یک هوش مصنوعی مخربِ جمعی، فعالیت میکرد. او مجبور بود بهعنوان بخشی از یک معامله، افراد مختلفی را برای آزمایش ربوده و به ارزیاب تحویل دهد. در ازای این اقدام، ارزیاب وعده داده بود سنگ فضایی را از بدن کوانتوم خارج کند. بااینحال، این وعده محقق نشده و کوانتوم تا آن زمان به همکاری با ارزیاب ادامه داده بود. در نهایت، با متقاعدشدن توسط «مایلز مورالز» (Miles Morales) به امکان حذف سنگ فضایی بدون نیاز به ارزیاب، کوانتوم تصمیم به قطع همکاری گرفت. این امر نشان داد که امید او به آینده بهمراتب قویتر از گذشته است.
سنگ واقعیت مارول، تهدیدهایی واقعاً وحشتناک را به وجود آورده است
شماره ۷ از مجله سالانه انتقامجویان (۱۹۷۷) – اثر جیم استارلین، جوزف روبینشتاین، و پترا گلدبرگ
- همچنین با نامهای «ایثر» (Aether)، «قلب گایا» (Heart of Gaia)، «جواهر واقعیت» (Reality Gem) و «دانه ووکسیان» (Wuxian Seed) شناخته میشود.
سنگ واقعیت بهعنوان قدرتمندترین سنگ بینهایت شناخته میشود و به دارنده آن کنترل تقریباً مطلق بر واقعیت میبخشد. این کنترل شامل توانایی تغییر و نقض قوانین طبیعی همچون فیزیک و شیمی و همچنین کاربردهای گستردهتر از بازگرداندن مردگان به زندگی تا خلق جهانهای جدید مطابق میل دارنده میشود. بااینحال، پس از نابودی سنگ های بی نهایت در جنگ بینهایت و بازسازی آنها، تواناییهای پایه سنگ واقعیت کاهش یافت و جنبهای چندجهانی به قدرت آن افزوده شد. خوشبختانه، «ریپلی رایان» (Ripley Ryan) شرور، معروف به «استار» (Star) که در حال حاضر میزبان این سنگ است، هنوز به پتانسیل کامل آن پی نبرده است.
ریپلی، یکی از آنتاگونیستهای کاپیتان مارول، توانایی بالایی در ایجاد تغییرات متعدد اما نسبتاً جزئی در محیط اطراف خود دارد. این تغییرات شامل اعطای قدرتهای فوقالعاده به خود اوست که تحت پوشش شخصیت استار از آنها بهره میبرد. تاکنون ریپلی نتوانسته است فشار ناشی از استفاده از این تواناییها را کاهش دهد و یا راهی برای عبور از محدودیتهای واقعیت فعلی و ورود به واقعیتهای دیگر بیابد. با فرض اینکه آن روز هرگز فرا نرسد، زمان زیادی برای کسی که کمتر به خشونت تمایل دارد وجود دارد تا استار را از دست خودش نجات دهد. چنانچه استار به تمام پتانسیل وحشتناک خود دست یابد، مهار او ممکن است نیازمند تلاش قهرمانان چندین جهان باشد.
جواهر ایگو تقریباً دو جهان کمیکبوک را نابود کرد
شماره سوم از سری نابودگر سال (۱۹۹۵) – اثر هنک کانالز، رولاند مان، مایک زک، دنیس رودیه، و شانون بلانچارد
- برجستهترین مالک قبلی این سنگ «سرسی» (Sersi) بود. یکی از اترنالها از زمین ۶۱۶ که موفق شد سنگ ایگو را به سایر سنگ های بی نهایت نزدیک کند و باعث بازگشت نمسیس شود.
بیشتر طرفداران ممکن است متوجه معرفی جواهر ایگو در صفحات شماره ۳ سری کمیکهای «Eliminator» در سال ۱۹۹۵ نشده باشند. بهویژه که این کتاب خود محصولی از شرکت Malibu Comics بود که نسبتاً موردتوجه قرار نگرفته بود. با وجود ناشناخته بودن نسبی، وقایع این شماره ماجراجوییهای بسیار گستردهتری را آغاز کردند که تقریباً تمام دنیای اولتراورس اصلی مالایبو و دنیای مارول را درگیر کرد. همه اینها به حضور، تواناییها و سرنوشت جواهر ایگو بستگی داشت. طبق داستان این کراساوور، سنگ های بی نهایت ابتدا زمانی به وجود آمدند که یک الهه باستانی کیهانی جان خود را گرفت و خود را به هفت قطعه جداگانه تقسیم کرد.
شش عدد از این اجرام به آنچه که بهعنوان سنگ های بی نهایت میشناسیم، تبدیل شدند. هفتمین جرم، سنگ ایگو نام گرفت. این سنگ از دیگر سنگ های بی نهایت جدا شد و در اولتراورس گم شد. طی سالیان متمادی، سنگ اگو ذهن میزبانان خود را گردآوری و ذخیره کرد و از موجودی به موجود دیگر منتقل شد؛ تمامی این ذهنها در نهایت با آگاهی اصلی سنگ ادغام شدند. هنگامی که سنگ اگو به طور کامل با شش سنگ بینهایت ترکیب شد، موجودی به نام نمسیس باقدرت انتقامجویانه ظهور کرد. این موجود خود را بخشی از یک موجودیت کیهانی معرفی کرد که منشأ پیدایش سنگ های بی نهایت بود و قهرمانان دو واقعیت مختلف را مجبور ساخت تا برای خنثیسازی تهدید نمسیس متحد شوند.
آخرین سنگ بی نهایت مارول خطرناکتر از هر سنگ دیگری است
شماره ۶ کمیک ثور (۲۰۲۰) – اثر دنی کیتس و نیک کلاین
- هلا اودینسداتیر، ساکن زمین-۱۵۳۳۵، یکی از شناختهشدهترین دارندگان سنگ مرگ بود. وی پس از رهایی تانوس از کابوسی که توسط پلنگ سیاه در آن محصور شده بود، سنگ مذکور را به او تقدیم کرد.
شماره چهارم از مجموعه کمیکهای تانوس در سال ۲۰۲۴، به دنبال و خاتمهدادن به جستجوی تایتان دیوانه برای موجودیت مرگ میپردازد. در روایت این شماره، مرگ به شکل مادی یک زن جوان به نام ماری کالینز (Marie Collins) درآمده است که زندگیاش به طور تراژیکی کوتاه شده است. بهجای آشتی و حل اختلافات، تانوس و مرگ درگیر نبردی شدید میشوند. دلیل اصلی این درگیری، راندهشدن معشوقه توسط تانوس از خود به دلیل احساس وظیفهای پیچیده و نادرست است.
بدتر از آن، تانوس ثابت میکند که او در واقع قادر به غلبه بر «مرگ» (Death) و یکی از قدرتمندترین موجودات انتزاعی تمام دوران را در چیزی که به نظر میرسد همان سنگ بینهایت سیاهی است به دام میاندازد. آنچه که او مدتها به دنبال آن بود. سنگی اکنون بهعنوان سنگ مرگ شناخته میشود که در اصل نام یک «سنگ واقعیت جعلی» (falsified Reality Stone) بود که «انون باکیان» در شماره ۵ «سفر بینهایت» (Infinity Gauntlet) جلد ۲ (۲۰۱۵) برای کشتن تانوس استفاده کرد.
با اینکه ظهور این اثر جدید شگفتانگیز است، این اولین باری نیست که طرفداران درباره سنگ بینهایت سیاه شنیده یا آن را دیدهاند. اولینبار در شماره ۶ کمیک ثور در سال ۲۰۲۰ به قلم دانی کیتس و نیک کلاین دیده شد. در آن شماره تانوس نهتنها با قدرتهای این سنگ یک ارتش از قهرمانان زامبی را فرماندهی میکرد، بلکه دیده شد که بقیه سنگ های بی نهایت را نیز در قسمتهای مختلف «میولنیر» (Mjolnir) جاسازی کرده بود.
از آن زمان، جستجوی حقیقت و محل سنگ سیاه بینهایت ثور را با چشماندازهای ترسناک آینده و بسیاری از افشاگریهای وحشتناک درباره گذشته باستانی «ازگارد» روبرو کرده است. بدتر از آن، سخت است تصور کنیم که هیچکدام از اینها ثور را برای هر چیزی که تانوس برنامهریزی کرده آماده کرده باشد، بهخصوص حالا که سنگ مرگ در چنگال قدرتمند او قرار دارد.
منبع: cbr
خاطرات گیمرهای دهه هفتاد و هشتاد | میزگیم نوستالژی با گلخان و شایان
سنگ هفتم قدرت فوق العاده بالایی داره ممکنه تو فیلم ریبوت چهار شگفت انگیز این سنگ به دست گالاکتوس باشه چون گالاکتوس خیلی وقته به دنبال این سنگ میگشت..