همیشه از این که یک انسان خود واقعیش باشد فراری هستیم و حتی اگر کسی این عمل را انجام دهد او را ترد میکنیم و یک برخورد کاملا جدی را با او انجام میدهیم، اگر بخواهیم حساب روی منطق بگذاریم هر کسی مسئول اخلاق و رفتار خودش است و ما نمیتوانیم دخالتی در آن داشته باشیم.
این که یک انسان چگونه بخواهد رفتار کند تصمیمش با خود اوست، ولی این که در برابر آن چه واکنشی خواهد دید اصلا قابل پیشبینی نیست چون بستگی به آن دارد که چگونه با او رفتار شده است. اگر بخواهیم از روی منطق نظر بدهیم، خب بدون شک رفتار هر کسی باید در جامعه متفاوت از آنی باشد که در خانه دارد، به این دلیل که طرف مقابل شما فردی است که شاید تا به حال با او حتی مواجه نشده باشید. اگر شما بخواهید بیپروا رفتار کنید طبیعی است که او اصلا از شما وایب خوبی نگیرد و از ادامه صحبت با شما دوری کند.
سریال Fleabag به خوبی به این اتفاق دامن زده است و به بهترین شکل نشان دهندهی این است که این بیپروایی در رفتار ممکن است باعث رخداد چه اتفاقهایی باشد. سریال فلیبگ یک اثر کمدی انگلیسی است که توسط شبکه BBC بخش شد، این اثر کمدی انگلیسی دارای دو فصل است که هر فصل ۶ قسمت دارد. سریال فلیبگ را نمیتوان یک اثر کمدی معمولی معرفی کرد چون فراتر از این که یک کمدی باشد یک سریال بسیار تاثیرگذار و آموزنده است. این سریال خوش ریتم انگلیسی به زیبایی هرچه تمام نشان دهندهی این است که ممکن است هر فردی یه درون متفاوت از آنچه که نشان میدهد داشته باشد.
چگونه داستان را تعریف کنم؟
برای منی که همیشه نقدهای خودم را با یک دیتیل کلی راجب داستان سریال شروع میکردم این بار کمی فرق وجود دارد و احساس میکنم در این مطلب قریبهام، علت آن هم این است که سریال Fleabag از یک داستان تبعیت نمیکند و اصلا داستان و موضوع خاصی ندارد. تنها چیزی که میتوان آن را به عنوان مقدمهای برای معرفی سریال بیان کرد به این شکل است که داستان سریال فلیبگ داستان زنی است که حتی نام او معلوم نیست و او با اسم Fleabag شناخته میشود. این زن سعی بر این دارد تا خود واقعیش را نشان دهد، به همین دلیل شما یک زن کاملا بیشخصیت و بیپروا را مشاهده میکنید.
برای من تجربهی چنین چیزی برای بار اول بود و به نظرم یک ایده نوآورانه و خلاقانه است. سریال Fleabag با این عمل نشان میدهد که فقط داستان نیست که میتواند یک اثر را مورد قبول کند و رضایت مخاطبهای خودش را جلب کند. اینچنین خلاقیتی از نظر من یک ترفند خوب برای کشاندن مخاطب به سمت تماشای سریال است. اگر بخواهم یک اسم برای داستان سریال فلیبگ انتخاب کنم، میتوان برای او در بخش توضیحات داستان سریال فقط نقطههایی بزارم که نشانه از باز بودن داستان سریال میدهد که هیچ چیز در آن معلوم نیست.
در بخش بازیگری سریال هم باید بگم که رول یک داستان درحال نمایش یک زن بیشخصیت و بیپروا است که هیچ ابائی از هیچ کس ندارد و به خوبی آن نقشی که باید بازی کند را ایفا کرده است. بازیگر سریال فلیبگ بیشتر از این که یک بازیگر خوب باشد یک زن کاملا بد است که لازم بود در سریال اینچنین باشد. علاوه بر این دیگر بازیگران سریال هم به خوبی توانستهاند ایفاگر کاراکترهای خود در سریال Fleabag باشند و این امر هم به این علت است که سریال از شخصیت پردازی به شدت قوی و دیالوگهای کاملا جذاب برخوردار است.
صحنهی تأتر یا یک اثر سینمایی
یکی از بزرگترین دلایلی که باعث شد این تیتر را انتخاب کنم شکستن دیوار چهارمی است که شما به وفور شاهد آن در سریال فلیبگ هستید. این دیوار چهارم بیشتر در صحنههای تأتر استفاده میشود که باعث برقراری ارتباط هرچه بیشتر بیننده با بازیگر است. سریال فلیبگ از این ترفند به خوبی استفاده کرده و آن را شاکلهی اصلی خودش قرار داده است. شاید سوال برایتان پیش بیاد که این دیوار چهارم چگونه است. این طور میباشد که بازیگر با دروبین ارتباط دارد و صحبت میکند. اگر یک مثال واضح بخواهم بزنم میتوانم به برخی از سکانسهای سریالهای مهران مدیری اشاره کنم.
دیگر عاملی که باعث کشیده شدن این سریال به صحنهی تأتر می شود؛ ارتباط چشمی است که به بهترین شکل بازیگر با دوربین برقرار میکند، درواقع آن دوربین بینندهای است که درحال تماشای سریال میباشد. این ارتباط بهقدری درست و صحیح برقرار میشود که مخاطب میتواند از چشمهای بازیگر بخواند که قرار است چه اتفاقی بیفتد و نتیجهی آن چه خواهد شد. این نوع از هنر برای من کاملا متحیر کننده است، برای همین میباشد که میگویم سریال Fleabag بیشتر یک تأتر است تا یک اثر سینمایی. دلیل اصلی که میتوانم بگویم این سریال واقعا بینظیر است و ارزش تماشا دارد به این علت است.
در مجموع اگر بخواهیم با یک دید جامع و هنری راجب سریال نظر بدهم، طبق چیزی که من از اکثر بازیگرها و کارگردانها شنیده و خواندهام، صحنهی تأتر است که باعث شکلگیری هنر میشود. پس سریال فلیبگ یک اثر آبکی نیست. در کل این سریال کمدی تمام معیارهای یک اثر خوب بودن را دارد و کمتر نقدی به آن وارد است. از نظر من تماشای این سریال میتواند به شما بیآموزد که رفتار انسانها میتواند چقدر تاثیر گذار برای ارتباط با دیگران باشد. به نظرم که فرصت را برای تماشای این اثر جذاب و کمدیک از دست ندهید و به سراغ تماشای آن بروید چون قرار است که خنده را روی لب های شما بیاورد.
نقد مختصر و خوبی بود. موافقم، فلیبگ اثری تماشایی و بسیار جالب است.
یک نکته در متن دیده میشد، در ابتدای بند آخر نوشته شده، اگر بخواهیم نظر بدهم؛ که از لحاظ دستوری درست نیست. خوب است اصلاح بفرمایید.
متن کلی غلط املایی و دستوری داره. از وسط های متن انگیزه خواندن رو از دست دادم
درود.
“طرد” درست است، نه “ترد”. این کلمه را که در اوایل مقاله است اصلاح بفرمایید. سپاس