بازی Mandragora: Whispers of the Witch Tree اثر عجیبی محسوب میشود که در برخورد اول با آن، شما اگر فانتزی را بپسندید، با آن کنار خواهید آمد اما قرار نیست صرفا با یک فانتزی روبهرو باشیم. اگرچه مطمئن نبودم که چه چیزی انتظار مرا میکشد اما ویژگیهای Mandragora: Whispers of the Witch Tree مرا به هوس تجربهی این اثر انداخته بود، بازیای که سعی بر تلفیق دارد و میخواهد بهترین مزهها را در کنار یکدیگر به شما هدیه دهد. حاصل این تجربه اما شاید یکی از عجیبترینها بود ولی برای توصیف حس اثر این بطور خلاصه میگویم که شمشیری دو لبه است.
در هر صورت تا به عمق بازی Mandragora: Whispers of the Witch Tree سفر نکنیم، نخواهیم دانست که این اثر قرار است چه چیزی را برایمان رو کند پس همراه من و مجله بازار باشید تا به سرزمین فیلدام (Faelduum) سَری بزنیم. فراموش نکنید که استودیو Primal Game Studio، سازنده این اثر سعی داشته است که یک ترکیب بینقص از سبک سولزلایک (Soulslike)، مترویدوانیا (Metroidvania) و پِلتفرمر (Platformers) ارائه دهد اما اینکه تا چه حدی توانسته الهام بگیرد یا به وعدهایش عمل کند و در اولین اثری که منتشر کرده، خوب ظاهر شود فقط در ادامه مشخص خواهد شد.
بازی Mandragora مانند سفری تاریک به جهانی در آستانه فروپاشی است
جملهای که در این بخش برای بازی Whispers of the Witch Tree انتخاب کردم به دو دلیل است، ابتدا آنکه این جمله میتواند حال و هوای ایت اثر را روایت کند و دوم آنکه میتواند وضعیت آن را بهخوبی شرح دهد. ابتدا کمی با آن آشنا شویم، Mandragora: Whispers of the Witch Tree یکی از جدیدترین اثرهایی است که در سبک اکشن نقشآفرینی (Action RPG) با وعده ارائه تجربهای عمیق، تاریک و چالشبرانگیز در دنیایی فانتزی به نام فیلدام (Faelduum) پا به عرصه گذاشته است. ساخته استودیو پریمال گیم که دو و نیم بعدی (۲.5D) توسعه یافته است شما را به جهانی خواهد برد که مملو از تاریکی و در آستانه فروپاشی است.
این اثر ترکیبی از عناصر مختلف است و هر کدام بخشی از گیمپلی آن را تشکیل دادهاند. وجود شش کلاس مختلف مبارزاتی که شامل Vanguard، Flameweaver، Spell Binder، Nightshade، Wildwarden و Vindicator است، سیستم مهارتهای گستردهای را به بازی اضافه کرده که به شما امکان میدهد سبک مبارزاتی خود را شخصیسازی کنید. اگر قرار باشد که تمام مکانیکهای محبوب اکشن-نقشآفرینی را به امید خلق یک اثر واحد با جذابیت گسترده ترکیب کنیم، با آشی شله قلمکار به اسم Mandragora: Whispers of the Witch Tree طرف خواهید شد که که متاسفانه تمرکز چندانی روی هیچ یک از بخشهای خود ندارد. Primal Game شاید الهام گرفته باشد اما در هر یک از ژانرهای خود فقط به سطح متوسطی از موفقیت دست مییابد و در این فرآیند به طرز اسفناکی ضعیف عمل میکند.
اگر خوشبینانه به اثر نگاه کنیم، میتوان یکی از نقاط قوت اصلی Mandragora را سیستم مبارزاتی آن است. مشخصا وقتی ژانر سولزلایک باشد شما شاهد نبردهایی خواهید بود که مبارزات در آن سنگین، تاکتیکی و نیازمند دقت است و طبع شما باید زمانبندی مناسبی برای جاخالی دادن (Dodge)، دفاع (Parry) و حمله را ترتیب دهید تا بتوانید بازی را پیش ببرید و در برابر دشمنان متنوع و باسفایتهای چالشبرانگیز پیروز شوید. هر کلاس مبازراتی Mandragora هم، از جنگجوی شمشیرزن (Vanguard) تا جادوگر آتشین (Flameweaver) مکانیکهای خاص خود را دارد که به گیمپلی تنوع میبخشد اما هر آنچه که از پشت ویترین جذاب بنظر برسد قرار نیست در عمل هم جذاب باشد. میتوانید کورسویی از پتانسیل را در مبارزات آن ببینید اما این پتانسیل بلافاصله توسط دشمنان تکبعدی و تکراری با حملاتی که به راحتی میتوان از آنها فرار کرد، تضعیف میشود. محیط و شخصیتها در ابتدا جذاب هستند، اما به سرعت به زنجیرهای از کلیشههای قابل پیشبینی تبدیل میشوند.
جهان Mandragora: Whispers of the Witch Tree به صورت غیرخطی طراحی شده و شما باید با کسب مهارتها و آیتمهای خاص، مانند قلاب پرتابی (Grappling Hook) یا توانایی شکستن زمینهای شکننده به مناطق جدید دسترسی پیدا کنید. بیش از ۷۵ مکان منحصربهفرد در Mandragora: Whispers of the Witch Tree وجود دارد که هر کدام رازها، گنجینهها و شخصیتهای خاص خود را دارند. این ساختار اکتشافی، همراه با طراحی دستی محیطها که از سبک نقاشی کلاسیک اروپایی الهام گرفته شده، حس ماجراجویی عمیقی را به شما القا میکند. درست است که جذابیت اولیهی دویدن به مناطق قبلی با تواناییهای جدید جذاب است ولی زمانی که تقریبا به نیمهی راه میرسید، متوجه میشوید که این نقشه واقعا چقدر سطحی و یکنواخت است.
بنظرم رسید که شاید یکی از نقاط برجسته Mandragora: Whispers of the Witch Tree، سیستم پیشرفت و شخصیسازی آن باشد. شما میتوانید از میان شش کلاس مختلف انتخاب کنید و با استفاده از درخت مهارتهای گسترده، سبک مبارزاتی خود را شکل دهید اما سوال این است که این تنوع همراه با امکان ساخت صدها آیتم و سلاح، ارزش تکرار آن را افزایش داده است؟ جواب صادقانهای که میتوانم به آن بدهم آن است که عامل عمیق نقشآفرینی شامل شش کلاس شخصیت جالب، درختهای مهارت متراکم و تجهیزات و سیستمهای ساختوساز عمیق، در حفظ علاقهام به بازی بشدت تاثیرگذار بودند اما این اثر هنوز هم از بیشتر جنبههای خود، یک ماجراجویی ناامیدکننده است.
بازی Mandragora: Whispers of the Witch Tree در تقلا
داستان این اثر را نویسنده داستان Vampire: The Masquerade – Bloodlines نوشته است (جدا داستان خوبی است). روایت Mandragora: Whispers of the Witch Tree شما را با انتخابهای اخلاقی روبهرو خواهد کرد که بر پایانبندیهای مختلف تاثیر میگذارند. این ساختار شاخهای همراه با صداگذاری کامل انگلیسی، پتانسیل بالایی برای خلق یک تجربه داستانی غنی دارد ولی بر خلاف تصور، داستان Mandragora: Whispers of the Witch Tree به اندازه کافی گیرا نیست. شما با دیالوگهای طولانی و گاهی خستهکننده طرف هستید که همراه با کلیشههای داستانی مانند «افشاگریهای غیرمنتظره اما قابل پیشبینی»، باعث شده است که روایت هم به اندازه گیمپلی بیشتر از تاثیرگذار بودن، ناامید کننده باشد.
راستش را بخواهید Mandragora: Whispers of the Witch Tree یکی از زیباترین بازیهای دو و نیم بعدی سال ۲۰۲۵ تا به اینجا بوده است. محیطهای Whispers of the Witch Tree با الهام از نقاشیهای کلاسیک اروپایی طراحی شدهاند و ترکیبی از تاریکی و زیبایی شاعرانه را به نمایش میگذارند. نورپردازی پویا، سایهها و پسزمینههای سهبعدی، حس عمق و عظمت را به جهان ماندراگورا: ویسپرز او د ویچ تری اضافه کردهاند که در کنار این موارد، پرترههای شخصیتها و کاتسینهای سینمایی نیز با دقت بالایی طراحی شدهاند و به تجربه بصری، غنای خاصی بخشیدهاند.
موسیقی متن بازی ماندراگورا: ویسپرز او د ویچ تری هم یکی از نقاط قوت برجسته آن است. این موسیقی با حال و هوای تاریک و حماسی خود، به خوبی فضای وهمآلود فیلدام را منتقل میکند. صداگذاری شخصیتها نیز با کیفیت بالایی انجام شده است و در نقشهای فرعی، حس خستگی و ناامیدی جهان ماندراگورا را به خوبی منتقل میکند. در نهایت ماندراگورا: ویسپرز او د ویچ تری یک اثر جاهطلبانه است که تلاش میکند تجربهای نوآورانه ارائه دهد اگرچه در بخشهایی مانند طراحی بصری، موسیقی موفق عمل کرده و گیمپلی متوسطی دارد اما ضعفهای داستانی و مشکلات طراحی مراحل مانع از رسیدن آن به اوج پتانسیلش شدهاند. ویسپرز او د ویچ تری برای طرفداران ژانرهای سولزلایک، مترویدوانیا و پلتفرمر یا کسانی که به دنبال یک تجربه چالشبرانگیز با ارزش تکرار بالا هستند، گزینهای جذابی خواهد بود اما اگر به دنبال داستانی عمیق یا نوآوریهای بزرگ هستید، ممکن است انتظاراتتان به طور کامل برآورده نشود.
ماندراگورا: ویسپرز او د ویچ تری در انتهای خود
Mandragora: Whispers of the Witch Tree یک تلاش قابل تحسین از استودیوی مستقل و تازه کار پریمال است که با وجود کاستیهایی که دارد، شاید بتواند لحظات درخشانی را به شما هدیه دهد. ماندراگورا: ویسپرز او د ویچ تری با تمام پارمترهایی که دارد، مانند یک شمشیر دو لبه است که میتواند یا سرگرم کنند باشد یا کاملا شما را ازاین تجربه ناامید کند. پیشنهاد من این است که اگر واقعا از علاقهمندان سبکهای تلفیقی هستید و میتوانید از پس یک اثر سولزلایک و مترویدوانیا برآیید، خاطره بدی از این اثر نخواهید داشت اما قرار نیست خاطرات خوشی هم از ماندراگورا: ویسپرز او د ویچ تری داشته باشید. در هر صورت ماندراگورا: ویسپرز او د ویچ تری برای تبدیل شدن به یک اثر ماندگار، نیاز به بهبودهایی در روایت و طراحی مراحل دارد. شاید اگر صرفا به بازیهایی مانند Hollow Knight یا Blasphemous علاقه دارید، این عنوان ارزش امتحان کردن را داشته باشد.
نقاط قوت | نقاط ضعف |
---|---|
گیمپلی چالشبرانگیز | داستان ضعیف و کلیشهای |
طراحی بصری خوب و در نوع خود عالی | مشکلات طراحی مراحل |
موسیقی و صداگذاری باکیفیت | تکراری شدن مبارزات |
امکان تنظیم سطح دشواری و مکانیکهای متنوع | شباهت بیش از حد به آثار دیگر مخصوصا Dark Souls |
گیجکننده و فاقد تنوع بودن برخی مناطق بازی |
نظرات