۱۰ تا از دقیقترین صحنههای تاریخی در فیلمهای دیزنی
مردم فیلمهای دیزنی را دوست دارند؛ زیرا این فیلمها فرصتی برای فرار از واقعیتهای تلخ دنیا فراهم کرده و بینندگان را به دنیایی از خیال و شادی میبرند. کمپانی دیزنی، از ماجراهای آلیس در سرزمین عجایب گرفته تا خانه پو در جنگل صد هکتاری (Hundred Acre Wood)، با ایجاد فضاهای جذاب و خیالی، مخاطبان را شیفته خود کرده است. به همین دلیل، هرچند برخی از مخاطبان معتقدند دیزنی باید روی نمایش دقیقتر واقعیتها تمرکز کند، اکثر طرفداران همچنان ترجیح میدهند به دنیای جادویی این فیلمها پناه ببرند.
با این حال، برخی از فیلمهای دیزنی حاوی عناصر و جزئیات تاریخیِ دقیقی هستند و بر مبنای حوادث و وقایع واقعی شکل گرفتهاند. به همین ترتیب، طرفداران ضمن لذت بردن از فیلم مورد علاقهشان میتوانند کمی هم تاریخ بیاموزند. در ادامه، به ۱۰ مورد از دقیقترین صحنهها/رفرنسهای تاریخی در فیلمهای ساخت دیزنی اشاره کردهایم. با ما همراه باشید.
نکته: این لیست رتبهبندی نیست و موارد بدون ترتیب خاصی کنار هم قرار گرفتهاند.
موانا: خط زمانیِ عجیبِ «موانا» ریشه در تاریخ واقعی پلینزی دارد
فیلم «موانا» ادای احترام زیبایی به فرهنگ مردمان پلینزی (Polynesian) است و با استفاده چشمگیر از انیمیشن نشان میدهد که این مردمان چگونه در جزایر جنوب اقیانوس آرام به بقای خود ادامه دادند. هرچند فیلم تلاش کرده تا به خوبی تمام گرههای داستان را باز کند، بسیاری از طرفداران همچنان درباره اشاره مادربزرگ موانا به «وقفه طولانی» در آغاز داستان سردرگم هستند. هنگامی که موانا در غار بزرگ، تعداد زیادی قایق کانو کشف میکند، متوجه میشود حرف مادربزرگش حقیقت دارد.
این «وقفه طولانی» در واقع به دورهای تاریخی اشاره دارد که مسافران قبیلهای برای اولین بار به سواحل غربی پلینزی رسیدند. هرچند رسیدن آنها به این ناحیه ۳۰۰۰ سال طول کشیده بود؛ اما به باور دانشمندان این قبایل حداقل برای هزار سال دیگر هیچ سفر دریایی انجام ندادند. با این وجود، هنوز محققان دلیل دقیقِ امتناع آنها از ترک جزایر و همچنین علل ادامه دوباره سفرهای دریایی آنها پس از این «وقفه طولانی» را بهطور قطعی نمیدانند.
دلیر (Brave): حلقه سنگی را میتوانید در جزیره لوئیس پیدا کنید
«حلقه سنگی» یا The Ring of Stones، یکی از اجزای بسیار مهم فیلم «دلیر» (Brave) است؛ زیرا اینجا همان محلی است که «مریدا» برای اولین بار با ارواح عجیب یا همان «ویل او دِ ویسپ» (Will O’ the Wisp) روبهرو میشود. در این صحنه، اسب مریدا (انگِس) به ناگهان متوقف شده و او را به میان این بنای سنگی پرتاب میکند. این صحنه کلیدی و مهم فیلم، نخستین نشانه از رویارویی مریدا با عناصر افسانهای اساطیر سلتی بهشمار میرود.
بنایی واقعی و مشابه با این حلقه سنگی در جزیره «لوئیس» (Lewis) واقع در اسکاتلند وجود دارد. این بنا که بیشتر با نام «سنگهای کالانیش» (The Callanish Stones) شناخته میشود، در باور محلی به رویدادهای ماوراءالطبیعه نسبت داده شده است. در واقع حتی در عصر برنز، مردم در مقابل این سنگها مراسم ویژهای اجرا میکردند. هرچند تاریخ پشت این بنای سنگی بسیار گسترده و پیچیدهتر از اینهاست، اما شکل استفاده از این بنا در فیلم Brave، بهخوبی نشاندهنده دقت، علاقه و احترام این فیلم به تاریخ و فرهنگ اسکاتلند است.
گوژپشت نتردام: خانه گوژپشت نتردام به طرز شگفتآوری واقعی است
انیمیشن «گوژپشت نتردام» ساخته دیزنی، برداشتی نسبتاً لطیف از رمان ویکتور هوگو است؛ اما با این حال نسبت به نمایش واقعگرایانه مکان داستان، بسیار دقیق عمل کرده است. داستان این فیلم روایتگر زندگی کازیمودو، مرد جوانی با ظاهری تغییر یافته و گوژپشت است که در برج ناقوس کلیسای نتردام زندانی شده است. با اینکه بسیاری از انیمیشنها در به تصویر کشیدن درستِ ابعاد و جزئیات محیطِ واقعی داستان دچار مشکل میشوند، فیلم «گوژپشت نتردام» نمایی شگفتانگیز و دقیق از این بنای تاریخی ارائه داده است.
طرفداران فیلم قطعاً صحنههای تماشایی از پنجرههای رنگارنگ و طاقهای بیشمار و زیبای این کلیسا را به یاد دارند. ظاهراً دیزنی مصمم بوده تا تمامی جزئیات این ساختمان تاریخی را در فیلم ثبت کند. جالبتر اینکه انیماتورها حتی از طرحها و نقاشیهای ویکتور هوگو از بنای نتردام نیز برای تکمیل نهایی اثر کمک گرفتند.
ماشینها (Cars): ناپدید شدن بسیاری از شهرهای کوچک در امتداد جاده ۶۶ واقعیت دارد
انیمیشن «ماشینها» یا همان Cars، مخاطبان را با شهر خیالی «رادیاتور اسپرینگز» آشنا کرد؛ شهری که روزگاری بسیار شلوغ و پررونق بود، اما در گذرزمان بازدیدکنندگانش را از دست داد. این شهر رویایی و جذاب پس از احداث بزرگراهی جدید از رونق افتاد و دیگر کسی به آن سر نمیزد. متأسفانه این اتفاق دقیقاً همان واقعیتی است که برای بسیاری از شهرهای کوچکِ میان شیکاگو تا لسآنجلس اتفاق افتاد.
قبل از ایجاد بزرگراه، جاده «مسیر ۶۶» فرصت اقتصادی مطلوبی برای پمپهای بنزین، اقامتگاههای کوچک و رستورانهای فستفود بود. اما با راهاندازی بزرگراه جدید، گردشگران دیگر برای استراحت و توقفهای کوتاهمدت مجبور نبودند بارها در شهرهای کوچک توقف کنند. به همین خاطر، بسیاری از شهرها با سقوط اقتصادی شدید مواجه شدند و شهروندان آنها نیز آسیب جدی دیدند. خوشبختانه در فیلم «ماشینها»، حضور و شهرت «لایتنینگ مککوئین» موجب شد تا رادیاتور اسپرینگز دوباره به رونق بازگردد.
انکانتو: داستانی دلنشین درباره خانواده که از یک درگیری بزرگ الهام گرفته شده است
فیلم «انکانتو» پر از ترانههای شاد و دلنشین است، اما لایههایی تاریک نیز در دل خود دارد. بینندگان در همان ابتدا میبینند که «آلما» و «پدرو» از محیط جنگزدهای فرار کرده و به دنبال مکانی امن و آرام هستند. با توجه به نوع پوشش آنها، منتقدان اعتقاد دارند که این صحنه به «جنگ هزار روزه» در کلمبیا اشاره دارد؛ جنگی که بین حزب لیبرال و حزب ملی در این کشور رخ داد.
این صحنه نه تنها به فیلم زمینه تاریخی وسیعتری میبخشد، بلکه توضیح مناسبی برای شخصیت سرد و سختگیر «آلما» ارائه میدهد. زمانی که مخاطبان درمییابند «آلما» و «پدرو» به اجبار از خانه آرامشان فرار کردهاند، بهتر درک میکنند که چرا آلما در ابراز احساسات به خانوادهاش مشکل دارد. بنابراین، هرچند «انکانتو» بهصورت مستقیم به این جنگ اشاره نمیکند، اما فیلم از طریق الهامگرفتن از فرهنگ و تاریخ کلمبیا، به بینندگانش سرنخهایی از این رخداد داده است.
اگر علاقه دارید که بیشتر در مورد اشارههای تاریخی دیزنی بدانید، این ویدیو را از دست ندهید:
علاالدین: آیا مجسمهساز دست و پا چلفتی پاسخ معمایی کهن را در خود دارد؟
همه طرفداران دیزنی آن لحظه فوقالعاده را به خاطر دارند که علاءالدین و جاسمین روی قالیچه جادویی اوج میگیرند و ترانه زیبای عاشقانه «یک دنیای تازه» (A Whole New World) را میخوانند. با این حال، بسیاری از تماشاگران احتمالاً متوجه لحظهای نشدهاند که آنها برای مجسمهسازی که مشغول کار روی ابوالهول است دست تکان میدهند و مجسمهساز از سر اشتباه باعث کنده شدن بینی این موجود اسطورهای میشود. هرچند این فقط شوخی و طنزی سینمایی است، عدهای باور دارند شاید در آن حقیقتی تاریخی نهفته باشد.
تاریخدانان معتقدند که بینی مجسمه ابوالهول در سال ۱۳۷۸ میلادی توسط شخصی به نام «محمد صائم الدهر» تخریب شده است. چند سال قبل از این اتفاق، صائم الدهر دیده بود که مردم برای کسب برکت برای رشد محصولاتشان جلوی این مجسمه نذوراتی تقدیم میکنند؛ و به همین دلیل آنقدر عصبانی شد که دماغ و ریش این مجسمه را از جا درآورد. در نتیجه، هرچند اشارهای که در فیلم علاءالدین آمده قطعاً اغراقآمیز و طنزآمیز است، این مجسمهساز میتواند اشارهای ظریف به همان خرابکار تاریخی باشد.
دزدان دریایی کارائیب: پایان جهان: بزرگترین دشمنان کاپیتان جک در زندگی واقعی بسیار ترسناکتر بودند
کاملاً مشخص است که مجموعه فیلمهای «دزدان دریایی کارائیب» تصویری دقیق و واقعگرایانه از زندگی دزدان دریایی ارائه نمیدهند. اگرچه این دزدان دریایی در فیلمها معمولاً مست هستند، در زندگی واقعی بسیار منظمتر، منضبطتر و دارای استراتژی عمل میکردند. با وجود این، این فیلمها نیز تا حدودی بر اساس وقایع تاریخی واقعی ساخته شدهاند، هرچند گاهی در به تصویر کشیدن آنها مبالغه زیادی دارند.
در فیلم سوم یعنی «دزدان دریایی کارائیب: پایان جهان»، ویل و دوستانش باید از دست کمپانی هند شرقی فرار کنند و همزمان برای نجات «کاپیتان جک اسپارو» از برزخ «دیوی جونز» تلاش کنند. فیلم، این گروه را عدهای از اشرافزادگان مغرور و خودپسند نشان میدهد، در حالی که در حقیقت، کمپانی هند شرقی متشکل از افرادی بیرحم و خونریز بود که برای از میان برداشتن دزدان دریایی از هیچ کاری مضایقه نمیکردند. آنها حتی از توپهای نمایشی و قلابی نیز برای ترساندن دزدان دریایی و جلوگیری از نزدیک شدن آنها به کشتیهایشان استفاده میکردند.
آناستازیا: شخصیت این پرنسس دیزنی از یک دوشس واقعی الهام گرفته شده است
فیلم «آناستازیا» داستان آخرین بازمانده خانواده سلطنتی روسیه را روایت میکند که همراه دو مرد کلاهبردار تلاش دارد دوباره به مادربزرگ خود بپیوندد. اما همه چیز به همین سادگی نیست؛ چرا که راسپوتین نیز در پی مرگ اوست. این انیمیشن در کنار اینکه یکی از دستکم گرفتهشدهترین فیلمهای دیزنی است، شخصیت اصلی آن نیز تا حد زیادی از یک زن فریبکار و شیاد واقعی الهام گرفته شده است.
داستان شخصیت اصلی از زنی بهنام «آنا اندرسون» الهام گرفته شده؛ شخصی که سالها جهان را فریب داد و ادعا کرد که او همان دختر آخرین تزار و تزارینای روسیه است. آنا اندرسون گرچه سالهای زیادی خود را به عنوان «آناستازیای نیکلایونا رومانوا»، دوشس بزرگ روسیه معرفی کرده بود؛ اما حقیقت این بود که او بیشتر دوران جوانی خود را در مراکز درمانی روانی گذرانده بود. هرچند نسخه دیزنی کاملاً منطبق بر زندگی واقعی اندرسون نیست، اما بدون شک از تاریخ عجیب و زندگی پرماجرای او الهام فراوانی گرفته است.
مولان: ریشههای جنگجوی باستانی این فیلم به گذشتهای دور بازمیگردد
احتمالاً میدانید که شخصیت «مولان» از یک افسانه باستانی چینی الهام گرفته شده است. بنابراین، هرچند قهرمان داستان اهمیت زیادی در فرهنگ و تاریخ چین دارد، اما به احتمال زیاد وجود خارجی نداشته است. با این حال، تاریخدانان باور دارند که بسیاری از نبردهایی که در فیلم «مولان» به تصویر کشیده شدهاند، در واقعیت رخ داده بودند.
اولین اشاره تاریخی به مولان در شعری حماسی به نام «تصنیف مولان» آمده که بین سالهای ۳۸۶ تا ۵۳۵ میلادی نگاشته شده است. بازه زمانی این شعر متناظر با دوره تأسیس سلسله وِی شمالی است. بنابراین، هرچند مولان یک شخصیت افسانهای است، اما جنگها و درگیریهایی که در فیلم میبینیم احتمالاً در شکلگیری و خلق این شعر تاریخی نقش مهمی ایفا کردهاند.
سفیدبرفی و هفت کوتوله: پرنسس دیزنی در دنیای واقعی سرنوشتی تلخ داشت
اگرچه دیزنی باعث شهرت داستان «سفیدبرفی و هفت کوتوله» شد، اما این داستان نخستین بار توسط برادران گریم نوشته شده بود. نسخه اصلی قصه بسیار تاریکتر و دارای مرگهای هولناک بسیاری بود. پژوهشگران امروزی معتقدند که نویسندگان اصلی، شخصیت سفیدبرفی را از یک کنتس واقعی به نام مارگارتا فون والدک الهام گرفته بودند.
مارگارتا فون والدِک نیز مشابه با سفیدبرفی، به خاطر زیبایی فوقالعادهاش بسیار مورد توجه و حسادت مردم زمان خود بود. حتی شاهزادهای به نام فیلیپ نیز بهشدت به او علاقهمند بود؛ اما به نظر میرسید این زوج بهعلت تفاوت در عقاید مذهبی نمیتوانستند در کنار هم باشند. نکته تکاندهندهتر این است که شواهدی وجود دارد که مارگارتا نیز واقعاً با سم کشته شده بود و سرنوشتی همچون شاهزاده محبوب این داستان داشت.
منبع: CBR
سختترین بازیهای دنیای با چشمهای بسته؛ میزگیم با @hamid_scorpion

اناستازیا اصلا برای شرکت دیزنی نیست