یادداشت: چرا Red Dead Redemption 2 بهترین بازی تاریخ است؟
هشت سال! استودیو راکاستار گیمز هشت سال زمان صرف کرد تا بازیای بسازد که میراث Red Dead Redemption را در اختیار بگیرد؛ اثری که در سال ۲۰۱۰ اشک بسیاری از گیمرها، از جمله خود من را درآورد. Red Dead Redemption 2 از نظر خط زمانی پیشدرآمد آن بازی قبلی است و داستان آرتور مورگان را روایت میکند، هفتتیرکشی که در اواخر قرن ۱۹ در غرب وحشی برای بقاء میجنگد.
اگر با استودیو راک استار آشنایی داشته باشید، احتمالاً در جریان Red Dead Redemption 2 و هیاهوی اطراف آن هستید. اما آیا اینهمه سروصدا واقعاً ارزشش را دارد؟ خب، من دهها ساعت در چکمههای آرتور قدم زدهام و غرب وحشی را کاویدهام و بگذارید صادق باشم: این بدونِ شک بهترین بازی Open-World است که تابهحال تجربه کردهام. رد دد ردمپشن ۲ با هر محصول جهانبازِ دیگری که تاکنون تجربه کردهام فرق دارد و باور کنید که در زندگیام بازیهای زیادی را امتحان کردهام. پس چه چیزی این بازی را خاص میکند؟ صادقانه بگویم، باید خودتان بازی کنید تا قدرش را بدانید؛ اما این مرور کلی من از بازی است.
دوران قانونگریزان و هفتتیرکشها
داستان Red Dead Redemption 2 در سال ۱۸۹۹ رخ میدهد یعنی دوازده سال پیش از وقایع غمانگیزی که در زندگی جان مارستون اتفاق افتاد. برخلاف سرسبزیهایی که در اغلب تریلرها دیده میشود، بازی، شما را به کوهستانهای برفی میبرد؛ جایی که مورگان و دار و دستهاش پس از یک سرقت، در حال فرار از «بلکواتر» هستند. دارودسته، گرسنه و یخزدهاند. دیدن دوستانتان در رنج و عذاب، صحنهی خوشایندی نیست اما این دقیقاً همان جایی است که بازی میدرخشد. شما را وادار میکند که برای اتفاقات غمانگیزی سوگواری کنید؛ اما این کار را به سبک راک استار انجام میدهد و بستهای از شگفتیهای غیرمنتظره را نیز کنارش میگذارد.
داستان بازی، همانطور که گفتم از نظر خط زمانی، پیش از نسخهی اول رخ میدهد؛ پس شما از پیش میدانید که این دارودسته از هم خواهد پاشید. راستش در ابتدا فکر میکردم که بازی ادامهی داستان پسر مارستون، یعنی جک خواهد بود اما خوشحالم که راک استار تصمیم گرفت داستان منتهی به وقایع تلخ بازی قبلی را روایت کند. بیش از هر چیز، خوشحال بودم که روی دیگری از داچ را دیدم؛ رهبری کاریزماتیک که دوازده سال بعد توسط یکی از افراد خودش شکار و کشته خواهد شد. البته فقط بازگشت داچ نبود که لبخند به لبم آورد. از دیدن چهرههایی آشنا مثل ادگار راس، ابیگیل و دیگران در بازی خوشحال و تا حدودی غافلگیر شدم.
کابوی دلربا
مرد اصلی داستان، مورگان، قهرمان فوقالعادهای برای این ماجراست. او از آن آدمهایی است که هم با صورت اصلاحشده جذاب است هم با ریش بزی. صدایش ترسناک به نظر میرسد اما فریب لحن خشدارش را نخورید؛ وقتی در سالن مشغول نوشیدن است، میتواند بامزه هم باشد. البته هرگز فراموش نکنید که او یک قاتل بیرحم هم هست. لحظاتی در بازی هست که گرما و احساسات مورگان خودی نشان میدهد، بهویژه وقتی از اسبش مراقبت میکند.
«ببین، من آدم خوبی نیستم. من یه قاتلم.» تکگوییهایی ازایندست بهخصوص در لحظات احساسی، به شخصیت آرتور عمق میدهند. باید به راک استار بابت نگارش و اجرای چنین شخصیت نیرومند و چندوجهی آفرین گفت. راستش در ابتدا نسبت به شخصیت اصلی Red Dead Redemption 2 شک داشتم، اما حالا خوشحالم که بگویم همراهی با مورگان، نوشیدن، دمکردن قهوه و اسبسواری، تجربهای لذتبخش خواهد بود.
چشمانداز غرب وحشی
یکی از دلایلی که نمیتوانم از Red Dead Redemption 2 باوجود مأموریتهای اصلی فوقالعاده طولانیاش دست بکشم، جهان وسیع و با جزئیات آن است. از سواحل بلک واتر تا کوهستانهای زیبای هورشو اورلوک، همه چیز چنان شگفتانگیز است که انگار با دست نقاشی شدهاند. راک استار واقعاً زمان زیادی را صرف پرداختن به کوچکترین جزئیات کرده و نتیجهاش، باور کنید، عالی است. خوششانس بودم که این بازی را در شکوه 4k تجربه کردم و میتوانم بگویم که هر گوشه و کناری از این دنیا پر از ظرافت است. این مسئله نشاندهندهی منابع عظیم راک استار و تلاشی است که برای جان بخشیدن به این دنیا انجام شده.
Red Dead Redemption 2 در مقایسه با بازیهایی مثل GTA V حتی واقعگرایانهتر هم هست. مهمترین نکتهای که باعث میشود این را بگویم، توجه بسیار ویژه به فیزیک و مسئلهی اجسام در این بازی است. برای مثال، جنازهها باید بهصورت فیزیکی جابهجا شوند تا بتوان آنها را غارت کرد. قبل از شلیک باید اسلحهها را مسلح کنید. حتی باید قهوه را خودتان دمکرده و خورش را در کاسه بریزید تا بتوانید با زدن دکمه R2 آرتور را به خوردن وادارید.
بله ممکن است این کارها خستهکننده به نظر برسند، اما من عاشقشان هستم. چه چیزی جذابتر از اینکه خرگوشی شکار کنم و درحال تماشای غروبی چشمنواز در غرب وحشی کباب آن را از روی آتش به نیش بکشم. مدتها بود که میخواستم چنین بازیای با این سطح از واقعگرایی را تجربه کنم و عجیب نیست که Red Dead Redemption 2 را اینقدر دوست دارم. بازی شما را به جهان واقعی نزدیک میکند و جهانش لایهای از پیچیدگی دارد که هیچ عنوان دیگری در زمان حاضر نمیتواند به آن برسد. Red Dead Redemption 2 مانند بسیاری از بازیهای جهان باز قابلیت سفر سریع (Fast Travel) دارد. بااینحال، برای فعالکردن این ویژگی باید آن را با تهیهی نقشهای فعال کنید؛ برای فعال کردن این نقشه هم باید مدتها بازی کنید. (سورپرایز!)
همچنین تحسینبرانگیز است که تقریباً میتوانید با هر چیز و هر کسی در Red Dead Redemption 2 تعامل داشته باشید. میتوانید بایستید و گلها را بو کنید (البته نه واقعاً)، سگها را نوازش کنید، ۳۰ نوع ماهی مختلف بگیرید یا فقط بنشینید و با غریبهای در میخانه یا عزیزانتان گپ بزنید. جزئیات کوچکی ازایندست هستند که به این دنیای مجازی جان میبخشند و احتمالاً همین دلیل است که خیلی از گیمرها حتی پس از به پایان رساندن داستان اصلی، بارها و بارها به دنیای این بازی برمیگردند.
سبیل یا خط ریش؟
شخصیسازی شخصیتها همیشه جزو ارکان اصلی بازیهای Rockstar بوده، بنابراین تعجبی ندارد که این ویژگی در Red Dead Redemption 2 هم بازگشته است. اما چیزی که واقعاً شگفتانگیز است، باز هم میزان فوقالعاده جزئیات در همه چیز است. در مورد ظاهر فیزیکی، موی صورت، وزن بدن مورگان و… با گذشت زمان تغییر میکند. اگر در اردوگاه وقتی برای نظافت شخصی اختصاص ندهید، ریش درمیآورد و اگر مدام به او غذا بدهید، شروع به چاق شدن میکند. اگر کثیف باشید شما را با کتک به رودخانه میبرند. راستی، شخصیسازی و ارتقا فقط به لباسهای آرتور محدود نمیشود. میتوانید (و واقعاً باید) اسب خود را ارتقا دهید و برخی از امکانات اردوگاه را هم ارتقا دهید. راستی گفتم که باید گاهی اسلحههایتان را تمیز کنید تا با زندگی خشن غرب وحشی هماهنگ بمانند؟
بازگشت Dead Eye
Dead Eye بیتردید یکی از ویژگیهای مورد علاقهی من در نسخه اول Red Dead Redemption بود بنابراین از بازگشت آن به همراه بهبودهای معنادار واقعاً خوشحال شدم. میتوانید با فشردن دکمه «R3» (درحالیکه با L2 نشانهگیری میکنید) Dead Eye را فعال کنید و حالا نقاط حساس برای شلیک روی هدف برجسته میشوند. مثلاً اگر به پاهای یک خرس گریزی شلیک کنید، راحتتر میتوانید او را زمینگیر کنید؛ چون حرکتش کند میشود. به نظر بدیهی میآید؛ اما وقتی یک خرس بیشتر از هزار کیلوییِ عصبانی به سمتتان یورش میبرد، راحت است که این نکات را فراموش کنید. حالا که صحبتش شد، باید بگویم که ویژگی پیوند با اسب هم افزودهای فوقالعاده به بازی است. من از همان لحظه اول که معرفی شد، آن را جدی گرفتم. همانطور که انتظار دارید، در بازی انواع مختلفی از اسبها وجود دارند و هرکدام متفاوتاند.
برخلاف بازیهای دیگر، نمیتوانید هر اسب در دسترسی را سوار شوید. فقط میتوانید به اسبهایی که با آنها پیوند برقرار کردهاید اعتماد کنید، چون دیگر اسبها بهمحض شنیدن صدای تیر یا دیدن یک شکارچی، شما را زمین میزنند و فرار میکنند. باور کنید، پیوند با اسب واقعاً میتواند تجربه شما از Red Dead Redemption 2 را بسازد یا خراب کند. پس مراقبش باشید و نگذارید اسبتان بمیرد؛ وگرنه باید یکی دیگر بخرید و کل مسیر پیوند را از اول طی کنید.
فضاسازی
شاید در تریلرها و اسکرینشاتهایی که Rockstar منتشر کرده دیده باشید، اما باز هم میگویم – Red Dead Redemption 2 بهترین افکتهای نورپردازی و آبوهوایی را دارد که من شخصاً در یک بازی دیدهام. من اخیراً بازی Shadow of the Tomb Raider را بازی کردهام که بهخاطر نورپردازیاش تحسین شد؛ اما برای من RDR 2 بیرقیب است. این بازی بدون شک زیباست و در این زمینه همه را پشت سر میگذارد.
خیلی تحسینبرانگیز است که ببینی نور، مثلاً از سقف چوبی یا از میان درختان در جنگل چطور عبور میکند. من شیفتهی نورپردازی خوب در بازیها هستم و اینجا عاشقش شدم. حتی مدلهای شخصیتها و انیمیشنهای دقیق اسبها هم تجربهای عالی رقم میزنند. یادتان باشد، این بازی جایی است که اگر از اسلحهتان درست نگهداری نکنید، زنگ میزند. پس تعجب نکنید که اگر از داستان اصلی منحرف شدید و غرق در تحسین جزئیات خیرهکننده بازی شدید.
استودیوی Rockstar Games همیشه در نوشتن دیالوگهای عالی مهارت داشته و Red Dead Redemption 2 هم از این قاعده مستثنی نیست. اما چیزی که واقعاً به حس غوطهورشدن در بازی اضافه میکند، موسیقی زمینه، آهنگها و افکتهای صوتی است. من معمولاً به موسیقی داخل بازیها توجه زیادی نمیکنم، اما وودی جکسون در اینجا کار خارقالعادهای انجام داده است. او همان آهنگسازی است که از نسخه اول Red Dead Redemption تاکنون برای تمام بازیهای Rockstar موسیقی ساخته، اما به نظر من، این بهترین کارش تا به امروز است. از صحنههای حملههای دلهرهآور گرفته تا جشنهای کابویی، موسیقی زمینه حالوهوای هر صحنه را به بهترین شکل ممکن بیرون میکشد و همه چیز به طرز شگفتانگیزی در هم میآمیزد.
میتوانم دربارهی افکتهای صوتی فوقالعاده بازی هم مفصل بنویسم، اما این چیزیست که باید خودتان تجربه کنید تا درک کنید. از صدای پاشیدن گل در هنگام باران گرفته تا خشخش برگهای خشک زیر پایتان در روزی آفتابی در جنگل، همه چیز را موبهمو میشنوید. وقتی میتوانید تفاوت صدای شلیکها را تشخیص دهید و بفهمید که گلولهای روی قله کوه شلیک شده (با پژواک ترکدار) یا داخل خانه (با صدای خفه)، معلوم است که Rockstar چقدر به جزئیات توجه کرده است. اینها چیزهاییست که بهراحتی میشد نادیده گرفت و هیچکس هم متوجه نمیشد. اما Rockstar، همانطور که از او انتظار میرود، تا آخرین قدم برای کمال پیش رفته است.
Red Dead Redemption 2: بهترین عنوان دوران مدرن؟
بعد از گذراندن زمان زیادی با این بازی، بهراحتی میتوانم تجربههایم را بازگو کنم و چند اسکرینشات باشکوه – که شبیه آثار هنری هستند – با شما به اشتراک بگذارم. اما هیچ مقدار از تعریف و تمجید نمیتواند نشان دهد که چرا Red Dead Redemption 2 یکی از بزرگترین بازیهای AAA تاریخ است. باید خودتان آن را بازی کنید. Red Dead Redemption 2 بازی بلندی است، اما بدون استثنا از تکتک لحظاتش لذت خواهید برد. من بازیهای مدرن جهان باز زیادی مثل The Witcher 3، Metal Gear Solid 5 و حتی Grand Theft Auto V خود Rockstar را بازی کردهام. اما هرگز چنین میزان جزئیات و فضاسازی را در هیچ بازی دیگری ندیدهام. همین موضوع توضیح میدهد چرا Rockstar Games هشت سال وقت صرف ساخت آن کرده است.
بدون ذرهای تردید میگویم که Red Dead Redemption 2 یک بازی ضروری برای تجربهکردن است. نهتنها Rockstar در این بازی بهترین داستانگوییاش را ارائه داده، بلکه سطحی از توجه به جزئیات را به نمایش گذاشته که نهتنها در بازیهای جهان باز، بلکه در هیچ فیلم یا سریالی هم دیده نشده است. این اثری است با ساختی استادانه. وقت آن رسیده که دوباره به دنیای غرب وحشی بازگردم.
نظر شما چیست؟ بهنظر شما بازی رد دد ردمپشن ۲ بهترین بازی تاریخ است؟ نظرتان را با ما و دیگر کاربران مجله بازار به اشتراک بگذارید.
بزرگترین یوتیوبر کالاف دیوتی ایران کیه؟ میزگیم با ملیکا دیوتی
نظرات