تلفیق سینما و بازیهای ویدیویی را بهخوبی میتوانید در Alan Wake 2 تجربه کنید. در این مطلب قرار است به نقد و بررسی بازی الن ویک ۲ بپردازیم و در رابطه با آن صحبت کنیم. همراه مجله بازار باشید.
فرض کنید در یک جهان تاریک گرفتار شدهاید، در جهانی که همه چیز آنقدر که باید ملموس بهنظر نمیرسند و ترکیبی بین رویا و واقعیت وجود دارد که باعث میشوند نتوانید خودتان را پیدا کنید. در یک قاب اتمسفر شما را در بر میگیرد و در قابی دیگر دیالوگهایی شما را جذب مینمایند که از محیط اطراف خود دور میشوید و فقط هدست رو گوشتان را حس میکنید. شاید در بسیاری از بازیها ترکیب ترس با روانشناسی را دیده باشیم و نزدیکترین مثال برای این مورد، سری بازیهای سایلنت هیل باشد اما چیزی که فرنچایز Alan Wake با هنرنمایی سم لیک و کایلی رولی در اختیارتان میگذارد فراتر از اینها است.
درواقع الن ویک را میتوانیم بهعنوان یک بازی خاص مشاهده کنیم که در هر جایی مشابه آن دیده نمیشود؛ عنصر نوآوری بهخصوصی را میبینیم، ریسکهای زیاد سازندگان را با تمام وجودمان احساس میکنیم و از نظر من، بعد از اینکه Alan Wake 2 را تجربه کردم، این را متوجه شدم که تیم سم لیک در تکتک جزئیات این بازی نگرش بسیار حرفهای خود را رعایت کردند و بهشدت بر نظم ذرهذرهی این بازی دقت و تمرکز خود را گذاشتند تا مخاطبین با اثری روبرو شوند که تا بهحال نتوانستهاند همچین چیزی را حتی در محصولات استودیوی بازی سازی رمدی (Remedy Entertainment) به چشم دیده باشند. من اینگونه تعریف میکنم که دنیای این بازی آنچنان میتواند شما را غرق در خود کند که با فوبیاهای جدیدتان روبرو شوید و این را درک کنید که نویسندگان چقدر میتوانند در اثر در دستشان تاثیرگذار دیده شوند و از اهمیت آنها با خبر شوید.
هنر یک مثال واضح است؛ هنرمندان زیادی وجود دارند که بهنام اینکه یک هنرمند شناخته میشوند چیزهایی را خلق میکنند که از ارزش خاصی برخوردار نیستند اما بهدلیل پیچیدگی بالایشان و به سبب نامی که از خود برجای گذاشتهاند، هنرنماییشان حتی اگر بیارزش هم باشد وایرال میشوند، این موضوع برای سری بازیهای الن ویک، بهخصوص نسخهی دوم این مجموعه کاملا بهصورت متفاوتی در دسترس است. هنرمندان دورهم جمع میشوند، در دفتر کارشان بر روی محصولی کار میکنند که هم با ارزش است، هم نام هنرنماییشان را بهخوبی اجرا میکنند و هم میتوانند با مثال اینکه من یک هنرمند هستم و Alan Wake هم یک اثر هنری بهتمام معنا از «ما» است، اثر خودشان را به رخ بقیه بکشانند حتی اگر الن ویک پیچیده هم باشد بهدلیل کیفیت و ارزش بالایش و هنرمندان خبرهای که روی این پروداکت وقت گذاشتهاند، به عنوان یک بازی کامل این پتانسیل را دارد که در لیست بهترین بازیهای تاریخ قرار بگیرد و نام استودیو رمدی را بهعنوان یکی از پرچمدارهای سبک بقا و وحشت معرفی نماید.
شاید بهترین مثالی که میتوانیم برای بازی Alan Wake 2 به میان بیاوریم این باشد که این اثر به دنبال کنندگان صنعت بازیهای ویدیویی یادآوری میکند که چرا عاشق ویدیو گیم هستیم. بیایید به سال ۲۰۲۳ بازگردیم، سالی که پر شده از آثاری بود که سلایق متفاوتی را پوشش میداد، سلایقی که عمدتا به بازیهای اکشن خلاصه نمیشدند و در تمام سبکها و ژانرها میتوانستیم عناوینی را مشاهده کنیم که از طرفداران زیادی برخوردار بودند یا قرار بود برخوردار شوند. الن ویک ۲ با توجه به اینکه ۱۳ سال پس از الن ویک ۱ به بازار عرضه شده بود، حسابی طرفداران را تشنهی خود کرده بود. این یار به یاد ماندنی در سبک بقا بهخوبی توانست ریسک خود را به اجرا برساند چرا که وقتی بازی را شروع کردم متوجهی تغییراتی شدم که بهنسبت با الن ویک ۱، پر رنگتر بودند که در ادامهی مطلب به تفاوتهای الن ویک ۱ و ۲ خواهیم پرداخت و در اینجا جای گفتگو در این رابطه نیست.
استودیو فنلاندی رمدی بهخوبی در داستانپردازی مثبت عمل کرده است؛ شاید گاها متوجهی افت خطی روایت بازی شوید که بهنظرم این موضوع برای چنین اثری کاملا طبیعی بهنظر میرسد. اگر تمام ماجرا و ۱۰۰٪ بازی شما را در اوج بگیرد، باعث میشود که نتوانید درست در رابطه با بازی فکر کرده و نتیجههای منحصربهفردتان را ثبت کنید. قبل از اینکه به سراغ داستان بازی الن ویک ۲ برویم و خلاصهی آن را برایتان تعریف کنیم و از مکانیزمهای جدیدش صحبت کنیم میبایست نیمنگاهی به تیم سازنده این فرنچایز بیندازیم تا متوجهی خیلی چیزها شویم؛ البته درکش آنچنان ساده نیست اما اگر دقت کنید خواهید فهمید که چرا رمدی عاشق محیطهای روانشناختی است.
نیمنگاهی به استودیو رمدی در راه الن ویک
رمدی را بهعنوان خالق بازیهایی همچون الن ویک و مکث پین میشناسیم. این دو بازی شاید در ژانر خود متفاوت باشند اما در رگ و ریشهی تاریکشان شباهتهایی نیز بهیکدیگر دارند. رمدی تا کنون ثابت کرده است که چرا علاقهی زیادی به خلق آثار تاریک و روانشناسی دارد بهخصوص اگر کارگردان و چهره این استودیو، سم لیک معروف باشد! این استودیو یکی از توسعهدهندگان قدیمی و معروف حوزه بازیهای ویدیویی است که همانطور که اشاره شد، بهدلیل خلق فرنچایزهای خاطرهانگیزی همچون مکث پین و الن ویک و مجموعهی جدیدیش بهنام Control شناخته میشود. بازیهای این تیم، اکثرا ترکیبی نورآورانه از هنر، جلوههای ویژه سینماتیک و داستانپردازیهای بهخصوصش بوده که باعث محبوبیتش شدهاند.
همانطور که در قبل هم گفته شد، رمدی یکی از استودیوهایی است که همواره علاقه داشته است فلسفههای مورد علاقهاش را با تلفیقی از سینما، ویدیو گیم و اتمسفرهای سنگین ارائه دهد. بازیهای این استودیو در طول تاریخ زندگیشان الگوهای خوبی برای دیگر سازندگان و فعالین صنعت بازیهای ویدیویی بودهاند، چرا که رمدی در این سبک از بازیها زبانزد است و کمتر استودیویی وجود دارد که مشابه آن باشد. شروع این استودیو همانند بازیهایش از نقطهی تاریکی بود که در حالحاضر به یک شرکت بزرگ و روشنفکر تبدیل شده است. رمدی از گذشته تا برخی از آثار کنونیاش در کنار گیمپلی، یک راوی قرار میدهد تا سبک خود را حفظ کند و به جذابیت بازی ارزش افزوده تزریق کند. یکی از بحثهای جذاب رمدی همیشه نوع اکشنش بوده که تا بهحال موفق شده است، این سبک از محوریت اکشن را در تمامی بازیهایش ادامه دهد.
قرار نیست در این بخش به تاریخچه این استودیو بپردازیم پس به بخش آلن ویک سفر میکنیم. به گفتهی سم لیک، او برای بازی Alan Wake داستان قهرمانی را در ذهن داشت که یک پروتاگونیست کلاسیک نباشد. به همین ترتیب بود که کرکتر جدید الن ویک را به عنوان یک نویسنده خلق کرد. به گفتهی سم، آلن ویک داستان نویسنده موفق و مشهوری است که بهخاطر کتابها و رمانهای جناییاش معروف شده است؛ او اما در ادامه تصمیم میگیرد نوشتن را کنار بگذارد و رسما اعلام کند که روی اثر دیگری از ژانرهای مورد علاقهاش کار میکند. ویک بعد از این تصمیم دیگر نمیتواند آنطور که باید بنویسد و به همین خاطر درگیریهای ذهنیاش شروع میشود. این نقطهی شروع داستانی فرنچایز Alan Wake بود؛ داستانی که از سال ۲۰۰۵ رونمایی شد و کامیونیتی ویدیو گیم را از آن سال به بعد، عاشق کرکتر الن ویک کرد.
اگر لیست بازیهای استودیوی فنلاندی رمدی را چک کنیم، عناوینی همچون Quantum Break، Max Payne، Alan Wake، و Control را مشاهده خواهیم کرد. همانند هر کارگردان حرفهای دیگری، سم لیک هم امضای خود را در کارنامههایش حفظ میکند. فضای سنگین به اضافهی بقا، کمی اکشن و ماجراجویی و در نهایت صحنههای راویوار سینماتیکش، کار را در پروژههایش جمع میکند و یک پکیج کامل را به مخاطب ارائه میدهد. اگر دقت کنید اتمسفر سری بازیهای الن ویک شباهت زیادی به اتمسفر مکث پین ۱ و ۲ دارد چرا که رابطهی سم لیک بین این دو اثر بهصورت مستقیم بر قرار است و تنها ژانر دو بازی را متفاوت طراحی کرده است وگرنه از نظایر مختلفی همانند دو برادر میمانند که هرکدام چالشهای خودشان را میبایست پشتسر بگذارند. پس تا الان متوجهی این موضوع شدهاید که چرا رمدی سبکشناسیاش را در عناوین خود رعایت میکند؟
داستانسرایی آلن ویک دیوانهتان میکند!
بگذارید برای اینکه به داستان بپردازیم، قبل از همه چیز به نقطهی شروع برسیم. داستان را با این سوال آغاز میکنیم که روایت Alan Wake 2 اصلا حولمحور چه چیزی است و قرار است چه موضوعی را برای ما بررسی کند؟ داستان الن ویک ۲ همانطور که قبلا هم اشاره شد، ۱۳سال پس از پایان نسخهی ابتدایی روایت میشود؛ ساگا اندرسون (Saga Anderson) و همکارش Alex Casey (با نقشآفرینی سم لیک) ماموران FBI محسوب میشوند که برای پیگیری یک پرونده قتل در Bright Falls که از قضا سیزده سال پیش، محل ناپدید شدن نویسندهی محبوب یعنی Alan Wake بوده است، وارد آنجا میشوند. مامورین زمانی که به صحنهی قتل میرسند، با توجه به وضعیت مقتول و این مسئله که قلب او را چه کسی یا چه چیزی و چرا از بدنش خارج کرده یا خارج شده است روبرو میشوند.
ساگا و الکس به این موضوع پی میبرند که با یک صحنهی قتل معمولی طرف نیستند و قضیه پیچیدهتر از این حرفها است و احتمالا مرتبط با یک گروه خشونتآمیز مذهبی است و نه یک فرد معمولی و روانی. بازیکن ابتدا در نقش ساگا قرار میگیرد و درست مانند یک مامور حرفهای افبیای میبایست عمل کند و به جستجوی لوکیشن، بررسی محل قتل و شواهد بپردازد تا بتواند داستان و روایت بازی را پیش ببرد و بیشتر به عمق فاجعه برسد. طی عبور از مقدمات اولیه و بازجویی از شاهدان و پیشروی در پرونده قتل، شما در نقش بازیکن متوجه خواهید شد که پای The Cult of Tree یا فرقهی درخت در میان است. در همین حین، ساگا که صفحهای از یک داستان ترسناک را که از قضا در ارتباط با او بوده و نام نویسندهی آن نیز خط خورده است را پیدا میکند؛ همه چیز آرامآرام عجیبتر میشود و درواقع ماجرا به کابوسی کشیده میشود که لحظهبهلحظه واقعیتر خواهد شد.
این صفحات ادامهی راه را پیشبینی کرده و حتی به ساگا سرنخهایی در راستای تکمیل پرونده ترسناک قتل میدهند و سر انجام داستان به جایی خواهد رسید که ساگا به لبهی رودخانهی Cauldron میرسد و به یکباره شخص بیهوشی را مشاهده میکند که در گوشهی ساحل افتاده است. بعد از بههوش آمدن ناگهانی این کرکتر که از قضا مرد هم هست، ساگا متوجه میشود که این شخصیت Alan Wake است که پس از سیزده سال سر و کلهاش دوباره پیدا شده و حالا او با سوالاتی روبرو میشود که جواب دادنشان بسیار سخت و پیچیده خواهد بود. همانطور که بعد از تجربهی الن ویک ۱ میدانید، در پایان قسمت ابتدایی، شخصیت اصلی بازی یعنی Alan برای نجات آلیس (Alice) «همسر آلن ویک» مجبور میشود در دنیای Dark Place بماند و حالا بعد از ۱۳سال زمانی بازگشته است که حضور یک فرقهی مذهبی بهنام « The Cult of Tree» هم حس شده است؛ این عجیب نیست؟ بسیار جذاب است!
این چیزی که برای شما تا بهاینجا روایت کردهام حتی شروع داستان هم محسوب نمیشود چرا که بازی تازه شروع شده است! بازی در این مرحله شروع به روایت داستان از نگاه آلن میکند و به همین دلیل شما به دنیای Dark Place وارد میشوید تا بتوانید از دلیل اتفاقات شومی که در Bright Falls در حال رخ دادن است مطلع شوید. با پیشروی در اوایل داستان آلن ویک، متوجه خواهید شد که The Dark Presence برگشته است اما اینبار با اهریمنی بسیار پیچیدهتر، خطرناکتر و عمیقتر روبهرو هستید. حالا الن و ساگا که درگیر این اتفاق وحشتناک شدهاند باید با کمک یکدیگر راهحلی برای متوقف کردن این نیروی شیطانی پیدا کنند. شاید تا بهاینجا احساس کرده باشید که چیزی اسپویل شده است اما برادرانه به شما بگویم که این توضیحات کوتاه و خلاصهوار، تنها مقدمهی یک کتاب بزرگ و پر از جزئیات محسوب میشود.
شما از یک جایی بهبعد در بازی Alan Wake 2 میتوانید به ترتیب دلخواهتان در نقش هر دو کرکتر بازی کنید و داستان جذاب آخرین ساختهی رمدی را پیش ببرید. درواقع بدینشکل میتوانم بیان کنم که ساگا در جهان واقعی داستان و روایت ترسناک بازی را پیش میبرد و الن، روایت بازی را از نگاه خود در دنیای Dark Place به مخاطب نشان میدهد. در این بین بهصورت بسیار ساختارمحور، دقیق و جذاب این دو شخصیت باهم متصل میشوند و برخورد خواهند داشت و زمانهایی که چنین اتفاقاتی رقم میخورد قطعا نفستان را حبس خواهد کرد و مات طراحی دقیق سازندگان بازی خواهید شد و چشم از زیباییها بر نخواهید داشت.
تغییرات الن ویک ۲ نسبت به نسخهی پیشین بسیار مشهود است!
بهعنوان کسی که نسخهی دوم را بیشتر از نسخهی اول بازی دوست دارد میبایست این را تعریف میکردم که چرا باید آلن ویک ۲ را مهمتر از نسخهی قبلی بدانیم و چرا شمارهی دوم برتریت بیشتری نسبت به نسخهی اول دارد؛ آلن ویک ۲ از هرگونه زاویهای که بشود به آن نگاه کرد، این موضوع را به ما ثابت میکند که یک محصول کاملا آپدیت شده است و بعد از آنالیزهایی که انجام دادم، متوجه شدم که در چند ابعاد بزرگ که ابعادهای کوچک دیگری را نیز پوشش میدهد، نسبت به نسخهی پیشین تغییراتی داشته است که پرداختن به آنها خالی از لطف نخواهد بود. در مرحلهی اول سم لیک تصمیم گرفت سبک بازی را تغییر دهد، این بدین معنا است که سبک بازی در نسخهی اول «اکشن ماجراجویی» بود اما رمدی سبک Alan Wake 2 را به «ترس و بقا» تغییر داد و همچنین خشونت خونینتری را در فضای بازی در نظر گرفت.
در مرحلهی دوم میتوانیم کرکترهای قابل بازی را مثال بزنیم؛ در قسمت اول تنها کنترل آلن ویک را در اختیار داشتیم. این شخصیت به Bright Falls آمده بود و این قصد را داشت که در این جهان بهدنبال جواب سوالهایش بگردد. شخصیتهای متعددی سر راه آلن قرار میگرفتند اما همهی آنان غیرقابل کنترل بودند. این شرایط در سفر ما با بازی Alan Wake 2 متفاوت است. همانطور که قبلتر هم اشاره شده بود، در شمارهی دوم، گیمر در نقش دو کرکتر به نام ساگا و همان آلن ویک محبوبمان قرار میگیرد. کایل رولی دستیار کارگردان سم لیک، اعلام کرده بود که بازیکن ۵۰درصد بازی را با ساگا و ۵۰ درصد دیگر را با آلن ویک تجربه میکند.
الکس کیسی هم مهم است؛ این شخصیت یکی از کرکترهایی بود که در قسمت اول تنها به او اشاراتی شده بود و آلن هیچ وقت نتوانست با او ملاقات کند. اما با حضورش در Alan Wake 2 من را هیجانزده کرد و به یکی از بهترین شخصیتهای بازی تبدیل شد. علاوهبر الکس کیسی رابرت نایتینگل نیز که در قسمت اول یک مامور افبیآی بود، در قسمت دوم هم بهعنوان یکی از مامورین The Dark Presence حاضر میشود. شاید فکر کنید که شخصیتها همینجا به پایان میرسند اما سخت در اشتباهید! به دیگر کرکترها در بخش دیگری میپردازیم.
سم لیک برای تولید شماره اول از فیلمها، سریالها، بازیهای ویدیویی، نویسندگان و کتابهای مختلفی الگوبرداری کرد البته همین مورد هم در آلن ویک ۲ بهخوبی رعایت شد. اما اگر دقیقتر بخواهم بگویم، سم لیک در شماره اول از استیون کینگ (Stephen King) الهام گرفت که قبل از رمدی ایدهای پر شباهت به بازی را مطرح کرده بود. بعد از استیون، سم از آثاری مانند House of Leaves و Twin Peaks برداشتهایی کرد که در نسخهی اول بسیار مشهود هستند. و اما در نسخهی دوم، اگر با دقت به بازی نگاه کنیم و آن را کنار مصاحبهی کایلی رولی با Video Games Chronicles قرار دهیم میبینیم که Alan Wake 2 از Resident Evil 2 ریمیک و فرنچایز Silent Hill بهطور شگفتانگیزی الهام گرفته است و آن را با سریالی همانند True Detective ترکیب کرده و خروجیاش بسیار جذاب شده است.
جهان تاریک را میتوان یک دنیای موازی از جهان واقعی دانست که به جزیره شباهت داشته و مدتها است که از بوجود آمدنش میگذرد. این مکان بهطور مداوم در حال آپدیت بوده، بزرگتر شده و میتواند به مفاهیم، ایدئولوژیها و ایدهها و شخصیتهای تخیلی قدرت بیشتری را تزریق کند. آلن ویک در شماره اول بارها به The Dark Place میرفت تا اینکه در آنجا گم شد. دارک پلیس در آلن ویک ۲ هم همانطور که گفته شد وجود دارد اما از تم نیویورکواری پیروی میکند و آلن با شخصیتهای کتابش از جمله الکس کیسی دیدار میکند. تهدیدها و وسعت جهان هم بیشتر از پیش عظیمتر شده است.
بگذارید گیمپلی را در ادامه بررسی کنیم و به دیگر خلاصههای تفاوتمحور بپردازیم. Alan Wake 1 بهصورت فیزیکی و هم دیجیتالی در دسترس عموم قرار گرفت. اما Alan Wake 2 تنها بهصورت دیجیتالی برای پلتفرمهای اصلی عرضه شد و برخلاف بازیهای امروزی که ۷۰دلاری هستند، آخرین ساختهی رمدی روی کنسولهای ایکس باکس و پلی استیشن با قیمت ۶۰دلار و روی PC با قیمت ۵۰دلار در دسترس کاربران قرار گرفته است. البته این دلیل نبود نسخهی فیزیکی هم استدلالی دارد که سازندگان گفتهاند بعد از مدت زمان مشخصی که پیش خودشان آن را برنامهریزی کردهاند، نسخهی دوم بهصورت فیزیکی نیز به بازار عرضه خواهد شد. یکی از مواردی هم که بهعنوان تفاوت میتوانیم به آن اشاره کنیم وجود تکنولوژی (Ray Tracing) است که نیازی به توضیح اضافه ندارد.
مدت زمان بازی Alan Wake 1 چیزی حدود ۱۰ تا ۱۵ ساعت بود اما مدت زمان گیمپلی بازی Alan Wake 2 چیزی حدود ۲۰ تا ۳۰ ساعت است که در طول مقاله به این موضوع اشاره کرده بودیم که این میزان ساعت یکی از بهترین تجربههای زندگیتان را رقم میزند. از طرفی دیگر رمدی رسما نشان داد که قرار است دنیای مخصوص به خودش را خلق کند و به همین خاطر رابطهای بین جهان Alan Wake و جهان بازی Control برقرار کرد که با بستهی الحاقی AWE در بازی کنترل و اتفاقات آلن ویک ۲ که پیشزمینهی داستانی کنترل ۲ محسوب میشود، میتوانیم حکم تثبیت این مورد را بر روی کاغذمان بکوبیم.
شاهکاری بینظیر! سینما و بازی را باهم تجربه کنید
آلن ویک یک روایت مالیخولیایی یا همان سودازدگی را روایت میکند که با عنصرهای مختلفی از جمله ویدیو گیم، روایات کتابی Survival Horrorمحور و سینما ادقام شده است. این بازی درست مثل آثار گذشتهی استودیوی بازی سازی رمدی دارای سکانسهای لایو اکشن است که به لطف عملکرد عالی بازیگران و همچنین داستاننویسی بسیار عالیاش، به یک محصول کامل بدل شده است. اگر مسئله را واضحتر بیان کنم، صحنههای لایو اکشن بازی و میزان دقتی که در ساخت و کارگردانی آنها رعایت شده بود من را حیرتزده کردند و بهخاطر همین صحنهها، نوع روایت داستان و حالتهای بصری که یک ترکیب خوب را در اختیارم میگذاشتند، به هیچ عنوان این اجازه را به من ندادند که از بازی خسته شوم یا لحظاتی به خمیازه کشیدن بپردازم. از چالشهایی که همین صحنههای لایو اکشن در ذهنتان طراحی میکند توضیحی نمیدهم!
یکی از ویژگیهای بسیار مثبت بازی Alan Wake 2 پیچشهای داستانی و بهرهبرداری درست و بهینه از آنها است که در نهایت باعث میشود بهجای اینکه روایت بازی درگیر مسائل بیمعنایی شود و از پیچدگیهای منسوخ شده استفاده کند و زمان گیمر بیهوده تلف شود، بهجایش پیچشها را به هستهی اصلی و قوت داستان تزریق میکند و به آنها دلایل مشخصی میافزاید که بهجای منفی بودن به یک نقطهی بسیار مهم و جذاب تبدیل میشوند. در طول بازی هم، کارگردان طوری هسته را طراحی کرده است که در مقادیر مختلف جواب پیچیدگیها را بهخوبی و به بهترین شکل ممکن دریافت خواهید کرد و باعث سرد شدنتان نخواهد شد. همانطور که گفته شد، سم لیک برای Alan Wake 2، سراغ روایت یک داستان دو وجهی رفت، این دو وجهی بودن همانند حضور در یک سینما است که میتوانید در لحظه، فیلم اولی را استاپ کنید و به سراغ فیلم دومی بروید و هر دو را با یکدیگر مقایسه و پردازش کنید تا مانند یک معمای هنرمندانه و تصویری به سراغ حل چالشها بپردازید. به گفتهی سازندگان برای ساخت Alan Wake 2 از آثاری مانند True Detective و Twin Peaks الهام گرفته شده است که بهخوبی این را درک خواهید کرد.
در طول ۲۰ تا ۳۰ ساعت گیمپلی که بازی Alan Wake 2 در اختیار شما میگذارد به هیچ عنوان دلزده نخواهید شد و در تمام مسیر از یک تجربهی متفاوت و عمیق و صد البته ترسناک لذت خواهید برد. این بازی برای آن دسته از افرادی که مغزشان طلب عناوینی را دارد که در گوشهگوشهاش اطلاعات مخفی زیادی پر شده است بسیار جذاب خواهد بود؛ این اطلاعات شامل دیالوگهای بین مردم، مدارکی که در مکانهای مختلف پیدا میشوند یا برگههای داستان الن ویک که از طریق دریاچه وارد دنیای اصلی شدهاند میشود. زمانی که پای این اثر مینشینید قطعا متوجهی این داستان میشوید که با یک اثر هنری در سبک Psychological Horror یا وحشت روانشناختی روبرو هستید. بازی شما را همانند فرنچایز The Last of Us در محدودیت و چالشهای زیادی قرار خواهد داد، برای مثال مهماتتان بسیار کم خواهد بود و گاهی اوقات میبایست بین بد و بدتر یکی را انتخاب کنید. درست است که بازی یک اثر جهانآزاد نیست اما با محیط نیمهبازی که در دستانتان میگذارد میتوانید ماجراجویی هیجانانگیزی را تجربه کنید؛ یک تجربهی کامل در ژانر Survival Horror یا همان ترس و بقا را با تمام وجودتان جذب خواهید کرد.
جزئیات را در Alan Wake 2 دستکم نگیرید، برای مثال؛ در مکان تاریک حضور سایهها لزوما به این معنا نخواهد بود که تمام سایههای موجود دشمن شما هستند. بلکه بعضی اوقات دشمنی خاصی با شما ندارند. آنها در محیطها قدم میزنند، به سمت شما حرکت میکنند و با بیان جملههایی ترسناک سعی بر این خواهند داشت که شما را از ادامه دادن منصرف کنند. درواقع یک کپسول اضافه برسازمان هستند. یکی از سختترین کارهای آلن ویک ۲ این است که شما از بین این سایهها تشخیص دهید که کدام یک سایهی معمولی و کدام یک سایهی دشمن است و همین یک موضوع هم، یکی از موارد جذابی بود که درون بازی مشاهده کردهام. در برخی مواقع به سمتتان میآیند اما زمانی که نور چراغقوهتان را به سمتشان روانه میکنید، تبدیل به دود شده و از تصویر بازی پاک میشوند. در بعضی اوقات هم سورپرایزتان خواهند کرد و به سمتتان حملهور خواهند شد.
یکی دیگر از نکتههای جذاب بازی این است که Dark Place تحت تاثیر نوشتههای آلن میباشد و اینجا است که بازی جذاب میشود! چرا که مینویسید و جهان خلق شده به یکباره تغییر میکند. در بازی Alan Wake 2 آن هم در مکان تاریک، پژواکها یا همان انعکاس یا طنین صوتهایی وجود دارند که از داستان الکس کیسی الهام گرفته شدهاند. با گوش دادن با دقت به این پژواکها سناریوهای بیشتری برای نوشتن داستان در اختیارتان قرار میگیرد. با نوشتن داستان محیط اطرافتان تغییر میکند. این ایده، یکی از جذابترین چیزهایی بود که در حوزه بازیهای ویدیویی دیده بودم و آنچنان در برخی مواقع بهخوبی بهدادتان میرسد که فکر میکنید درون یک فیلم سینمایی قرار گرفتهاید و نویسنده و کارگردان آن فیلم سینمایی هم خودتان هستید. از همین مکانیزم نیز در طراحی پازلهای محیطی Dark Place بهرهبرداری شده است.
در همین حین نباید یکی از ابزارهای مهم بازی را فراموش کرد، یعنی چراغقوهی Alan Wake معروف داستان. چراغ الن هم مشابه چراغ دامبلدور در سری داستانهای هری پاتر است. بهخاطر همین تفاوتهایی با چراغقوهی معمولی دارد و یک عنصر فانتزیمحور است تا واقعی. این چراغ میتواند نور را از منبعی گرفته و سپس به منبعی دیگر انتقال دهد؛ در برخی از محیطها روشنایی و تاریکی متقاوت هستند و حال این را تصور کنید که ترکیب روشنایی، تاریکی و سناریوهای مختلفی که هم خودتان مینویسید و هم نمینویسید چه چالشهای فراوانی را روبرویتان قرار میدهد و چه سوالهای جذابی که ذهنتان را درگیر میکند. داستان بازی همانند یک روایت حساس است که شما را در نقش شخصیتی قرار میدهد که فکر میکند قرار است دنیا را نجات دهد و هم در نقش یک نویسندهای که احساس میکند تنها بازماندههای نوروارههای امیدش در حال از دست رفتن هستند. درواقع شما تعیین کنندهی بازی Alan Wake 2 هستید، میتوانید تعریف دو شخصیت را با یکدیگر عوض کنید و آلن در نهایت قهرمان باشد یا ساگا را شکستخورده ببینید؛ چالشها در نهایت جذاباند و برای رسیدن به جواب باید ۳۰ ساعت پای بازی بنشینید.
دنیای آلن ویک ۲ بینظیر است طوری که ما را یاد ساختهی سایلنت هیل نسخهی هیدئو کوجیما میاندازد و این پیغام را به ما میرساند که «من» فقط یک بازی ویدیویی نیستم بلکه یک اثر کامل از یک محصول سرگرمی محسوب میشوم که قدمهای زیادی را در اختیار شما قرار میدهم تا محیطهای تاریک و ترسناک، قرمز و سیاه و حتی جنگلی و شهری را تجربه کنید، در صافترین و مرموزترین هوا ماجراجویی کنید یا در مه غلیظمان غرق شوید. من اثری هستم که توسط کارگردانی بینظیر خلق شده است و این را ثابت میکند که سم لیک یکی از بهترین هنرمندانی است که میتواند قصههایش را به ترتیب و اصیل بهتصویر بکشاند. بگذارید به نوع روایت داستان، کارگردانی و گرافیک بازی در این بخش نپردازیم چرا که در بخشهای دیگر به این موارد اشاره کردهایم.
وجود شخصیتهای معروف رمدی و ایستراگهای جذابش
نمیدانم، شاید الکس کیسی همان مکث پینی است که آلن ویک در کتابهایش با نام دیگری به آن کرکتر پرداخته است. چرا که در ساخت مکث پین ۱ بهدلیل کمبود بوجه، سم لیک تصمیم گرفت چهرهی خود را برای شخصیت مکث پین در نظر بگیرد و برای صداگذاریاش از جیمز مککافری (James McCaffrey) استفاده کند. همین اتفاق البته نه به دلیل کمبود بودجه بلکه شاید بهدلیل یک ایستراگ در بازی پیادهسازی شده است. الکس کیسی چهرهی مکث پین ۱ یعنی سم لیک را دارد و صدایش توسط جیمز مککافری بازیگری شده است و همانند مکث، یک مامور است آن هم در نوع افبیآی! در بسیاری موقعیتهاهم همان وایب مکث پین را انتقال میدهد.
من همینطور که در حال تجربهی بازی بودم، به یکباره کرکتری را مشاهده کردم که در نگاه اول فکر کردم شخصیت اصلی بازی Quantum Break است. البته این نظریهام کاملا هم مغایرت ندارد و اشتباه نیست؛ چرا که برای شخصیت تیم بریکر (Tim Breaker) در بازی Alan Wake 2 از بازیگر مشهور هالیوود یعنی شان اشمور (Shawn Ashmore) استفاده شده است که در بازی دیگر رمدی که همان کوانتوم بریک است نقش شخصیت اصلی اثر را ایفا میکرد. این بازیگر نه تنها در رمدی بلکه در عناوین دیگری همچون بازی The Dark Pictures: Man of Medan حضور داشته و در سریالهایی مانند X-Men و The Boys و The Rookie قابل تماشا است. در بازی Alan Wake 2، گروه موسیقی ساختگی «Old Gods Of Asgard» به شکل لایو اکشن در برنامهی تلوزیونی Mr. Door بر میگردند. حتی یک سکانس سورئال خاصی نیز در بازی وجود دارد که آهنگ جدیدی از این بند را طی آن خواهید شنید
اگر فراموش نکرده باشید در قسمت اول الن ویک، چندین آهنگ به همین بند اختصاص پیدا کرده بود و آلبومهای قدیمی «Old Gods Of Asgard»، در کنار اعضای خیالی آن بهنامهای ثور و اودین، نقش ویژهای را در بازی آلن ویک ایفا میکردند. همین اتفاق نیز برای بازی Alan Wake 2 افتاد. همانطور هم که به احتمال زیاد میدانید، بند «Old Gods of Asgard» درواقع یک گروه فنلاندی واقعی بهنام «Poets of the Fall» است که از مکس پین ۲ با استودیوی رمدی همکاریهای مختلفی داشتهاند. موسیقی پایانی مکس پین ۲ هم بر عهدهی همین گروه بوده و برخی از آهنگهای بازی کنترل نیز توسط همین بند اجرا شده است.
قبل از اینکه به دیگر نکات بپردازم باید بگویم که گاها در این مطلب مکس پین به دو شکل نوشته شده است، یک شکل مکث پین و شکل دیگری مکس پین که بهدلیل اینکه عاشق این مجموعه هستم و هر دو نوشتار را دوست دارم، در اکثر مطالبهایم از هردو شکل استفاده میکنم. علاوهبر این موضوع، بهتر است کمی این قسمت را خلاصهتر کنم تا شخصیتها و نکات زیاد دیگری باقی بماند که در طول تجربهی شما در Alan Wake 2 آسیبی وارد نکند و باعث شود بیشتر هایپ اثر شوید و به سراغش بروید. در طول بازی من شاهد شخصیتهایی مانند Mr. Door «از بازی کنترل که در سکانسهای لایو اکشن حضور پیدا میکند»، شخصیت اتی (Ahti) «باز هم از بازی کنترل»، دکتر کسپر دارلینگ و FBC «باز هم از بازی Control» بودم و کاملا این موضوع برایم روشن شد که قرار است نسخهی دوم کنترل، یکی از مهمترین آثار رمدی باشد. به چیزهایی دیگری هم اشاره شده است که میتوانیم به برنامهی تلوزیونی Night Springs، فیلم سینمایی The Shining، مجموعه Twin Peaks و لباس آلن ویک در اسپینآف American Nightmare اشاره کنیم.
گوشهوکنار Alan Wake 2 پر شده از ایستراگها و جزئیاتی است که گفتنشان لذت تجربهی بازی را کمتر میکند و چون در «نقد و بررسی بازی آلن ویک ۲» سعی کردهام همه چیز را کامل اما بدون اسپویل بیان کنم. مجبور هستم به همهی مسائل نپردازم و شخصیتها و جزئیاتی را بپوشانم. چرا که حیف است از کیفیت تجربهتان کاسته شود و نتوانید آنطور که باید پای Alan Wake 2 بنشینید.
محیط را جستجو کن! از گیمپلی لذت ببر!
قبلتر به مباحث مرتبط با گیمپلی و گانپلی پرداختهایم؛ در ادامه میخواهیم کمی بیشتر وارد جزئیات شویم البته با این عنوان که قرار است بیشتر به ساگا اندرسون بپردازیم چرا که بالاتر در مورد ویژگیهای مهم آلن صحبتهای کافی و مهم را زدهایم. در بازی Alan Wake 2 به لطف آزادی عملی که وجود دارد و بهخاطر اینکه بازی در ژانر «ترس و بقا» روایت میشود، سیستم گیمپلی گشتوگذار- Backtracking بسیار مهم واقع شدهاند و به همین دلیل جستجو در محیط را بسیار دوستداشتم و لذت کافی را بردم، بهخصوص زمانی که کنترل آلن را در دست داشتم و کمی ترس و اتمسفر رازآلود عمیقی به بازی اضافه شده بود. شما با گشتوگذار در محیطهای متعدد بازی میتوانید معماها و پازلهای مختلفی را پیدا کرده و سرگرم آنها شوید و علاوهبر آن، از آیتمها، مهمات و حتی پروندههای اطلاعاتی مختلف موجود در گوشهوکنار محیط استفاده کنید تا بیشتر غرق در داستان شوید.
همانطور هم که در بالا به آن اشاره کردیم قرار است به Saga نگاه کنیم، برای مثال حل پازلها برای هر دو کرکتر پاداش متفاوتی دارد اما برای آلن را کنار میگذاریم چون به اندازهی زیادی به این شخصیت محبوب پرداختهایم و به سراغ کرکتر جدید بازی یعنی ساگا اندرسون میرویم. شما وقتی کنترل ساگا را در دست دارید، معماهایتان با محوریت شعر روبرو هستند که در صورت تکمیلشان، بازی تعدادی از جاکلیدیها را در اختیارتان قرار میدهد که هرکدام خصوصیات و آپگریدهای خاصی را به این شخصیت اضافه میکنند. یکی دیگر از مهمترین مکانیزمهای ساگا، محیط Mind Place است. همانطور که از نامش پیدا است، Mind Place یک فضای اختصاصی در ذهن این کرکتر به حساب میآید و به شکلی کاملا تعاملی به گیمر تقدیم میشود. شما در این مکان میتوانید اسلحههای خود را ارتقا داده، اهداف پرونده را بررسی کرده و مهمتر از همه از ویژگی Case Board بهره ببرید.
بسیاری از ما که عاشق فیلم و سریالهای جنایی هستیم، کیس بورد را دیدهایم و برایمان از جذابیت بالایی برخوردار بوده است. اگر یک مثال ایرانی بخواهم برایتان بزنم، سریال «پوست شیر» را میتوانم مثال بزنم که از Case Board بسیار پیچیدهای استفاده کرده بود. کیس بورد دیواری است که تمامی شواهد، مدارک، شاهدان، سرنخها و مظنونانی که مربوط به یک پرونده ویژه هستند را پوشش میدهد و از تعداد تصاویر بالایی هم برخوردار است. کارآگاهان با استفاده از کیس بورد، متوجهی ارتباطات، معماها و نقشهها میشوند و سعی بر حل کردن آنها میکنند. کارکرد این بخش در تجربهی من هم تقریبا به همین شکل بوده است. شما در طول تجربهی بازی با کنترل شخصیت ساگا اندرسون و پیشروی در داستان او، با معماها، سرنخها، ویژگیها، کرکترها و بسیاری اتفاق دیگر روبرو خواهید شد که در نهایت این پرونده را تشکیل میدهند.
علاوهبر این، بازی Alan Wake 2 درست همانند هر تجربهی با کیفیت دیگری در سبک ترس و بقا، در محیطهای امنش، جعبههای آیتمی را طراحی کرده است که شما میتوانید در آنها پناه بگیرید و Inventory خود را بهینهسازی کرده و دوباره پا به جهان ترسناک بازی بگذارید. همانطور که کمی بالاتر اشاره کردیم یا کردم، شما میتوانید اسلحههای خود را ارتقا دهید که برای انجام این کار میبایست حسابی به خودتان زحمت زدهید و به جستجو بپردازید. اینجا صرفا به اسلحه اشاره نکردم! گیمپلی و جستجو در محیط یکی از رکنهای اصلی بازی است که دو کارگردان بازی بهخوبی این سیستم را پیادهسازی کردهاند. درواقع برای اینکه از گیمپلی لذت ببرید باید بگردید و برای اینکه از محیط لذت ببرید باید به گیمپلی احترام بگذارید و این دو یک رابطهی دو سویهی بسیار قدرتمند دارند. در نقش ساگا، شما در محیط این اثر، با جعبههایی مواجه میشوید که داخلشان Manuscriptهایی پیدا میشود که میتوانید با جمعآوری تعداد مشخصی از آنها اسلحههای خود را ارتقا دهید و بیشتر از گانپلی Alan Wake 2 لذت ببرید.
همانطور که بسیار بالاتر اشاره شده بود، آلن هم از چنین سیستمهایی بهره میبرد حتی شاید بعضی جاها بهتر نیز عمل میکرد اما برای مثال تفاوتهایی در چراغقوههایشان وجود دارد یا نوآوریهای یکدیگر با هم متفاوت هستند. البته چراغقوهها در اصل مشابهاند صرفا در نوع و جایگاه استفاده متفاوت عمل میکنند. نوآوریهای آلن هم که بسیار در این نسخه موفقیتآمیز عمل کرد، برای مثال مکانیزم نوشتن سناریو یکی از خلاقانهترین مواردی بود که رمدی میتوانست در گیمپلی شخصیت آلن قرار دهد چرا که او یک نویسنده محسوب میشود. Alan هم از یک سیستم ارتقای اختصاصی بهنام Words of Power نیز استفاده میکند که بسیار گستردهتر و عمیقتر از سیستم ارتقای ارائه شده برای Saga است. برای مثال، Words of Gun ارتقاهای اسلحهمحور را انجام میدهد در حالی که Words of Lamp آپگریدهای مختلفی را برای Angel Lamp در دسترستان میگذارد. پیدا کردن این آپگریدها نیازمند جستجو در جهان بازی و استفاده از چراغقوهتان برای یافتن مجموعه کلمات خاصی است که روی دیوارها نقش بستهاند و تنها با نور چراغتان واکنش نشان میدهند.
بهطور کلی، سیستم ارتقای شخصیت اصلی بازی یعنی آلن، بسیار بهینهتر و کاملتر طراحی و پیادهسازی شده و به همین دلیل تجربهی بهتری را نیز به شما انتقال میدهد؛ این به این معنا نیست که ساگا کمتر یا کمارزشتر است خیر! به هیچ عنوان. هر دو شخصیت در بازی Alan Wake 2 از کیفیت بالایی در تک تک ساختارشان بهره میبرند و یک الگوی کامل را در اختیار شما قرار میدهند اما درصد بازدهی این الگو و سیستم طراحی شده، در شخصیت آلن بیشتر و بهتر دیده میشود. شاید یکی از دلایلش این باشد که آلن به دنیای واقعی و قوانین فیزیکی محدودش، محدود نمیشود و به همین خاطر سیستم گستردهتری را نیز دارد. در پایان هر چپتر از بازی هم شاهد پخش شدن یکی از موسیقیهای جذاب بازی خواهیم که بر پایهی روایات آن چپتر زیر نظر استودیو رمدی ساخته شدهاند و همین امر باعث شده است، این حرکت همانند تیتراژهای پایانی گیم او ترونز، اثرگذار باشد.
یکی از با ارزشترین بازیهای نسل نهم
در نهایت میرسیم سراغ بررسی قسمتهای آخر بازی و جمعبندی. بازی Alan Wake 2 از نظر انیمیشن و سیستم مبارزات بهخوبی طراحی شده است؛ انیمیشنها نرم اجرا میشوند و سیستم مبارزات هم با باگ خاصی روبرو نمیشود، حداقل برای من که اینگونه رقم خورد. من آخرین ساختهی رمدی را با گرافیک ۲۰۶۰ سوپر تجربه کردم و یکبار هم روی کارت گرافیک GeForce RTX 4060 Ti بازی تست شده است و با آخرین بهینهسازی گرافیکی هم ساعاتی پای این بازی نشستم و در اکثر زمان تجربهام از (Real-Time Ray Tracing) یا همان ریتریسینگ بهره بردم. بازی را بر روی کنسول ایکس باکس وان اس و پلی استیشن ۵ نیز اجرا کردم؛ در طول تجربهام به ویژه در تجربهی اصلی که با کارت گرافیک ۲۰۶۰ سوپر انجام شد، به هیچ عنوان با افت فریم خاصی روبرو نشدم و باگ خاصی فنی را مشاهده نکردم. درواقع رمدی از لحاظ طراحی فنی نیز مثبت عمل کرده است.
بازی Alan Wake 2 در نهایت نمره ۸۹ از ۱۰۰ را در وبسایت متاکریتیک ثبت کرد و من در مجله بازار و بعد از تجربهی این اثر بهشدت تاثیرگذار، نمره ۱۰ از ۱۰ را به این بازی در نقد و بررسی آلن ویک ۲ میدهم؛ چرا که توانست تکبهتک قدمهایم را با رمز و رازهای داستانی فراوان ترکیب کند، همزمان بارانی ببارد و از هر جهت درگیر مسئلهای باشم که عاشقانه آن را دوستداشتم. از مکان تاریک نیویورکی بهحد زیادی لذت بردم، اکشن جالبی را حس کردم و سم لیک جدیدی را دیدم که در آخرین ساختهی استودیو رمدی حسابی و به معنای واقعی کلمه خوش درخشید. از ساگا و آلن ویک هم چیزی نگویم که جزء بهترین کرکترهای زندگیام شدند و در کنار برترینها قرار گرفتند. حال، به چه کسانی این بازی را پیشنهاد میدهم؟
صد در صد Alan Wake 2 یکی از با ارزشترین اثرهای نسل نهم بازیهای ویدیویی است و یک تجربهی غنی از رمز و راز و ترس روانشناختی را به مخاطب ارائه میدهد. اگر شما آلن ویک ۱ را تجربه کردهاید و میخواهید پس از ۱۳سال سراغ دنبالهی نسخهی اول بروید، تجربهی این بازی به شما پیشنهاد میشود و حتی اگر علاقهی خاصی به تجربه کردن آلن ویک ۱ بهدلیل قدیمی بودن گیمپلی و طراحی مراحلش ندارید و صرفا میخواهید شماره دوم این فرنچایز را به دلیل علاقهتان، نسبت به بازیهای موجود در ژانر «ترس و بقا» تجربه کنید، بدون شک به سمت خرید این بازی بروید. برعکس نسخهی اول، اگر انتظار یک اکشن ویژه را ندارید و بیشتر دنبال تجربهی داستانی عمیق و دقیق هستید، بازی Alan Wake 2 میتواند یکی از بهترین بازیهای عمرتان شود که تا بهحال هیچجا ندیدهاید اما برعکس، اگر هیچ رمقی به ترس روانشناختی ندارید، سراغ تجربهی بازی Alan Wake 2 نروید.
در نقد و بررسی بازی آلن ویک ۲ با قلم علیرضا خسروی، مجله بازار نمره ۱۰ از ۱۰ را به این اثر فوقالعاده داده است.
تاریخ عرضه و نخستین انتشار الن ویک ۲ در ۲۷ اکتبر ۲۰۲۳ بوده است.
بله. در این مطلب به این موضوع پرداختهایم و رابطههای مختلفی را بین بازیهای استودیو رمدی بررسی کردهایم.
نکات مثبت |
---|
فضاسازی حرفهای و ارتباطهای صحیحش با داستان بازی |
داستانسرایی بسیار گیرا و جذاب؛ پرداخت مناسب به حفرهها و گرههای داستانی |
شخصیتپردازیهای عمیق |
پرداخت با کیفیت به پروتاگونیست و آنتاگونیست |
ساگا ایده بسیار جذابی است |
گرافیک چشمنواز و صحنههای لایو اکشن |
وجود پازلهای محیطی به لطف مکانیزم Angel Lamp |
اتمسفر، صداگذاری و موسیقی عالی |
طراحی مراحل و چکیدههای پر جزئیات |
ارائهی سیستم ارتقاءمحور جدید |