رتبهبندی ۱۰تا از تاریکترین فیلمهای انیمشنی
فیلمهای انیمیشنی معمولا سرگرمکنندهاند، حالوهوای خانوادگی دارند و مخاطب هدفشان بیشتر کودکاناند. دلیلش هم روشن است، بهخاطر داستانهای دلگرمرکننده و طرحهای رنگارنگ و خلاق این رسانه برای بچهها بسیار جذاب است. با این حال انیمیشن مخصوص بچهها نیست و از این رسانه برای تولید فلیمهای مختلف متناسب با ردههای سنی متفاوت استفاده میشود. مثلا یکی از آخرین نمونههایی که این موضوع را تائید میکند، موفقیت انیمیشن Inside Out 2 است. همینطور که صنعت سینما رشد کرد، استودیوها تصمیم گرفتند فیلمهای انیمیشنیای هم برای مخاطبان بزرگتر بسازند. عنوانهایی مثل جهان عنکبوتی (Spider-Verse) و فیلم انیمیشنی ارباب حلقهها (Lord of the Rings)، که به زودی پخش میشود، از این دستهاند. این مطلب را تا آخر بخوانید تا باهم ۱۰تا از تاریکترین فیلمهای انیمیشنی را مرور کنیم.
انیمیشن | سال ساخت | مدت زمان | کارگردان |
Akira | ۱۹۸۸ | ۱۲۴ دقیقه | Katsuhiro Otomo |
Bambi | ۱۹۴۲ | ۶۹ دقیقه | James Algar, Samuel Armstrong, and David Hand |
Wizards | ۱۹۷۷ | ۸۰ دقیقه | Ralph Bakshi |
The Secret of NIMH | ۱۹۸۲ | ۸۲ دقیقه | Don Bluth |
Coraline | ۲۰۰۹ | ۱۰۰ دقیقه | Henry Selick |
Watership Down | ۱۹۷۸ | ۱۰۲ دقیقه | Martin Rosen |
Perfect Blue | ۱۹۹۷ | ۸۱ دقیقه | Satoshi Kon |
American Pop | ۱۹۸۱ | ۹۶ دقیقه | Ralph Bakshi |
Pinnochio | ۲۰۲۲ | ۱۱۷ دقیقه | Guillermo del Toro and Mark Gustafson |
Grave of the Fireflies | ۱۹۸۸ | ۸۹ دقیقه | Isao Takahata |
آکیرا
۳۵ سال از نابودی توکیو با انفجار اتمی گذشته است. حالا کاندا (Kaneda) سفری را آغاز میکند تا دوستش تتسو (Tetsuo) را از برنامه دولتی که روی او آزمایش میکنند نجات دهد. کاندا باید با دولت، ارتش و دانشمندانی که باعث و بانی رنجهای تتسو بودهاند روبهرو شود، تا جاییکه ناگهان قدرتش فاش میشود و باعث میشود مبارزهای بین آنها در بگیرد.
آکیرا داستان تاریکی دارد که در جهانی پساآخرالزمانی میگذرد. شاید موقعیت و مکان چندان آشنا نباشد، اما داستانی را روایت میکند که اکثر مردم میتوانند با آن ارتباط برقرار کنند. فیلم وجه تاریک حکومت و وضعیت عجیبوغریب و ناآشنایش را به تصویر میکشد که باعث میشود مرد جوان از همهجا بیخبری دردهایی غیرقابل توصیف را پشتسر بگذارد. داستان تاریک در کنار تصاویر مهیب، اثری مضطربکننده میسازد که در عین حال کنجکاوی دیدن ادامه داستانش رهایتان نمیکند. یقینان آکیرا به یکی از فیلمها کلاسیک کالت تبدیل شده است و نمونهای از اوج انیمههای ژاپنی است.
بامبی
از دیدن اسم بامبی در این لیست تعجب کردهاید؟ احتمالا بهسختی میتوانید کسی را روی کره زمین پیدا کنید که اسم بامبی به گوشش نخورده باشد. در این داستان آهوی جوانی از عجایب و وحشتهای زندگی در جنگل گذر میکند. در این انیمیشن با داستان بامبی همراه میشوید که همراه مادرش و با کمک دوستانش زندگی را تجربه میکند تا جاییکه همه آنها آماده میشوند تا بهخاطر تهدید همیشهحاضر انسان به سفری از جنس عشق و ترس بروند.
اگر بامبی را دیدهاید احتمالا به این فکر میکنید که داستانش آنقدرها هم تاریک نبود. درست است، نسبت به بسیاری از کارهای انیمیشنی، بامبی بسیار ملایم است. اما این انمیشن بهخاطر شوک ناگهانی و عدم تناسب تیرهوتار بودن داستان با سن مخاطبانش بدنام شده است. خانوادهها و بچهها رفته بودند سینما و توقع فیلمی همهپسند و خوشحال درباره حیاتوحش داشتند. اما بهجایش تصویری از تروماهای تمام عیار گیرشان آمد؛ از صحنه مرگ مادر بامبی گرفته تا اعمال وحشتناکی که انسان مرتکب میشود که نمونهاش آتش زدن جنگل است. در حالی که فضای داستان بامبی واقعا تاریک است، اما نمیتوان این را هم نادیده گرفت که یکی از بهترین فیلمهای سال ۱۹۴۲ و یکی از کلاسیکهای بیزمان دیزنی است که هنوز هم مردم تماشایش میکنند. در کنار همه اینها، بامبی یکی از آثار مهمی است که میراث دیزنی را شکل میدهند.
جادوگر
جادوگر از آن فیلمهای انیمیشنی خوشساخت و اولین فیلم مارک همیل (Mark Hamill) است. او کمی بعدتر بهعنوان کاپیتان لوک اسکایواکر (Luke Skywalker) در جنگ ستارگان: امید تازه ( Star Wars Episode IV: A New Hope) ظاهر شد. بعد از آنکه برادرش بلکوولف (Blackwolf)، ناعادلانه تاجوتخت مادر را تصاحب کرد، آواتار (Avatar) سفری برای پایان دادن به حکومت جبارانه برادرش را آغاز کرد. در این فیلم جهانی خلاقانه با مجموعهای از شخصیتهای رنگارنگ در داستانی عجیبوغریب به تصویر کشیده میشوند.
رالف بکشی، کارگردان این فیلم، به ساخت انیمیشنهای تاریک و بالغانه معروف است و جادوگر هم ادامه همین روند بوده است. شاید جهان افسانهای فیلم باعث شود بعضیها تصور کنند که فیلمی خانوادگی است، اما این اشتباه بزرگی است. مرگ چندین شخصیت، تصاویر صریح، استفاده از تصاویر واقعی جنگ و نمایش نازیها، جادوگر را جایی فراتر از فیلمهای معمول چه انیمیشنی و چه غیرانیمیشنی قرار میدهد. تاریکی فیلم نافذ است؛ به چشمهایتان زل میزند و هیچ ابایی از مرگهای شکهکننده و داستانگویی بیرحمانه ندارد.
راز نیم
دان بلاث که برای ساخت فیلمهای عجیب و تاریک کودکانه شناخته میشود، کار کارگردانیش را با فیلم The Secret of NIMH شروع کرد. فیلم سراغ موضوع آزمایش روی حیوانات و غیرانسانی بودن این کار میرود و امیدوار است بتواند به تماشاگران بفهماند که این کار چقدر وحشتناک است. در این انیمیشن با داستان موشی همراه میشوید که بهخاطر بیشتر شدن کشاورزها میخواهد خانوادهاش را به جای جدیدی ببرد. اما او در همان نزدیکیها موشهای جهشیافتهای که را پیدا میکند که نتیجه کار موسسات آزمایشی هستند.
راز نیم، از دیگر انیمیشنهایی است که بسیار تاریکتر از آن چیزی است که انتظار میرود. بهخاطر ردهبندی سنی، فیلم هیچ تصویر خاص آزاردهندهای از این صحنهها ندارد، اما لحنش آزاردهنده است و لحظههای اضطرابآوری دارد که میتواند بچهها را بترساند. مدتی طول کشید تا بلاث بتواند این فیلم را بسازد. اما ارزش صبر کردن داشت، چون بالاخره توانست فیلمش را آنطور که میخواست بسازد و همین به یکی از بهترین آثارش تبدیل شد.
کارولین
این انیمیشن براساس کتابی از نیل جیامن (Neil Gaiman) ساخته شده و یکی از دیگر شاهکارهای استاپ موشن هنری سلیک (Henry Selick) است. اتفاقا فیلم بعدی سلیک هم بر اساس یکی از دیگر آثار مطرح جیامن خواهد بود. بعد از آنکه به خانه جدیدشان میروند، کارولین راهی مخفی پیدا میکند که با گذر از آن میتواند به جهانی دیگر برسد که شباهت زیادی به دنیای خودش دارد. اینجا همهچی خیلی بهتر به نظر میرسد تا اینکه خانواده دیگرش تلاش میکنند او را مجبور کنند که با آنها بماند و اینجاست که راز ترسناک دیگری از پرده بیرون میافتد.
با وجود اینکه فیلم کارولین از نظر ردهبندی سنی در دسته با نظارت والدین (PG) قرار گرفته به بهترین شکل از استاپ موشن استفاده میکند تا وحشت را به کمال برساند، کاری میکند که تن مخاطب به مورمور بیفتد و فیلم فوقالعاده ترسناکی برای بچهها ارائه کند. سبک فیلم ذاتا ترسناک است. اتفاقات و انگیزههای شرورهای تاریکِ عجیب، طبیعتِ وهمآور فیلم را تقویت میکند. اما زیرمتن از ویژگیهای ترسناکی که آشکارا به تصویر کشیده میشوند هم تیرهوتارتر است. پیامهای مخفی و نظریاتی درباره زندگی در خانهای با فضای سوءاستفادهگرانه و البته انگیزه شخصیتها و تاریخچه آنها از مواردی هستند که کارولین را به یکی از دارکترین انیمیشنها تبدیل میکنند.
تپه خرگوشها
اقتباسهای زیادی از تپه خرگوشها ساخته شده است. نتفلیکس هم نسخهای براساسش ساخته و رمانی گرافیکی از کتاب اقتباس شده. اما نسخه انیمیشنی ۱۹۷۸ بهخوبی داستان پیچیده و موضوع تاریکش را در یک فیلم فشرده کرده بود. در این داستان با فایور (Fiver) همراه میشویم که خرگوشی جوان است. او خواب میبیند که سرزمینشان قرار است نابود شود. بنابراین تعدادی از دوستانش را قانع میکند تا باهم به سفری برای پیدا کردن خانه جدید بروند. در طول این سفر آنها با تهدیدها و موانع مختلفی مثل خرگوشهای شیطانی، رودخانه خروشان و قبرستان موشها روبهرو میشوند.
سبک بازنمایی هنری واقعگرایانه انیمیشن باعث شده تاثیر اتفاقات اضطرابآوری مثل منطقه جنگ خونین و مرگ خرگوش سیاه دوچندان شود. تعقیب و گریز مسحورکننده پروتاگونیست و خرگوش شیطانی برای اینکه تا مغز استخوان بزرگسالان را هم از ترس بلرزاند کافی است. با اینکه فیلم ردهبندی نظارت والدین را دارد اما صحنههای خشن شدیدی مثل خون و خونریزیهای بسیار و حتی آدمخواری در کنار کشتن بعضی از دوستداشتنیترین حیوانات در آن دیده میشود. شاید فیلم بیپرده نباشد، اما همیشه سایه خطری غریبالوقوع در آن احساس میشود که اثرگذاری فیلم را دوچندان میکند.
آبی بینقص
یکی از شاهکارهای ساتوشی کن، فیلم انیمیشنی آبی بینقص است. این انیمه درباره وحشتهای زندگی بهعنوان یکی سلبریتی است و به تاثیری که هواداران روی ستاره محبوبشان دارند میپردازد. در این انیمیشن خوانندهای به اسم میمی (Mimi) را میبینیم که تصمیم میگیرد کمکم خوانندگی را کنار بگذارد و بیشتر به بازیگری بپردازد. این تصمیم زندگیش را زیر و رو میکند و وقتی طرفدارانش به نوعی از او سوءاستفاده میکنند، واقعیت و فانتزی برای او در هم میپیچد. چیزی نمیگذرد که سایه شبحی از گذشته میمی روی زندگیش میافتد و ناشناسی او را تعقیب میکند و آزار میدهد.
بر خلاف فیلمهای انیمیشنی غربی، استفاده از موضوعات تاریک در انیمهها معمول است. فیلم آبی بینقص آرامآرام سقوط پروتاگونیست و تجربیات وهمآلود او را به تصویر میکشد. اتفاقات فیلم واقعا اضطرابآور هستند، وضعیت روانی کاراکتر اصلی به دلیل ماجرای قتل بههم میریزد و بازخورد عموم نسبت به او این وضعیت را بدتر میکند. آبی بینقص داستان ناراحتکنندهای است که باعث میشود بینندهها به رفتارهای خودشان در مقابل سلبریتیها بیشتر فکر کنند و ثابت میکند که انیمیشن فقط برای بچهها نیست.
پاپ آمریکایی
بکشی را بالاتر در این فهرست داشتیم، اما او حتی فیلمی آزاردهندهتر از قبلی هم ساخته! این فیلم بیشتر روی جهان واقعی تمرکز دارد و به خانوادهای از مهاجران روسی میپردازد. پاپ آمریکایی چند شخصیت را باتوجه به علاقه آنها به موسیقی دنبال میکند. همه این شخصیتها تلاش میکنند در جهان موسیقی برای خودشان شغلی دستوپا کنند، اما همهچیز خوب پیش نمیرود… زالمی (Zalmie)، بنی (Benny)، تونی (Tony) و پیت (Pete) نسلی از خانواده بلینسکی (Belinsky) هستند که به نظر میرسد هرگز نمیتوانند از تراژدی فرار کنند و به آسایش برسند.
یکی از چیزهایی که پاپ آمریکایی را به انیمیشنی تاریک تبدیل میکند، دور باطل امید و اشتیاقی است که هر بار به تراژدی ختم میشود. هرکدام از این شخصیتها زندگی طاقتفرسایی دارند اما به لطف موسیقی آن را از سر میگذرانند تا به سرنوشتی شوم برسند. مهم نیست همسر درحال مرگ باشد یا مرگ در جنگ یا اعتیاد به مواد مخدر، همه این افراد سرنوشتی وحشتناک دارند. اگر پاپ آمریکایی را دیده باشید خوب میدانید که فیلم هرچه جلوتر میرود شما را در احساس افسردگی و ناامیدی بیشتری غرق میکند، چون شاهد رنج و شکنجه تکتک شخصیتها خواهید بود. تراژدیهای این خانواده به موازات آهنگهای محبوب آمریکایی قرن بیستم پیش میروند. همین هم باعث دارکتر شدن فیلم میشود چون ریشه در واقعیت دارد.
پینوکیو
پینوکیوی ساخته گیلرمو دلتورو اقتباسی مدرن از رمانی کلاسیک است که به خشونت و تاریکی متمایل است. داستان کلی پینوکیو را هم که میدانید. پدر ژپتو بعد از مرگ پسرش، عروسکی میسازد و به او زندگی میبخشد. پینوکیو بیتجربه اما پر از اشتیاق است و در تلاش برای پیدا کردن جایگاه خودش در ایتالیای فاشیستی ماجراجویی را آغاز میکند. این فیلم داستان پینوکیو را دوباره به تصویر میکشد و آن را به فضایی تاریکتر و انسانیتر میبرد. این انیمیشن توانست جایزه اسکار بهترین فیلم انیمیشنی را هم به خودش اختصاص بدهد.
این فیلم هم در رده تماشا با نظارت والدین قرار دارد و تا جاییکه حدود این رده سنی اجازه میدهد دارک میشود. حتی خلق پینوکیو هم در هالهای از تاریکی پیچیده شده است، چون ژپتو او را از احساس گناه و افسردگی فقدان پسرش میسازد. فیلم همینطور پیش میرود و دو جنگ جهانی را به تصویر میکشد و از نمایش هیچچیزی خودداری نمیکند. مثلا موسلینی و تقلاهای جنگ را روی پرده میآورد. پینوکیوی دلتورو مسحورکننده است، بر خلاف اینکه میتوان گفت پایان نسبتا خوشی دارد، باید شاهد این بود که پینوکیوی نامیرا باید یکبهیک دوستان و خانوادهاش را به خاک بسپارد.
مدفن کرمهای شبتاب
این انیمیشن از کتابی با همین اسم الهام گرفته است، کتابی که براساس زندگی واقعی خود نویسنده است! در واقع نویسنده این کتاب را برای این نوشته بود که بهتر بتواند با درد و عذاب وجدان از دست دادن خواهرش کنار بیاید، چون بهخاطر اینکه خودش زنده مانده بود عذاب وجدان داشت. فیلم ماجرای سیتا (Seita) و خواهر دوسالهاش ستسوکو (Setsuko) را دنبال میکند که تلاش میکنند از بمبهای آمریکایی که روی ژاپن فرود میآیند جان سالم بهدر ببرند. فیلم با مرگ شروع میشود و روح ایندو به هم میپیوندد تا برای زنده ماندن تلاش کنند.
استودیو جیبلی به ساخت و پرداخت داستانهای فانتزی خیالآمیز شهرت دارد، با این وجود آنها یکی از تاریکترین انیمیشنهای تاریخ را هم ساختهاند. هر داستان ضدجنگی غمانگیز است، فقط درجه غمانگیز بودن آنها باهم تفاوت دارد. اما این فیلم روی دو بچه تمرکز دارد. دیدن تلاش دو کودک برای زنده ماندن قلب هر بینندهای را به درد میآورد. برای اینکه داستان حتی غمانگیزتر شود، نویسنده داستان را طوری نوشته که به نظرش باید به آن شکل اتفاق میافتاد و این تصویری از عمق احساس گناه او در برابر مرگ خواهرش به شما میدهد. فیلم با نشان دادن مرگ این خواهر و برادر در شروع داستان تلاش میکند که شدت غمانگیز بودنش را کمتر کند. اما تنها کاری که کرده این بود که بینندهها را مطمئن کند که اوضاع بهتر نخواهد شد و نباید هیچ امیدی داشته باشند. مدفن کرمهای شبتاب داستانی هولناک از جنگ است که فجایع درگیریها را پررنگ میکند و توجه ما را به این جلب میکند در این درگیریها واقعا ارزش انسان چقدر ناچیز است. همین ویژگیهاست که فیلم را بهشدت تاریک و غمانگیز میکند و البته باعث میشود یکی از بهترین فیلمهای انیمیشنی تاثیرگذار باشد.
جمعبندی
شاید وقی اسم انیمیشن میآید خیلیها در لحظه اول یاد فیلمهای کودکان بیفتند. اما واقعا اینطور نیست. انیمیشن هم یک رسانه است که از آن میتوان برای ساخت آثار متنوعی استفاده کرد. در لابهلای انیمیشنهای مختلفی که در سراسر جهان ساخته میشود و حتی بین آنهایی که برای بعضی ردههای سنی بچهها مناسب هستند میتوانید تعدادی از تیرهوتارترین فیلمها را پیدا کنید. در این مطلب به ۱۰تا از تاریکترین فیلمهای انیمیشنی پرداختیم، اما به نظر شما کدامیک از آنها دارکتر از همه بودند؟
سوالات متداول
- انیمهها دارکترند یا فیلمهای انیمیشنی غربی؟ با اینکه جواب دقیقی به این سوال نمیتوان داد، اما دیدیم که ژاپنیها از انیمه برای به تصویر کشیدن مفاهیم مختلفی استفاده میکنند و داستانهای تاریک زیادی را به جهان انیمه آوردهاند در حالی که، به نظر میرسد انیمیشنهای غربی کمتر سراغ این نوع موضوعات میروند. مثلا بعضی از تاریکترین انیمشینها، انیمههای ژاپنیای مثل مدفن کرمهای شبتاب و آبی بینقص هستند.
- کدام فیلمهای انیمیشنی فضای بسیار تیرهوتاری دارند و شاید برای بچهها زیاد مناسب نباشند؟ فیلمهای انیمیشنی زیادی را میتوان در این دسته جا دادبرای همین اگر میخواهید انیمیشنی را برای بچهها پخش کنید بهتر است اول ردهبندی سنی آن را بررسی کنید. اما از بین انیمیشنهایی که فضای بسیار تاریکی دارند میتوان به مدفن کرمهای شبتاب، پاپ آمریکایی، کارولین، آکیرا و تپه خرگوشها اشاره کرد.
منبع: Collider
ده بازی نوستالژی سگا که هنوز میشه بازیشون کرد
نظرات