۳۰ فیلم رباتی برتر سینما؛ بهترین آثار رباتیک و هوش مصنوعی
این ایده که ماشینهای اتوماتیک به جای انسان بعضی کارها را انجام دهند از شروع تمدن تا کنون فکر بشر را درگیر کرده است. سینما هم جایی برای نشان دادن آرزوها و فانتزیهای انسان است. برای اولین بار در سال ۱۹۲۰ کلمه «ربات» در یک نمایشنامه از کارل چاپک برای توصیف ماشینهای انساننما استفاده شد. از آن زمان تا الان رباتها وارد دنیای سینما شدهاند و ما فیلم های رباتی شاهکاری مثل Metropolis یا Avengers را روی پرده سینما دیدهایم.
داستانهای عملیتخیلی یا اصطلاحا سایفای هم محبوبیت زیادی دارند، ولی هیچ چیز نمیتواند جای تماشای رباتها روی پرده سینما را بگیرد. فیلمها میتوانند همهچیز را واقعیتر کنند. میتوانند با جلوههای ویژه و طراحی صحنه حس واقعی بودن را به یک ربات ساختهشده از فلز بدهند. بهترین فیلم های رباتی سینما در حقیقت رابطه بین انسان و تکنولوژی را به تصویر کشیدهاند و حالا ما قصد داریم سراغ ۳۰ فیلم برتر رباتیک دنیای سینما برویم.
۳۰ – Finch
تام هنکس در Finch میدرخشد و در کنار سگ دوستداشتنی و ربات دستیارش به نام Dewey داستان اصلی فیلم را جلو میبرد. فینچ در یک فضای آخرالزمانی رخ میدهد و این کاراکترها باید برای بقا بجنگد. در حقیقت کاراکتر اصلی رو به مرگ است و تلاش میکند یک ربات جدید به اسم جف بسازد تا بعد از مرگش مراقب سگ مهربانش باشد.
این فیلم رابطه بین انسانها و رباتها را به زیبایی هرچه تمامتر به تصویر کشیده است. فینچ هر کاری میکند تا مطمئن شود جف مراقب خوبی برای سگش خواهد شد. جف چیزهای جدیدی در مورد این جهان و عواطف انسانی یاد میگیرد و در نهایت فینچ هم با مرگ خودش کنار میآید. این فیلم قرار است قلب شما را نشانه بگیرد. محبت بین انسان و حیوان و رابطه بین انسان و تکنولوژی به گونهای روایت شده که آن را به یک فیلم تاثیرگذار تبدیل کرده است.
۲۹ – I Am Mother
تمام جهان منقرض شده و تنها یک پناهگاه در کره زمین فعال شده است که میتواند سیاره و انسانها را نجات دهد و جمعیت آن را دوباره بیشتر کند. داستان فیلم در مورد یک ربات به اسم Mother است که یک دختر جوان را در این پناهگاه بزرگ میکند و اسم این دختر جوان هم Daughter یا همان «دختر» است. وقتی این دختر به سن نوجوانی میرسد یک شخصیت مرموز وارد پناهگاه میشود و سعی میکند یک گسست بین مادر و دختر ایجاد کند. تا جایی که تمام حرکات ربات مادر رازآلود به نظر میرسند و دختر دقیقا نمیداند حرفهای چهکسی را باور کند.
نقشهای اصلی این فیلم توسط Clara Rugaard و Hilary Swank اجرا میشوند و صداپیشه فیلم هم Rose Byrne است. این فیلم با اکثر فیلمهای آخرالزمانی که دیدهایم متفاوت است و نتفلیکس به نوعی سعی کرده اعتماد به رباتها و هوش مصنوعی را بار دیگر بررسی کند. انقراض نسل بشر هم ماجرایی است که خیلی وقتها در سینما به آن اشاره میشود و این تردید در مورد پایان جهان چیزی است که I Am Mother را خاصتر کرده است.
۲۸ – The Creator
این فیلم با درخشش John David Washington یک ماموریت خیلی مهم و حیاتی را روایت میکند. او یک گروهبان ارتش آمریکاست و باید یک موجود به نام Creator را پیدا کند. این موجود تهدیدی برای نسل بشر است و داستان فیلم هم ۱۵ سال بعد از انفجار هستهای رخ میدهد که بعد از آن انسانها و رباتهای کنترلشده توسط هوش مصنوعی درگیر یک جنگ تمامعیار هستند.
فیلم توسط Gareth Edwards کارگردانی شده است و بازی واشنگتن هم به شدت مورد استقبال واقع شد. این فیلم قرار است شما را به فکر فرو ببرد و به همین دلیل هم جوایز زیادی گرفت. رابطه بین انسان و هوش مصنوعی ستون اصلی روایت فیلم هستند و احتمالا شما هم حین دلیل فیلم به این ارتباطات و احساساتی که در حال حاضر نسبت به هوش مصنوعی دارید، بیشتر فکر خواهید کرد.
۲۷ – A.I. Artificial Intelligence
این فیلم حتی اسمش هم کاملا آشناست و این روزها خیلی با آن درگیریم. کارگردان فیلم استیون اسپیلبرگ بزرگ است. داستان فیلم حول یک شخصیت به نام دیوید میچرخد. این کاراکتر یک موجود برنامهنویسیشده است و همین برنامهها به او توانایی درک عشق را داده است. دیوید یاد میگیرد که چطور عاشق شود و یک اتفاق ناگوار و یا همان تروما باعث میشود او به یک کاراکتر واقعی تبدیل شود.
این فیلم شاهکار آندرریتدی است که بین آثار درخشان اسپیلبرگ نادیده گرفته شده، در حالی که دو اسکار بهترین موسیقی متن و بهترین جلوههای ویژه را دریافت کرده است. جالب است بدانید که کارگردانی این فیلم در ابتدا به استنلی کوبریک سپرده شده بود ولی او چندین تلاش ناموفق برای ساخت این فیلم داشت و در نهایت تهیهکنندگان فیلم از اسپیلبرگ خواستند تا این فیلم را بسازد. در حقیقت وسواسهای کوبریک در ساخت این فیلم باعث شد اسپیلبرگ این شاهکار قدرنادیده را روی پرده ببرد.
۲۶ – Avengers: Age of Ultron
قهرمانان محبوب ما که به اسم Avengers میشناسیم در این فیلم با یک تهدید جدید روبرو میشوند. اولتران یک هوش مصنوعی قدرتمند است که میخواهد انسانها را نابود کند. این هوش مصنوعی توسط تونی استارک و بروس بنر ساخته شده بود تا ابزاری برای حفظ صلح بین انسانها باشد، ولی این هوش مصنوعی خیلی زود به خودآگاهی رسید و تصمیم گرفت که نسل بشر را از بین ببرد.
نبرد نهایی فیلم در سوکوویا اتفاق میافتد. اولتران یک لشکر از رباتهای کوچک ساخته است و شاهد یک نبرد فراموشنشدنی بین این لشکر و اونجرها هستیم. فیلم در حقیقت خطراتی که هوش مصنوعی دارد را به نمایش میگذارد. واقعا اگر این هوش مصنوعی و رباتها یک روز به خودآگاهی برسند ممکن است چه کارهایی انجام دهند؟ با اینکه عصر اولتران مثل سایر فیلمهای این فرنچایز در گیشه چندان مورد استقبال قرار نگرفت ولی به مرور محبوبیت پیدا کرد. نکته جالب دیگر در مورد این فیلم بعضی گرههای داستانی است که بعدها در فیلمهای بعدی دنیای سینمایی مارول باز میشوند. یعنی مارول در این فیلم رباتی سوالاتی ایجاد کرده است که در فیلمهای بعدیاش میتوانید جوابشان را پیدا کنید.
۲۵ – Robots
داستان این انیمیشن در شهر رباتها یا Robot City اتفاق میافتد، شهری که تمام ساکنانش ربات هستند. ایوان مکگرگور در اینجا صداپیشه شخصیت رادنی است. رادنی یک مخترع به شدت ایدهآلگرا است که وارد شهر رباتها شده است تا جدیدترین اختراعش را به همه نشان دهد. او قرار است با شرکت Bigweld که یکی از شرکتهای بزرگ در زمینه اختراعات جدید است همکاری کند، ولی در جریان این همکاری متوجه اتفاقات عجیب و غریبی میشود. او سعی میکند ریشه این اتفاقات را پیدا کند و کل ماجرای فیلم حول این رویدادهای عجیب میچرخد.
این فیلم هیچوقت موفقیت گیشهای نداشت و در زمان اکرانش اصلا دیده نشد، اما به مرور توانست طرفداران خاص خودش را جذب کند. یکی از دلایلی که اکران فیلم را ضعیفتر کرده، حذف بخشهای مختلفی از آن بود. کارگردان فیلم این قضیه را مطرح کرده است و هنوز هم بعضیها امیدوار هستند که نسخه اصلی و کامل فیلم در آینده توسط کارگردانش منتشر شود.
۲۴ – Westworld
احتمالا سریال وستورلد که توسط HBO ساخته شده بود را به یاد دارید. داستانی که در دنیای رباتها اتفاق میافتد و خیلی زود محبوب شد. این سریال یک ورژن سینمایی هم دارد که کارگردانی و نویسندگی آن توسط مایکل کرایتون انجام شده است. فیلمی که در سال ۱۹۷۳ ساخته شده و در حقیقت ایده اصلی را برای اولین بار در فیلم دیدهایم و سریال وستورلد صرفا از این ایده الهام گرفته است.
این ایده که دنیای آینده با هوش مصنوعی شبیه غرب وحشی خواهد بود توسط خیلی از آدمها مطرح شده است. ترسی از آینده وجود دارد که ممکن است هوش مصنوعی و رباتها راهزنهای جدید دنیای معاصر باشند. کل فیلم هم با همین ایده جلو میرود.
با اینکه فیلم وستورلد تا حد زیادی همان ایده کلی سریال را جلو میبرد ولی بیشتر روی همان Amusement-Park یا پارک تفریحی رباتها تمرکز میکند. در این پارک رباتهای مختلفی وجود دارند که فانتزیهای بازدیدکنندگان را برآورده میکند. انتخاب بازیگران در این فیلم هم جزو جذابیتهای فیلم است و مثلا Yul Brynner که یکی از شخصیتهای تیرانداز در فیلم The Magnificent Seven است در این فیلم در نقش تفنگدار بازی میکند. وقتی پارک به هم میریزد و رباتها شروع به حمله میکنند دقیقا وضعیتی شبیه فیلمهای وسترن را میبینیم. این فیلم یک خلاقیت ویژه دیگر هم دارد و برای اولین بار از پردازش تصویر برای خلق جلوههای تصویری پیکسلی از نگاه رباتها استفاده کرده است. تکنیکی که در حال حاضر به عنوان مدل و الگو برای نمایش دنیای اطرافمان از دید رباتها استفاده میشود.
۲۳ – Pacific Rim
اولین فیلم در فرنچایز Pacific Rim که احتمالا مهمترین فیلم مجموعه است و داستان آن در آیندهای نزدیک روایت میشود که یک جنگ بین انسانها و هیولاهای دریایی اتفاق میافتد. این فیلم به خوبی توانسته این نبرد را به تصویر بکشد. انسانها برای مقابله با این هیولاهای دریایی چندین ربات به اسم Jeager میسازند و سعی میکنند با توانایی این رباتها از پس این هیولاها بربیایند. این هیولاها به شدت بزرگند و شکست دادن آنها کار آسانی نیست.
گیرمو دلتورو این فیلم را ساخته است و چارلی هانام و ادریس البا در آن نقشآفرینی کردهاند. هدف از ساخت این فیلم شروع یک فرنچایز سینمایی بود که در نهایت به نتیجه نرسید. Pacific Rim: Uprising دنبالهای بود که برای این فیلم ساخته شد و با اینکه موفقیت تجاری چندانی نداشت ولی همچنان جزو موفقترین کارهای دلتورو است. بحثهایی بود که فیلم پاسیفیک ریم با فرنچایز MonsterVerse ترکیب شود تا Jaegerها با گودزیلا یا کونگ و بقیه هیولاها بجنگند ولی این مورد هم به نتیجه نرسید.
۲۲ – The Transformers: The Movie
اگر Michael Bay را کنار بگذاریم ترنسفورمز ۱۹۸۶ بهترین ورژن از این فیلم است. با اینکه اگر الان این فیلم را نگاه کنیم حتی مرگ قهرمانان فیلم یعنی مگاترون و اپتیموس پرایم چندان چیز عجیب غریبی نیست، ولی همچنان پر از المانهای غافلگیرکننده است. این فیلم مزه کودکی دارد و یکی از نکات جالب آن هم حضور Eric Idle بازیگر سیتکام محبوب Monty Python است. او رهبر یک گروه از رباتهایی است که از یک سیاره زبالهای آمدهاند. این رباتها سیگنالهای تلویزیونی روی زمین را دریافت کردهاند و در نتیجه زبان انگلیسی هم بلدند.
در این فیلم Leonard Nimoy هم نقشآفرینی میکند و به عنوان یک ورژن آپدیتشده از مگاترون یعنی گالواترون روی پرده ظاهر میشود. شاید بتوان گفت که این فیلم بهترین شخصیت منفی ترنسفرمرها را دارد، یونیکرون شروری است که میتواند یک سیاره را یکجا ببلعد و صداپیشه آن هم اورسن ولز است. یک اسطوره در دنیای سینما که آخرین نقش زندگیاش صداپیشگی یونیکرون است.
۲۱ – The Stepford Wives
کمتر فیلمی توانسته اسمش را به یک اصطلاح عامیانه تبدیل کند و همسران استپفورد یکی از آنهاست. ویلیام گلدمن فیلمنامه آن را نوشته است ولی داستان آن توسط آیرا لوین نوشته شده است. این فیلم ما را به حومهی شهر کنتیکات و منطقهای به اسم استپفورد میبرد. خانواده برهارت در اینجا زندگی میکنند، ولی یک نکته عجیب در مورد زنان این شهر وجود دارد. همهی این زنها کاملا بیاحساسند و به نظر میرسد این مسئله به حضور رباتها در شهر ارتباط دارد.
با اینکه کارگردان فیلم به خاطر تصویر عجیبی که از زنها ارائه داده بارها مورد انتقاد قرار گرفته ولی معتقد است که این فیلم را به دلایل دیگری ساخته است. هدف او نمایش دنیایی با تفکرات مردسالارانه است ولی سوءتفاهمهای زیادی داشته است. بازیگران زن این فیلم واقعا درخشان ظاهر شدهاند. حضور رباتها هم رنگ و بوی دیگری به فیلم داده است و میتوانید ترس و همزمان یک لبخند تلخ را با هم در این فیلم تجربه کنید.
۲۰ – Her
فیلم Her با درخشش خواکین فینیکس در نقش تئودور، داستان نویسندهای تنها را به تصویر میکشد که در آستانه جدایی از همسرش قرار دارد و با یک سیستم عامل هوش مصنوعی شروع به حرف زدن میکند. دقیقا شبیه مکالمهای که ما با چتجیپیتی یا بقیه هوش مصنوعیها داریم. این هوش مصنوعی به مرور نیازهای او را میشناسد و تئودور عاشق او میشود.
صداپیشه این هوش مصنوعی اسکارلت جوهانسون است و واقعا هم صدای جذابی دارد و گزینه ایدهآلی برای این نقش بوده است. این فیلم مفاهیم مهم زندگی انسانی مانند عشق و تنهایی را زیر ذرهبین میبرد و در کنار آن تاثیر بزرگی که هوش مصنوعی بر زندگی انسان و عواطفش دارد را بررسی میکند. در این فیلم شخصیت سیستم عامل یعنی سامانتا حضور فیزیکی ندارد ولی شاهد یکی از بهترین عاشقانههای تاریخ سینما هستیم.
۱۹ – Real Steel
فیلم Real Steel داستان یک بوکسور بازنشسته را روایت میکند که حالا وارد دنیای بوکس رباتها شده است. هیو جکمن در نقش چارلی کنتن حالا با پسرش یک تیم تشکیل دادهاند و رباتی به اسم اتم را ساختهاند که باید با قهرمان جهانی بوکس رباتها یعنی زئوس مبارزه کند. زئوس تا به حال شکست نخورده است ولی آیا این پدر و پسر میتوانند اتم را برای مبارزه با این ربات قدرتمند آماده کنند؟
این فیلم به سادگی جایگزین شدن انسانها با رباتها را نشان میدهد و خیلی وقتها میترسیم که شاید حتی شغلهای کاملا سخت و فیزیکی هم در نهایت توسط رباتها انجام شوند و شاید آن موقع دیگر جایی برای انسانها روی کره زمین نخواهد بود. فیلم در گیشه موفقیت نسبی داشت ولی از موقعی که سرویسهای استریم ظهور کردهاند محبوبیت بیشتری پیدا کرده است. به نظر میرسد که یک سریال هم از این فیلم در حال ساخت است و احتمالا خود هیو جکمن در آن بازی خواهد کرد.
۱۸ – Bumblebee
بامبلبی یک پیشدرآمد از مجموعه فیلم های رباتی ترنسفورمرز است و داستان آن در سال ۱۹۸۷ میگذرد. بامبلبی از دست Decepticonها فرار میکند و در یک شهر ساحلی در کالیفرنیا فرود میآید. حافظهاش آسیب دیده و توسط یک دختر ۱۸ ساله نجات پیدا میکند. این دختر جوان در ادامه به او کمک میکند تا با دسپتیکانها مبارزه کند. چون ترنسفورمرز در ابتدا چندان موفقیتی نداشت، در نتیجه از بامبلبی هم انتظار زیادی نمیرفت ولی در کمال ناباوری نقدهای مثبت زیادی گرفت. داستان خوب و قدرتمندی داشت و بازی Hailee Steinfeld هم در آن درخشان بود.
۱۷ – M3GAN
این فیلم داستان یک مهندس رباتیک را روایت میکند که یک عروسک شبیه انسان میسازد و نامش را M3GAN میگذارد. این اختراع کوچک و بامزه در نهایت به یک کابوس وحشتناک تبدیل میشود. این عروسک جان میگیرد و با خواهرزاده ۸ ساله این مهندس رباتیک دوست میشود و اتفاقات عجیب دیگری در ادامه میافتد.
این فیلم در ژانر وحشت هر لحظه شما را شگفتزده میکند و با اینکه همهچیز شبیه قصههای کودکانه جلو میرود ولی این عروسک بدنام به خوبی میتواند از عنصر غافلگیری برای ترساندن همه استفاده کند. موفقیت فیلم باعث شد یک دنباله هم برای آن ساخته شود و به نظر میرسد M3GAN 2.0 در ژانویه ۲۰۲۵ عرضه شود و احتمالا موفقیت خوبی در گیشه خواهد داشت.
۱۶ – Forbidden Planet
کمپانی MGM در سال ۱۹۵۶ یکی از بهترین فیلمهای علمی تخیلی تمام دورانها را ساخته است. سیاره ممنوعه چندین خلاقیت جذاب دارد که به خاطر همان خلاقیتها، در زمانی که هنوز دنیای سایفای آنقدر بزرگ نشده بود، توسط مخاطبانش تحسین شده است. کارگردان این فیلم، Fred M. Wilcox داستان کارکنان یک سفینه فضایی به نام C-57D را روایت میکند. داستان فیلم در قرن ۲۳ اتفاق میافتد و کارکنان این سفینه یک وظیفه دارند: آنها باید دلیل سکوت مرموز یک سیاره را کشف کنند.
سیاره ممنوعه اولین فیلمی است که موسیقی متن آن تماما الکترونیکی است. در این فیلم با نقاشیهای کیهانی خاص و منحصربهفردی مواجه هستیم که اولین جرقههای سفر به فضا را به ذهن ما القا میکند. رابی اسم رباتی است که در این فیلم میدرخشد و خیلی هم شوخطبع است. رابی بعد از این فیلم در چندین فیلم دیگر هم نقشآفرینی کرد.
۱۵ – The World’s End
ادگار رایت کارگردان فیلمهایی مثل Scott Pilgrim Vs. The World و سیمون پگ نویسنده Star Trek در کنار یکدیگر یک کمدی علمی-تخیلی جذاب دیگر هم ساختهاند. داستان فیلم در مورد گری کینگ است که همکلاسیهای دوران دبیرستان را جمع میکند تا یک دورهمی به سبک گذشته داشته باشند. این سفر گری کینگ باعث درگیری بین چند نفر میشود و مجموعهای از اکتهای کمدی در این درگیریها به نمایش گذاشته میشود. نکته اینجاست که شخصیت اصلی از تغییرات شهر گلایه میکند ولی شهر اصلا هیچ تغییری نکرده و فقط رباتها جایگزین انسانها شدهاند. فیلم خوبی که شاید بتوان گفت به اندازه بلید رانر عمیق است.
۱۴ – Ghost in the Shell
مامارو اوشی در دنیای انیمه جزو معروفترینهاست و حالا یک اقتباس سینمایی از مانگا Masamune Shirow را خلق کرده است. جایی که دنیای اکشن انیمه با سوالات فلسفی عمیق ترکیب میشود. داستان در سال ۲۰۲۹ میگذرد و با یک کارآگاه پلیس که بدنی کاملا مصنوعی و رباتی دارد همراه میشویم. او ماموریت دارد یک هکر را دستگیر کند ولی درگیر توطئههای سیاسی عجیب میشود و در کنار آن با سوالات بحرانی در مورد خودش و زندگیاش مواجه میشود.
این فیلم یک تجربه بصری ایدهآل برای درک دنیای هوش مصنوعی است. مفهوم هویت بشر و دنیایی که تکنولوژی در آن حرف اول را میزند به تصویر کشیده شده است و البته نباید موسیقی متن زیبای فیلم را فراموش کنیم. فیلم در حقیقت یک حماسه انسان-ماشین را به ما نشان میدهد و حتی برادران واچوفسکی هم این انیمه را پیشنهاد کردهاند. یعنی در حقیقت قبل از اینکه ماتریکس را به تهیهکننده نشان دهند به او میگویند ما قصد داریم چنین چیزی بسازیم ولی در دنیای واقعی.
۱۳ – I, Robot
ویل اسمیت در این فیلم نقش یک کارآگاه پلیس را در شیکاگو بازی میکند. بنیانگذار یکی از شرکتهای معروف رباتیک در امریکا خودکشی کرده است و این کارآگاه باید در مورد این خودکشی تحقیق کند. بدبینی این کارآگاه به رباتها باعث میشود به یک کشف مهم در این پرونده برسد و به نظر میرسد یک ربات در این خودکشی دخالت داشته است.
این فیلم یک سوال خیلی مهم را مطرح میکند: اینکه آیا میتوان به رباتها قدرت تصمیمگیری داد؟ دلیلی که اسپونر (کارآگاه فیلم) نسبت به رباتها بدبین بوده، هم این است که او یک بار در گذشته تصادف کرده و یک ربات به جای دختر ۱۲ ساله، تصمیم میگیرد او را نجات میدهد. این فیلم جلوتر از زمان خودش بود و به خوبی مسائل اخلاقی در ارتباط با هوش مصنوعی را به چالش میکشد.
۱۲ – Big Hero 6
فیلم داستان هیرو هامادا را روایت میکند. او یک نابغه است و رباتهای مختلفی ساخته است و حالا قصد دارد به همراه ربات پرستار برادرش به دنبال قاتلان تراویس بگردند. تراویس برادر هیرو است که به طرز عجیبی کشته شده است. این فیلم اسکار بهترین انیمیشن بلند سال ۲۰۱۵ را گرفت و یک موفقیت بزرگ برای دیزنی بود. چندین دنباله برای آن ساخته شد و یک مجموعه دیگر به اسم Baymax (ربات پرستار تراویس) هم توسط دیزنی پلاس منتشر شد که مستقیما داستان این ربات را جلو میبرد.
۱۱ – The Day The Earth Stood Still
رابرت وایز این فیلم را از یک رمان که در سال ۱۹۴۰ نوشته شده، اقتباس کرده است. هنری بیتس در این رمان یک داستان علمی-تخیلی جذاب را جلو میبرد که در آن یک بشقابپرنده در واشنگتن دیسی فرود میآید. داخل این بشقابپرنده یک بیگانه به اسم کلاتو زندگی میکند و یک ربات بزرگ به اسم گورت هم دارد. حتی میتوان گفت فیلم معروف Arrival هم از این فیلم تقلید کرده است. این فیلم نشان میدهد که عناصر علمی-تخیلی چطور روی زندگی انسانها تاثیر میگذارند. گورت کلید اصلی این فیلم است که لاک مارتین آن را بازی کرده است.
۱۰ – Wall-E
والای یک انیمیشن رباتیک با داستانی به شدت قدرتمند است. دو شخصیت ماندگار دنیای سینما از دل این فیلم معرفی میشوند. جایی که دنیا تمام شده و به یک زبالهدان محض تبدیل شده است. والای کاراکتری بوده که قرار است این زبالهها را جمعآوری کند و در اینجا یک ربات دیگر به اسم Eve وارد میشود. آشنایی والای و ایو باعث میشود پیوند عمیقی بین آنها شکل بگیرد.
والای یکی از شاهکارهای پیکسار است و شاید باور کردنی نباشد ولی ۴۰ دقیقه از این انیمیشن هیچ دیالوگی ندارد ولی آنقدر پرتنش و جذاب است که نمیتوانیم از آن چشم برداریم. وایای واقعا یک فیلم عادی نیست، با اینکه کاراکتر حرف نمیزند ولی میتواند با حرکاتش دریایی از احساسات را بسازد. جاهایی از این انیمیشن ممکن است گریه کنید و باورکردنی نیست که عشق میان دو ربات بتواند اینطور احساسات انسانها را تحریک کند.
۹ – The Matrix
وقتی از جهان هوش مصنوعی حرف میزنیم نمیتوانیم ماتریکس را کنار بگذاریم. داستان یک مهندس کامپیوتر به نام نئو که وارد درگیریهای عجیب میشود. او با مورفئوس آشنا میشود و حقیقت زندگیاش را میفهمد. او در یک دنیای شبیهسازیشده زندگی میکند. نئو تصمیم میگیرد بر علیه این دنیای ساختگی شورش کند و خودش را از آن نجات دهد ولی کار آسانی نیست.
ماتریکس دنیای رباتها و هوش مصنوعی را چندین لول بالاتر برد و برادران واچوفسکی رابطه انسان و ربات را به شیوهای خاص و ماندگار به تصویر کشیدهاند. نئو در این فیلم وارد جنگ با ماشینها میشود و ما در یک سهگانه پرهیجان این نبردها را تماشا میکنیم. ماتریکس یکی از موفقترین فرنچایزهای سینمایی است و بازی کیانو ریوز هم در آن ماندگار است. این سهگانه تا همیشه در تاریخ سینما میماند و هنوز هم میتوان آن را برای بار چندم تماشا کرد. در ماتریکس مرز بین واقعیت و دنیای مجازی در هم میشکند و دیدن این شکست یکی از جذابترین تجربههاست.
۸ – The Terminator
ترمیناتور با نقشآفرینی آرنولد شوارتزنگر سفر در زمان را به تصویر کشیده است. در این فیلم یک هوش مصنوعی به نام اسکاینت بر ماشینها حکومت میکند. این هوش مصنوعی قدرتمند یک ربات قاتل را برای کشتن مادر جان کانر به گذشته میفرستد. جان کانر هم یک سرباز به نام کایل ریس را برای محافظت از مادرش به گذشته میفرستد. نبردهایی که بین این دو شخصیت شکل میگیرند پر از هیجان و تب و تاب هستند.
فروش فوقالعاده این فیلم باعث شد آرنولد در دنیای هالیوود به یک چهره شناختهشده تبدیل شود. از طرفی جیمز کامرون به عنوان کارگردان فیلم هم جان تازهای در دنیای هالیوود گرفت. وقتی این فیلم منتشر شد تقریبا همه باور داشتند که این بهترین فیلم رباتی است و هیچ فیلم دیگری نمیتواند موفقیت این فیلم را تکرار کند. بعدها چند دنباله برای ترمیناتور ساخته شدند و هنوز هم یکی از موفقترین فرنچایزهای سینمایی است.
۷ – Ex Machina
اگر بقیه فیلمهای الکس گارلند را دیده باشید میدانید که او در ساخت فیلمهای سایفای استاد است. مخصوصا فیلمهایی مثل Sunshine و یا ۲۸ Days Later واقعا از نظر عناصر علمی-تخیلی در اوج هستند. داستان این فیلم هم در یک لوکیشن خاص میگذرد و داستان یک برنامهنویس را روایت میکند که با یک پروژه هوش مصنوعی که در بدن یک زن قرار داده شده مواجه میشود. این هوش مصنوعی توسط یک نابغه به نام بیتمن ساخته شده و این برنامهنویس باید آن را تست کند. در نهایت این هوش مصنوعی تصمیم میگیرد از آزمایشگاه فرار کند و اینجاست که داستان فیلم به اوج میرسد. بازیها در این فیلم درخشان است و ارجاعاتی که به دنیای واقعی دارد خیرهکننده است. پیام پایانی فیلم هم به شدت عجیب است و به نظر میرسد الکس گارلند معتقد است ماشینها در نهایت انسانها را به طور کامل شکست میدهند.
۶ – Terminator 2: Judgment Day
ترمیناتور ۲ تهدیدهایی که رباتها میتوانند برای انسان داشته باشند را وارد یک مرحله دیگر کرد. با اینکه فیلم اول ترمیناتور صرفا یک فیلم اکشن عالی بود که سفر در زمان و جنگ ربات و انسان را به تصویر کشیده بود ولی ترمیناتور بیشتر شبیه یک نبرد حماسی تمامعیار است. در ترمیناتور ۲ آرنولد نقش محافظ جان کانر را دارد و این بار به شکل کاملا جدیدی برنامهنویسی شده است.
نکته جالب در مورد این فیلم قدرت گرفتن انسانهاست، جایی که سارا کانر تصمیم میگیرد به تنهایی از پس خودش بربیاید و موفق میشود از دست ربات قاتلش فرار کند. آرنولد ربات ترمیناتور T-800 است و باید بتواند در برابر نسل جدید ترمیناتورها که قصد دارند جان کانر را بکشند مقاومت کند.
۵ – Robocop
روبوکاپ لابهلای تمام صحنههای اکشن و اغراقآمیزش یک طنز دارک هم در خودش دارد و در حقیقت یک نقد کامل به جامعه تکنولوژیک مدرن است. پل ورهوفن خوب میداند چطور عناصر سایفای را کنار هم بگذارد و از دل آن یک فیلم انتقادی بسازد. یک پلیس در شهر دیترویت به قتل رسیده و این پلیس با یک بدن فلزی و به شکل ربات دوباره به جامعه برمیگردد. داستانی که این ربات از سر میگذراند روایتی دیوانهوار از زندگی شهری، تسلط شرکتهای بزرگ و آشوبهای جامعه مدرن است.
فیلم قصد دارد به یک سوال مهم جواب بدهد: آیا رباتها احساس دارند؟ آیا میتوانند احساسات را درک کنند؟ احتمالا در پایان این فیلم به جواب سوال هم میرسید. جنگ هستهای، جنگ خبرها و روایتها و جلسات بیروحی که در این فیلم به تصویر کشیده شدهاند به نوعی زندگی بشر مدرن را هم نشان میدهد. دغدغه روبوکاپ انسانیت است و آن را به خوبی به نمایش میگذارد.
۴ – Blade Runner 2049
بلید رانر اصلی در دهه ۸۰ ساخته شده بود و بعد از سه دهه شاهد بازگشت دوباره آن با عنوان بلید رانر ۲۰۴۹ بودیم. رایان گاسلینگ در نقش K، یک راز محرمانه را کشف میکند. یک تهدید برای تمدن بشری که در نهایت او را به سمت ریک دکارد، شخصیت مهم دیگر فیلم میکشاند. هریسون فورد هم در نقش ریک دکارد خوب هنرنمایی کرده است.
بلید رانر ۲۰۴۹ یکی از بهترین فیلمهای ۲۰۱۷ بود و شاید یکی از بهترین فیلم های رباتی که در یک دهه گذشته ساخته شدهاند. با اینکه موفقیت چندانی در گیشه نداشت ولی نامزد ۵ اسکار شد و توانست ۲ اسکار را از آن خودش کند. دنباله این فیلم به نام بلید رانر ۲۰۹۹ هم توسط آمازون در دست ساخت است که احتمالا به زودی آن را خواهیم دید.
۳ – Metropolis
حتی اگر متروپلیس قدیمیترین فیلم رباتی تاریخ سینما نباشد، ولی همچنان جزو اولینهاست. فریتز لانگ، یکی از بزرگان سینمای آلمان این فیلم مهم را ساخته است. فیلم صامتی که در سال ۱۹۲۷ اکران شد و شاید اولین فیلم دیستوپیایی یا آخرالزمانی سینما باشد. متروپلیس راه ربات را به سینما باز کرد. جالب اینجاست که داستان فیلم در سال ۲۰۲۶ میگذرد و ما در کلانشهر متروپلیس داستان زندگی یک پسر ثروتمند و دختری فقیر را میبینیم. این دختر فقیر در حقیقت ربات همزاد پسر است و با توجه به تاریخ فیلم به خوبی از کار درآمده است.
حتی اگر متروپلیس را ندیده باشید احتمالا در فیلم های رباتی دیگر چیزهایی مربوط به آن را دیدهاید. طراحی صحنه در این فیلم شاهکار است و به شکلی هنرمندانه از سبکهای نقاشی الهام گرفته شده است. با اینکه جلوه ویژه کامپیوتری ندارد، ولی آنقدر خوب ساخته شده که همه را شگفتزده میکند. اگر شخصیت C3PO را در جنگ ستارگان ببینید، حتما متوجه شباهت آن با کاراکتر ماریا میشوید. این نشان میدهد که متروپلیس چطور روی سینمای بعد از خودش تاثیر گذاشته است.
۲ – The Iron Giant
این فیلم اقتباسی از یک رمان به نام Iron Man نوشته تد هیوز است. داستان فیلم در سال ۱۹۵۷ اتفاق میافتد، زمانی که شوروی ماهواره اسپوتنیک را به فضا پرتاب کرده بود و کاراکتر اصلی فیلم یک ربات غولپیکر فضایی را کشف میکند. او یک پسر ۹ ساله است و بعد از آن ماموران دولتی هم ردپای این ربات را پیدا میکنند.
صداپیشه این غول بزرگ وین دیزل است و اولین نقشآفرینی او به عنوان شخصیت انیمیشنی به حساب میآید. این ربات بزرگ از کمیکبوکهای سوپرمن هوگارت گرفته شده است و از یک سلاح خطرناک به قهرمان اصلی فیلم تبدیل میشود. میتوان گفت که با این انیمیشن از دنیای رباتهای دوبعدی خداحافظی کردیم و حالا هر چیزی که ساخته میشود یا انیمیشن سهبعدی و یا فیلم لایواکشن است.
۱ – Blade Runner
بلید رانر حالا خیلی معروف است، ولی احتمالا میدانید که این فیلم در سال ۱۹۸۲ که اکران شد در گیشه شکست خورد و اصلا استقبال خوبی از آن نشد. حتی به اندازه بودجه فیلم هم فروش نداشت. فیلم از رمانی با نام «آیا اندرویدها خواب گوسفند برقی میبینند؟» اقتباس شده و حالا بعد از ۳ دهه یک فیلم رباتی کلاسیک و یک شاهکار بهتمام معنا به حساب میآید.
خط داستانی فیلم نئونوآر است و ریک دکارد با بازی هریسون فورد باید ۴ رپلیکانت را پیدا کند و آنها را از بین ببرد. یک فضای سایبرپانک و معمایی که توسط ریدلی اسکات کارگردانی شده و تصاویر زیبایی که از لسآنجلس در این فیلم میبینیم، آن را به اثری ماندگار تبدیل کرده است. داستان فیلم هم فراتر یک تعقیب و گریز است و میتوان ایدههای فلسفی زیادی در مورد ماهیت رباتها، احساساتشان و پایان زندگی انسانها از دل آن پیدا کرد.
منبع: CBR
کدام یک از این فیلم های رباتی برتر سینما را دیدهاید؟
۳۰ تا از بهترین فیلم های رباتی تاریخ سینما را بررسی کردیم. فیلمهایی که حالا کمکم به واقعیت تبدیل میشوند و ردپای رباتها و هوش مصنوعی را بیشتر و بیشتر در زندگیمان احساس میکنیم. شما کدام یک از این فیلمها را دیدهاید؟ کدام یک را بیشتر دوست دارید؟ حتما در کامنتها برای ما بنویسید.
میزگیم سینمایی با امید لنون و شایان | چی بیینیم؟ چی بازی کنیم؟
فیلم چپی نبود حساب نیست
فیلم چپی نبود حساب نیست باید چپی رو میزاشتید اول
واقعا the iron giant بالای terminator هست؟