صبحانه با زرافهها، فیلمی است پربازیگر اما تهی، این فیلم سینمایی کمدی داستانی رویایی را به شما ارائه میدهد، داستانی که در آن از آبکی بودن زیاد غرق خواهید شد؛ اگر شما نیز میخواهید مثل من از این منجلاب نجات پیدا کنید تا انتها همراه مجله بازار بمانید.
صبحانه با زرافه ها ساختهی جدید سروش صحت است، این فیلم کمدی شاید در تیزرها و بیلبوردها اثری بهنظر بیاید که ارزش تماشا داشته باشد و خیلی جذاب بهنظر بیاید اما در واقعیت اصلا آنی نیست که فکرش را میکنید. چند سالی است که سینمای کمدی ایران به این سمت کشیده شده است، کارگردانها از بازیگران ترند و چهره استفاده میکنند و با یک تیزر تبلیغاتی مخاطب را مجاب به تماشا مینمایند. این روش جدیدی است که خالقان فیلمهای کمدی پیش گرفتهاند و سود خوبی نیز از آن بردهاند، برای اثبات حرفم فقط کافی است که یک سرچ بزنید، تا بفهمید فروش این فیلمها چندین میلیارد تومان است، فیلمهایی که اصلا ارزش چنین فروشی را نداشتهاند.
چند وقتی است که دیگر فیلمهای کمدی آن فیلمهایی نیستند که باعث ریسه رفتن مخاطب از خنده شوند، همانطور که کمی بالاتر گفتم: فیلمهای کمدی فقط در حد تیزرهای تبلیغاتی شدهاند، شما اگر میخواهید فیلم صبحانه با زرافهها را تماشا کنید، تریلر این فیلم را ببینید کافی است، چون هرچه سکانس بهاصطلاح خندهداری که میخواهید در آن است، مابقی فیلم ارزش چندانی برای تماشا ندارد. تا اینجا با کلیات جامعی از فیلم صبحانه با زرافهها آشنا شدیم، اگر علاقهمند به این هستید که با جزئیات بیشتری از فیلم جدید سروش صحت با بازی بهرام رادان، هوتن شکیبا، بیژن بنفشهخواه، پژمان جمشیدی و هادی حجازیفر آشنا شوید، تا انتهای مقاله نقد و بررسی فیلم صبحانه با زرافهها همراه مجله بازار باشید.
زرافهها کجا، داستان کجا
داستان فیلم کمدی صبحانه با زرافهها از روز عروسی رضا (پژمان جمشیدی) شروع خواهد شد، پویا (هوتن شکیبا)، مجتبی (بهرام رادان) و شاهین (بیژن بنفشهخواه) دوستان صمیمی رضا هستند، آنها پیش از اینکه به عروسی بروند، ابتدا مقداری مواد مخدر مصرف میکنند، بعد از ورود به تالار پویا و شاهین دوباره به موتورخانهی تالار میروند و درآنجا، بازهم مواد مصرف میکنند ولی این بار مجتبی نیز بههمراه آنها کمی از مواد میکشد. بعد از بازگشت دوستای صمیمی به تالار، آنها حسابی در گرم کردن مجلس سنگ تمام میگذارند، بعد از گذشت مدتی، اثر مواد مخدر کم میشود؛ آنها دوباره به موتورخانه میروند ولی این بار علاوهبر مجتبی، رضا را نیز با خودشان میبرند تا آن هم مقداری مصرف کند.
رضا بهخاطر اینکه روز عروسیاش است، کمی مقاومت میکند اما در نهایت دوستان نابابش او را مجبور به مصرف میکنند، در دقایق ابتدایی رضا آنقدری سرش گرم نمیشود، بههمین خاطر باز هم به سراغ کشیدن میرود، او آنقدری مصرف میکند که از حال میرود. بعد از اینکه این اتفاق برای رضا میفتد، دوستانش هرکاری میکنند بههوش نمیآید. شاهین به رفیق دکترش زنگ میزند و شرایط را برای او شرح میهد، دکتر میگوید که باید ببینمش تا بتوانم درمانش کنم. شاهین، پویا و مجتبی، رضا را به هرطریقی که میشد از تالار بیرون میبرند تا او را به دکتر نشان دهند، پس از اینکه آنها پیش دکتر (هادی حجازیفر) میرسند، او میگوید: اوردوز کرده است و باید تا صبح منتظر بماند تا وضعیتش مشخص شود.
دوستان رضا که میبینند چارهای ندارند و از طرفی هم نمیتوانند به عروسی باز گردند، به ویلای شاهین در خارج شهر میروند، دکتر نیز بهخاطر اینکه با همسرش دعوایش شده بههمراه بقیه میرود. با رسیدن به ویلا، رضا در یک گوشهی مبل افتاده و مابقی دوباره درحال مصرف کردن مواد هستند، پس از اینکه شب سپری میشود و رضا بههوش میآید و میفهمد که چه شده است، بهسراغ مجتبی پسر عمویش میرود و از او بازخواست میکند که چرا جلوی من را نگرفتی، مجتبی هم در جواب میگوید: گفتم نکش اما خودت کشیدی، رضا که از این اتفاق خیلی عصبی است، مجتبی را هل میدهد و او سرش به درخت میخورد. درنهایت همهی این اتفاقات ختم به خیر میشود و رضا از زنش عذرخواهی میکند اما در مسیر برگشت به او خبر مرگ مجتبی را میدهند.
پوچ، بیمحتوا، بدساخت و…
بهترین برداشتهایی که میتوانم نسبت به فیلم سینمایی صبحانه با زرافهها داشته باشم، مواردی است که به آنها اشاره کردم، در ادامه چرای آنها را نیز دانه به دانه خواهم گفت. اولین موردی که میخواهم راجعبه آن صحبت کنم، داستان فیلم صبحانه با زرافهها است، فیلم یک داستان کاملا پوچ و بیارزش دارد، بهطوری که انگار یک کودک آن را نوشته است، فیلم کلا یک خط داستانی دارد و آنهم اتفاقاتی است که بهخاطر مواد کشیدن رخ داده است، آیا واقعا این موضوعی است که مخاطب باید تماشا کند؟ آیا واقعا این فیلم ارزش دیدن و توجه دارد؟ اصلا مشخص نیست سینمای ایران به چه سمتی میرود و چهکسی آن را کنترل میکند.
کل فیلم صبحانه با زرافهها فقط یک چیز را نشان میدهد و آن هم مصرف مواد مخدر است، اشکالی ندارد موضوع فیلم این است، آیا کسی که نزدیک به ۲۰ بار مواد مخدر مصرف میکند، میتواند عین یک انسان عادی در طبیعیترین حالت ممکن برخورد کند، آیا شدنی است؟ حداقل اگر مضمون فیلم این است، آن را به درستی عملی میکردید نه اینکه انقدر فاجعه، درک این موضوع برایم خیلی سخت و غیرقابل باور است. باز هم چشم پوشی میکنیم، چرا رضا با چندبار کشیدن اوردوز میکند و یک شبانه روز بیهوش میشود اما شاهین، پویا، مجتبی و دکتر هیچطوریشان نمیشود. حداقل اگر موضوع فیلم این است، آن را بهدرستی عملی میکرید که واقعی بهنظر بیاید نهاینکه انقدر آبکی باشد.
فیلم داستان که ندارد، کارگردانی آن نیز آنچنان تعریفی نیست، صدا، موسیقی، تصویر، تدوین و غیره نیز کاملا معمولی هستند اما بازیگران آن چرا اینطور ایفای نقش میکنند. وقتی نگاهی به اسامی بازیگران فیلم صبحانه با زرافه ها میاندازی، ناخودآگاه در ذهنت این فرضیه شکل میگیرد که قرار است چه فیلم خوبی تماشا کنم اما اینبار از این خبرا نیست. چون که بازیای که از ستارگان حال حاضر ایران میبینید، در حد و اندازهی همین فیلم است و هیچکدام شبیه به گذشتهی خود نیستند، شما از تمامی بازیگران فیلم، یک بازی کاملا معمولی، حتی میتوان گفت، بد را تماشا میکنید، بههمین علت در ابتدای کار گفتم که فیلم صبحانه با زرافهها یک اثر پوچ، بیمحتوا و بدساخت است.
تیر آخر فیلم را در بند پایانی بزنم، شما متوجه شدید که پایان فیلم چهشد؟ همهچیز خواب بود یا واقعیت؟ اثر توهم بود یا واقعی بود؟ این است آن مشکلی که تا اینجا دربارهی او صحبت کردیم، مشخص نبودن و بلاتکلیفی، فیلم نمیداند به چه سمتی پیش برود، چگونه ادامه یابد یا اینکه بهپایان برسد. در کل اینطور بگویم که فیلم صبحانه با زرافهها حتی ارزش یکبار تماشا را نیز ندارد، احیانا اگر شما کلیپی از آن در فضای مجازی مشاهده کردهاید، بههمان بسنده کنید، چون کل محتوای خندهدار فیلم در همان حد است و اصلا چیز دیگری ندارد که بتواند شما را مجاب به تماشا کند. آخرین جملهای که میخواهم در این مقاله بگویم، این خواهد بود که کاش سازندگان فیلم و سریال برای مخاطب ارزش قائل شوند و چنین ساختههای مبتذلی را نسازند.
بزرگترین یوتیوبر کالاف دیوتی ایران کیه؟ میزگیم با ملیکا دیوتی

سلام وقت بخیر من از کمدی فیلم لذت بردم ولی با شما در مورد پوچ بودن محتوای فیلم موافقم ولی بزارین این رو هم بگم که همه ی داستان از موتورخونه که اون سوسک اومد سمت رضا تا انتهای فیلم فقط حاصل توهم و تخیل بود و زاده ی تخیل و توهم میتونه بی منطق هم باشه که شما میگین چرا فقط رضا اوردوز کرد و بقیه نکردن خلاصه که بگم فیلم علیرغم این همه بازیگر چیز خاصی برای ارائه نداشت ولی برداشتی که میشد ازش کرد برداشتی حقیقی و جامعه محور بود چیزی که الان هم داره اتفاق میفته
کاملا نقد صحیح و دقیقی بود.واقعا فیلم پوچی بود.نمیدانم پژمان جمشیدی چ اصراری داره تو همه فیلم ها باشه؟؟بقیه بازیگراشم خشک بازی کردن و موضوع فیلم تکراری وبی کیفیت