در چشم‌انداز مملو از سریال‌های جنایی، Dope Thief از Apple TV+ فقط توجه نمی‌خواهد؛ گلو را می‌گیرد و رها نمی‌کند. این سریالی درباره ضدقهرمان‌هایی نیست که بخواهی برایشان دل بسوزانی؛ بلکه حفاری خام و بی‌روتوشی است در ناامیدی، وفاداری، و جاذبه ویرانگر هرج‌ومرج. در طول ۱۰ قسمت، مایکل لزلی و جیمی مگنوس استون روایتی خلق می‌کنند که به همان اندازه که به تراژدی یونانی شباهت دارد، هیجان‌انگیز و دلهره‌آور است؛ با بازی‌هایی چنان ملموس که انگار زخم‌های باز هستند. در پس‌زمینه در حال فروپاشی فیلادلفیا، Dope Thief سریالی‌ست که در ذهن می‌ماند، نه فقط به‌خاطر خشونتش، بلکه به‌خاطر نگاه خیره‌کننده‌اش به اینکه وقتی رؤیای آمریکایی به کابوس بدل می‌شود چه رخ می‌دهد.

در ادامه داستان سریال لو داده می‌شود.

طرح و ساختار؛ خانه‌ی عنکبوت روی دینامیت

سریال با پیش‌فرضی آغاز می‌شود که تقریباً به طرز خنده‌داری محکوم به شکست است: ری (برایان تایری هنری) و مانی (واگنر مورا)، دو دوست قدیمی و کلاهبردار خرده‌پا، خود را مأموران DEA جا می‌زنند تا از مخفیگاه‌های مواد مخدر دزدی کنند. منطقشان؟ خلاف‌کارها گزارش سرقت نمی‌دهند. اما این Ocean’s Eleven نیست؛ اولین سرقتشان در قسمت پایلوت (“Top-Rated”) یک کلاس درس در تنش و تراژدی کمدی است. با کت‌وشلوارهای گشاد و نشان‌های تقلبی فروشگاهی، به یک کمپ مواد مخدر روستایی وارد می‌شوند، فقط برای اینکه خرابکاری به بار بیاورند. این سکانس هم‌زمان هم خنده‌دار و هم ترسناک است: یک آزمایشگاه شیشه منفجر می‌شود، یک باند موتورسوار وسط دزدی سر می‌رسد، و گلوله‌ای سرگردان یک عابر را می‌کشد. این یک تصویر فشرده از کل سریال است؛ نقشه‌ها از هم می‌پاشند، خشونت فوران می‌کند، و پیامدها خارج از کنترل می‌شوند.

Dope Thiefدر قسمت سوم (“Ghosts”)، خطرات به‌سرعت گسترش می‌یابند. ری، اکنون تحت تعقیب هم باند موتورسوار نئونازی و هم خودِ DEA، در اعماق تاریک فیلادلفیا به دنبال مانی گمشده می‌گردد. ریتم اینجا بی‌امان است، و بین جستجوی دیوانه‌وار ری و فلش‌بک‌هایی به کودکی‌شان در رفت‌وآمد است؛ جایی که پیوندشان در خانه‌های سرپرستی و مراکز بازپروری شکل گرفت. این فلش‌بک‌ها صرفاً پرکننده نیستند؛ آن‌ها برای درک اینکه چرا این دو نفر بارها یکدیگر را به بقا ترجیح می‌دهند، حیاتی‌اند. یکی از صحنه‌های کوبنده فاش می‌کند که مانی بار یک سرقت را که در ۱۶ سالگی ری مرتکب شده بود، به دوش می‌کشد؛ فداکاری‌ای که هر تصمیم ری را تا به امروز آزار می‌دهد.

۵۰ سریالی که گاردین پیشنهاد می‌کند در ۲۰۲۵ تماشا کنید

پیچش میانی فصل در قسمت پنجم (“Blood Money”) محور روایت را کاملاً جابه‌جا می‌کند. پس از سرقت ۱۲ میلیون دلار از عملیاتی مرتبط با کارتل، ری و مانی در برابر یک آزمون اخلاقی قرار می‌گیرند: پول را نگه دارند و خطر نابودی را بپذیرند، یا آن را بسوزانند و در فقر باقی بمانند. امتناع سریال از زیبا جلوه‌دادن این غنیمت بادآورده، جسورانه‌ترین انتخابش است. به‌جای مونتاژهای پرزرق‌وبرق، می‌بینیم که ری پول‌ها را در زیرزمینی نمور مخفی می‌کند، فلج از عذاب وجدان، درحالی‌که مانی به پارانویای ناشی از کوکائین سقوط می‌کند. این پاسخ قاطع به خیال‌بافی “جنایت سود دارد” است؛ در اینجا، ثروت یک نفرین است، و هر دلار بوی خون می‌دهد.

شخصیت‌ها؛ روح‌های شکسته در سیستمی شکسته

ری، با بازی برایان تایری هنری، یکی از به‌یادماندنی‌ترین نقش‌آفرینی‌هاست. یک معتاد سابق که حالا پدر خانواده شده، ری تناقضی متحرک است: با دخترش (با بازی فوق‌العاده جزمین بچلر) مهربان است، اما توانایی انجام خشونت بی‌رحمانه را هم دارد. در قسمت چهارم (“The Fix”)، صحنه‌ای وجود دارد که ری به دخترش دوچرخه‌سواری یاد می‌دهد، درحالی‌که به‌صورت موازی، در حال خلاص‌شدن از یک جسد است. این تقابل چندان ظریف نیست، اما چهره هنری (که بین گرمای پدرانه و گسست درونی نوسان می‌کند) آن را به شعری بصری بدل می‌کند. وزن دوگانگی‌اش را حس می‌کنی، اینکه عشق و گناه به یک اندازه خفه‌اش می‌کنند.

Dope Thiefاز سوی دیگر، مانی با بازی واگنر مورا، همچون یک نیروی طبیعی است. منتقدان او را “اغراق‌آمیز” خوانده‌اند، اما این برداشت اشتباه است. مانی قرار نیست واقع‌گرایانه باشد؛ او تجسم غریزه خام است، مردی که آن‌قدر در حالت بقا زندگی کرده که یادش رفته بدون آدرنالین چگونه باید وجود داشته باشد. شیمی‌اش با هنری آتشین است؛ بحثشان در قسمت ششم (“Coyote”) را ببینید، جایی که مانی ری را متهم می‌کند که “نرم شده.” چشمان مورا از حدقه بیرون‌زده، درحالی‌که تف در هوا پخش می‌شود و فریاد می‌زند: “فکر می‌کنی خونه بازی‌کردن ازت آدم خوبی می سازه؟ ما دزدیم، ری! ما شبحیم! ” این صحنه از شدت ناامیدی مردانی که می‌دانند محکوم به فنا هستند، برق می‌زند.

Dope Thiefبازیگران مکمل هم به همان اندازه چندلایه‌اند. گلوریا پریچت، ناظر DEA با بازی کیت مالگرو، بهترین نقش‌آفرینی کارنامه‌اش است؛ بوروکراتی زنجیر به دست که ترکیبی از ماکیاولی و کارمند خسته‌ی اداره‌ای است. خط داستانی او که در حال تعقیب این دو نفر و هم‌زمان مبارزه با سرطان ریه است، طنزی تیره به تعقیب‌وگریز موش و گربه‌ای داستان می‌افزاید. نقش‌آفرینی ضعیف‌تر، همسر ری، دایان (با بازی سامانتا لوگان) است که مسیر داستانی‌اش پرداخت نشده به نظر می‌رسد. خط فرعی مربوط به حرفه هنری او (که قرار بوده در تضاد با جنایت‌کاری ری قرار گیرد) در هیاهو گم می‌شود، هرچند لوگان مونولوگ نهایی‌اش را به‌خوبی اجرا می‌کند: “تو هیولا نیستی، ری. تو فقط… خالی‌ای.”

۱۵ فیلم برتر با موضوع سرقت

زبان بصری؛ فیلادلفیا به‌عنوان یک شخصیت

ماریا روش مدیر فیلم‌برداری، شهر فیلادلفیا را فیلم‌برداری نمی‌کند؛ او کالبدشکافی‌اش می‌کند. شهر با پالت رنگی از سبزهای صفراوی، زردهای نیکوتینی، و خاکستری‌های سیمانی به تصویر کشیده می‌شود. نماهای باز، زوال شهر را برجسته می‌کنند: کارخانه‌های متروکه، خانه‌های ردیفی پر از گلوله، بزرگراه‌هایی خفه در ترافیک. اما این کلوزآپ‌ها هستند که در ذهن می‌مانند؛ چرک زیر ناخن‌های ری، عرقی که پیراهن مانی را خیس کرده، لرزش یک چراغ خیابانی خراب بیرون از کلینیک متادون.

Dope Thiefکارگردانی با جسارت آمیختگی ژانرها همراه است. یک سرقت نافرجام در قسمت دوم (“Bad Actors”) مانند یک کمدی اسلپ‌استیک صحنه‌پردازی می‌شود، با ماسک‌هایی که از صورت می‌افتند و ماشینی که روشن نمی‌شود؛ تا اینکه ناگهان به وحشت می‌چرخد، زمانی که یک موتورسوار قربانی را به رادیاتور زنجیر می‌کند. به همین ترتیب، قسمت هفتم (“The Feast”) از سوررئالیسم با اثری خیره‌کننده استفاده می‌کند: مانی که از مواد زده، در حین تیراندازی، مادرمرده‌اش (با بازی جینا تورس) را هذیان‌وار می‌بیند، درحالی‌که تصویر شبح‌وار او در میان گلوله‌ها والس می‌رقصد و زمزمه می‌کند: “تو اشتباهی به دنیا اومدی، میخو.”

نقد سریال Money Heist | سرقت عضوی از وجود آن‌ها است

طراحی صدا یکی از قهرمانان ناشناخته سریال است. نبود موسیقی متن سنتی، حس ترس را تشدید می‌کند؛ در عوض، صدای جیغ ترمزهای مترو، وزوز چراغ‌های مهتابی، و ناله تهدیدآمیزِ نشستن یک خانه را می‌شنویم. وقتی موسیقی ظاهر می‌شود، دیجتیک است و آزاردهنده: یک گروه ماریاچی که “My Way” را هنگام یک قتل‌عام می‌نوازد، یا رادیوی فروشگاه که “Easy Like Sunday Morning” را پخش می‌کند درحالی‌که ری زخمش را تمیز می‌کند.

تم‌ها؛ کابوس آمریکایی

Dope Thief در نقد اجتماعی‌اش ظرافتی به خرج نمی‌دهد، اما همین صراحت تأثیرگذار است. این سریال درباره سیستم‌ها است؛ چگونه فقر، نژادپرستی، و اعتیاد طنابی می‌سازند که در هر نسل سفت‌تر می‌شود. ری و مانی استثنا نیستند؛ آن‌ها محصول سیستم نگهداری کودکان بی‌سرپرست هستند که آن‌ها را جوید و تف کرد، و جنگ با مواد مخدری که نفسشان را جرم‌انگاری کرد. صحنه‌ای تکان‌دهنده در قسمت هشتم (“The Cure”) ری را در حال رویارویی با مددکار اجتماعی دوران کودکی‌اش (با بازی مهمان آندره براوئر) نشان می‌دهد که حالا مردی شکسته است و یک پناهگاه بی‌خانمان‌ها را اداره می‌کند. “شما بچه‌ها همیشه انتخاب داشتید”، او زیر لب می‌گوید. پاسخ ری (یک زمزمه آرام “واقعاً داشتیم؟”) در هوا می‌ماند مثل یک حکم نهایی.

Dope Thiefرابطه‌ی ری و مانی، ترکیبی از مسمومیت، وابستگی افراطی، و لطافتی دردناک است. وفاداری آن‌ها شریف نیست؛ زندانی‌ست که در آن گرفتار شده‌اند. در یکی از ویرانگرترین لحظات سریال، مانی اعتراف می‌کند: «بیشتر از هر کسی توی دنیا ازت متنفرم… ولی بدون تو می‌میرم.» این جمله، خلاصه‌ی تراژدی رابطه‌ی آن‌هاست؛ عشقی که به اندازه‌ی یک خط نجات، به اندازه‌ی یک قرارداد خودکشی کشنده است.

شخصیت‌های زن اگرچه در مرکز داستان نیستند، اما تضادهای هوشمندانه‌ای ارائه می‌دهند. مایا، دختر ری (با بازی درخشان جَزمین بچلر)، به قطب‌نمای اخلاقی داستان تبدیل می‌شود؛ معصومیتش آینه‌ای برای فساد پدرش است. صحنه‌ای در اواخر فصل که در آن او ناآگاهانه با پول مواد مخدر لوازم‌التحریر می‌خرد، نمونه‌ای بی‌نقص از طعنه‌ی دراماتیک است. در همین حال، مبارزه‌ی مأمور DEA، پریچت، با سرطان («من بیشتر از تومور، دارم از بس کاغذبازی می‌کنم می‌میرم») به استعاره‌ای برای پوسیدگی نهادها بدل می‌شود.

حواشی و انتقادات؛ جایی که سریال می‌لغزد

Dope Thief بی‌نقص نیست. ریتم سریع و پرتنش سریال که با قصد قبلی تنظیم شده، گاهی فرسوده‌کننده می‌شود. قسمت نهم (“The Deal”) که به‌صورت کامل در جریان یک مذاکره‌ی گروگان‌گیری اتفاق می‌افتد، علی‌رغم انرژی دیوانه‌وار مورا، کند و خسته‌کننده به نظر می‌رسد. برخورد سریال با مسئله‌ی نژاد نیز بحث‌برانگیز است. با وجود اینکه ری (مردی سیاه‌پوست) و مانی (لاتین‌تبار) قربانی ساختارهای ستمگر هستند، گاهی روایت، مبارزات آن‌ها را به شکلی تقلیل‌گرایانه در هم می‌آمیزد. یک خط داستانی فرعی درباره‌ی کارآگاه سیاه‌پوستی (با بازی ایزایا ویتلاک جونیور) که بین وظیفه و وفاداری به جامعه‌اش گرفتار است، به طور کامل پرداخت نمی‌شود.

Dope Thiefتضادهای لحنی نیز از مشکلات سریال است. صحنه‌ای تاریک و کمیک که در آن مانی سعی دارد یک راهبه را رشوه دهد (قسمت پنجم) به طور ناخوشایندی در کنار زیر پی‌رنگی دلخراش از مصرف فنتانیل توسط یک کودک قرار می‌گیرد. بااین‌حال، طرف‌داران معتقدند این ناهماهنگی آینه‌ی روان‌های ترک‌خورده‌ی شخصیت‌هاست؛ دلیلی قابل‌قبول، اگرچه همیشه به‌خوبی اجرا نشده است.

تأثیر فرهنگی و میراث سریال

در دورانی که محتواهای تلویزیونی بیش از حد تمیز، ایمن، و مطابق الگوریتم‌ها ساخته می‌شوند، Dope Thief مثل بازگشتی جسورانه به عصر طلایی تلویزیون به نظر می‌رسد. نگاه بی‌پرده‌اش به زوایای تاریک آمریکا، آن را در کنار آثاری چون The Wire قرار می‌دهد، اما درعین‌حال، جسارت‌های سوررئالیستی و بار احساسی‌اش به آن هویتی منحصربه‌فرد می‌بخشد. این سریال از حالا باعث شکل‌گیری گفتمان‌هایی درباره‌ی طبقه، اعتیاد، و اخلاقِ روایت داستان شده—آیا باید خلاف‌کاران را انسانی نشان داد، یا این کار باعث رمانتیک‌سازی آسیب می‌شود؟

Dope Thiefتصمیم سازندگان برای پخش هفتگی اپیزودها، به‌جای ارائه‌ی یک‌باره، حرکتی هوشمندانه بود. هر قسمت، فضای شبکه‌های اجتماعی را در اختیار می‌گیرد، با طرف‌دارانی که سرنخ‌ها را تحلیل می‌کنند (آیا خرس عروسکی مایا نماد معصومیت ازدست‌رفته است؟) و درگیر بحث‌های اخلاقی می‌شوند. میم‌هایی از عصبانیت مانی در جمله‌ی «اینجا آمریکاست رفیق؛ ما چیزی رو درست نمی‌کنیم، فقط می‌دزدیمش!» وایرال شده‌اند، درحالی‌که ادیت‌های تیک‌تاک که صحنه‌های سرقت را با آهنگ I Know the End از فیبی بریجرز ترکیب می‌کنند، میلیون‌ها بازدید به خود جذب کرده‌اند.

نقد انیمیشن Wallace & Gromit: Vengeance Most Fowl، نامزد اسکار ۲۰۲۵

جمع‌بندی؛ شاهکاری از هرج‌ومرج مهارشده

Dope Thief فقط یک سریال نیست؛ تجربه‌ای است تکان‌دهنده. تماشاگر را با حماقت شخصیت‌هایش عصبانی می‌کند، با انسانیتشان دلتان را می‌لرزاند، و از نظر اخلاقی در موقعیتی ناخوشایند قرار می‌دهد. اما در دنیایی که مدیوم تلویزیون increasingly از خطرکردن می‌ترسد، این سریال یک «انگشت وسط» تمام‌عیار به‌سوی محافظه‌کاری است. برایان تایری هنری یکی از بهترین بازی‌های دوران حرفه‌ای‌اش را ارائه می‌دهد، واگنر مورا بار دیگر ثابت می‌کند چرا یکی از بازیگران پرانرژی پلتفرم‌های استریم است، و تیم تولید، جهانی خلق می‌کند آن‌قدر واقعی و غوطه‌ورکننده که بعد از هر قسمت، حس می‌کنید بوی دود در مشامتان مانده است.

Dope Thiefآیا بی‌نقص است؟ نه. اما همین نقص‌ها، حساب‌شده و آگاهانه به نظر می‌رسند؛ مثل جای زخم‌های بوکسوری که بیش از حد مبارزه کرده. این سریال درون تاریکی خیره می‌شود و شما را هم مجبور می‌کند با آن چشم در چشم شوید؛ و چیزی که در آن انعکاس پیدا می‌کند، شاید زیبا نباشد، اما بی‌تردید انسانی‌ست. Dope Thief تنها استانداردهای درام جنایی را بالا نمی‌برد؛ بلکه آن استاندارد را می‌شکند، خاکسترش را می‌سوزاند، و چیزی تازه از دل ویرانه‌ها بنا می‌کند. چه دوستش داشته باشید و چه از آن متنفر شوید، محال است فراموشش کنید.

Loading