اگر به دلتان افتاده است که خود را در یک دنیای عجیبوغریب ببینید که در آن گم شدهاید و میبایست بهسمت نور بروید و این وسط هم یاد خاطراتتان در بازی The Elder Scrolls 3: Morrowind افتادهاید، بازی Dread Delusion منتظر شما است.
احتمالا شما هم مثل من وقتیکه بازی Dread Delusion را مشاهده کردهاید، سعی بر این داشتهاید که این محصول را مورد قضاوت قرار بدهید و از روی ظاهرش در رابطه با آن بدگویی کنید در حالی که Dread Delusion همانند تعدادی از بازیهای مستقل دیگر، محتوای بسیار خوبی دارند که نباید از روی ظاهرشان بهآنها موارد بسیار منفی و غیر منطقی را نسبت داد. محصول مورد بررسی قرار گرفته یعنی Dread Delusion اثری از استودیو بازیسازی Lovely Hellplac محسوب میشود که توسط شرکت DreadXP مورد انتشار قرار گرفته است. استودیو Lovely Hellplac سابقهی کار روی بازیهای وحشتآفرین و خلاقانهای همچون The Mortuary Assistant و My Friendly Neighborhood را داشته است؛ این آثار باعث شدهاند که این استودیو بهعنوان یکی از با استعدادترین تیمهای طراحی بازی شناخته شود.
بگذارید به Dread Delusion بپردازیم. اینبار اما استودیو Lovely Hellplac سراغ زیرسبک و ژانر متفاوتی رفته است که ارتباط خاصی با بازیهای قبلیاش ندارد. درد دیلوژن درواقع حس و حالی ناپیدا شدنی را به ارمغان آورده است که از «گمشدگی و رها شدگی» سرچشمه میگیرد و از سبک گرافیکی بهخصوصی که بیشتر مناسب کنسولهای بازی نسل پنجمی و ششمی سونی-پلی استیشن است بهرهمند میشود. درواقع و در کلام آخر مقدمه بخواهم بگویم، بازی Dread Delusion الگوبرداری هوشمندانهای از The Elder Scrolls 3: Morrowind بهحساب میآید.
داستان بازی Dread Delusion از کجا آغاز میشود؟
همانند نسخههای کلاسیک و خاطرهانگیز The Elder Scrolls، در بازی Dread Delusion هم داستان بازی از یک زندان آغاز میشود که شما درون یکی از سلولهایش قرار دارید. کرکتر شما در بازی، یک زندانی است که در بند یک گروه عقیدتی بسیار خاص و افراطی گیر کرده است که اعضای این گروه، بهخاطر نبردی که در گذشته داشتهاند در شرایط ناجالبی به نفس کشیدن ادامه میدهند. این شرایط آنقدر وحشتناک میشود که آنها دست بخیر شده و با ما به همکاری میپردازند تا دیگر دشمنان زندان را از بین ببرند. از این جریان بهبعد شما بهعنوان کنترل کنندهی شخصیت اصلی بازی پا در جهانی میگذارید که دچار یک افسون بسیار خطرناک شده است که همین موضوع باعث نا امنی جوامع Dread Delusion محسوب میشود؛ بههمین خاطر انسانها از زمین به آسمان تغییر مکان دادهاند و روی قارههای ابری به زندگیشان ادامه میدهند و شرایط حیاتشان بهطور بسیار جالبی شناور است. شما در این راه میبایست به شرایطی ایدهآل برسید که بهخودیخود چالش برانگیز خواهد بود.
بازی Dread Delusion مثل The Elder Scrolls داستان عجیب و بسیار پر جزئیاتی ندارد و صرفا در پسزمینه الهامات خود را از The Elder Scrolls برداشته است و بیشتر در روند داستانی میخواهد شبیهبه او باشد تا جهانآفرینیاش؛ درواقع استودیو Lovely Hellplac با ارائهی یک داستان ساده به الگوریتمهای خلاقانه و همیشگیاش رسیده است تا بتواند با استفاده از یک خط داستانی صاف و سر راست، بازیکنانش را درگیر شخصیتپردازیهایش کند. این شخصیتپردازیها باعث میشوند که در بعضی مواقع شما «گمشدگی و رهاشدگی» را بیشتر از پیش تجربه کنید و بعضی از آنها نیز به شما کمک میکنند که به خودشناسی و تداوم جهانشناسیتان ادامه دهید و در دل ماموریتها و رسیدن به سعادت غرق شوید.
یکی از نکات بسیار جذاب Dread Delusion این است که داستان و روایت قصهوارش در ظاهر «کاملا ساده و سر راست» است اما در بطن کار کمی شما را رها میکند تا هربار تلاش کنید که به خط داستانیتان ادامه دهید و همین امر موجب افزایش جذابیت و تکراری نشدن بازی میشود اما در کلیت ماجرا داستان بازی خطی به حساب میآید. ماموریتها و تسکهای متعددی هم وجود دارند که به شما سرگرمی بیشتری میبخشند و باعث افزایش روحیهی کاری و جستجوگرانهتان میشوند، شاید جالب باشد که بدانید شما برای جابهجایی در نقاط مختلف نقشه و قارهها که بهصورت شناور در حال حرکت هستند نیاز به یک پاسپورت خواهید داشت که در طول بازی به این پاسپورت بسیار حائز اهمیت دسترسی پیدا خواهید کرد. ماموریتهای Dread Delusion ترتیب خاصی برای انجام ندارند و سازندگان این کار را به خود شما سپردهاند. شاید در نگاه اول این اثر از برخوردها و شرایط خشونتآمیز پردهبرداری نکند اما در واقعیت با یک بازی بسیار خونین طرف هستیم که قرار است هیجانات بسیار بالایی را به ما منتقل کند.
محیط بازی Dread Delusion یکی از نکات بسیار مثبت آن محسوب میشود
طبیعتا همانطور که از تیتر مطلب پیدا است، بازی Dread Delusion از نقشه و محیطهای گشتوگذارمحورانهی بسیار خوبی استفاده میکند. سازندگان برای طراحی جهان بازی بهسراغ گرافیک رترو بهسبک و ظاهر آثار کلاسیک رفتهاند که این موضوع باعث برقراری رابطهی دوسویه با گیمرهای قدیمی میشود و بیشتر از هرچیز دیگری این محصول را سلیقهای خطاب میکند. شخصا اگر با آثار RPG، محدود فانتزی و باکیفیت قدیمی آشناییت خاصی نداشتم نمیتوانستم پای تجربهی بازیای همچون Dread Delusion بنشینم چرا که این اثر آنچنان برای کاربران دهه هشتادی و نودی طراحی نشده است و بیشتر به سیاق گیمرهای دهه شصتی و هفتادی خوش مینشیند. Dread Delusion از منظر محیط همانطور که اشاره کردم جذاب است و درواقع بهخوبی ظاهر میشود؛ تنوع و جزئیات تعاملات در سطح خوبی قرار دارند و صد البته یکسری باگ هم در این میان وجود دارند که در طول ماجراجوییمان کمی اذیتمان میکنند.
از این موضوع مطمئن نیستم که موسیقی بازی اورجینال است یا آرشیوی اما چیزی که میدانم این است که بازی Dread Delusion از حیث صداگذاری و موسیقی نیز کیفیت خوبی دارد و در راستای محتوا، جهش، اکشنها و موارد دیگر ظاهر میشود و هوشمند عمل مینماید. اگر باگها نبودند بازی به یکی کاملترین بازیهای مستقل سال تبدیل میشد اما بیایید کمی رو راست باشیم، شما بهعنوان طرفدار صنعت ویدیو گیم آیا پای چنین محصولی مینشینید؟ شاید اگر من هم وظیفهی خودم را اطلاعرسانی به شما عزیزان نمیدانستم هرگز کد این بازی را از ناشر برای نقد و بررسی دریافت نمیکردم اما حالا که تجربهاش کردهام بایستی بگویم که Dread Delusion محصول خوبی است و از شرایط شخصیتی جالبی هم بهره میبرد.
آنچنان با این موافق نیستم که Dread Delusion را The Elder Scrolls مقایسه کنم اما اگر این کار انجام نشود شاید برای بدنهی Lovely Hellplac آنچنان خوب نباشد چرا که اعتقاد دارم یکی از اهداف سازندگان همین بوده است که در کنار سری بازی The Elder Scrolls بهخصوص نسخهی The Elder Scrolls 3: Morrowind قرار بگیرد. جهان Dread Delusion در سطح و اندازهی The Elder Scrolls نیست اما در بطن و بهعنوان یک بازی تازهنفس و مستقل، مثبت و قابلقبول ظاهر میشود که کنجکاوی شما را بهخصوص در بخشهای کوهستانی بازی فعال میسازد. این مدل کنجکاویها در کمتر بازیهای AAAای فعال میشود اما یک بازی مستقل بهخاطر استفاده صحیح از محدودیتها به نامحدودی میرسد و بهدلیل کم بودن بودجهی بازیسازیشان مجبور به طراحی الگوریتمها و موارد خلاقانهی دیگری میشوند که در نهایت باعث شوند، نیروی «کنجکاوی و جستجوگرانه» شما بهبهترین شکل ممکن فعال شود و Dread Delusion این کار را میکند.
شما در Dread Delusion احساس خواهید کرد که همهچیز وابسته به هم است. درواقع شما برای سلامتی و ارتقاء کرکترتان بایستی از نوار مهارتتان استفاده کنید و نوشیدنی بنوشید از آن طرف هم میبایست به سفرتان ادامه دهید تا به شهرهای مختلفی برسید و پازلهای داستانی را کنار یکدیگر بچینید و همانند یک بازی نقشآفرینی، برای طی کردن این سفر و مواردی که ذکر شد، میبایست با دشمنان زیادی به مبارزه بپردازید. درواقع همهچیز دستبهدست هم داده است تا «مرحلهای» عبور شود و هربار به آپدیتهای بیشتری برسید. درست است که از کیفیت طراحی جهان بازی صحبت کردم و تا بهحال به آن اشاراتی زیادی داشتهام اما صرف نظر از باگها، بازی مسیرهای کندی را طی میکند که ممکن است گاهی اوقات، باعث خستگی شما شود، اصولا زمانیکه در بازیهای ایندی خسته میشویم دیگر به سراغشان نمیرویم و این موضوع کاملا در Dread Delusion شانسی عمل میکند و بیشتر به سلیقه، صبر و تحملتان بستگی دارد.
بازی Dread Delusion اثری است که بیشتر از هر چیز دیگری سعی دارد عناصر نقشآفرینی – RPG خودش را حفظ کند و این کار را با کرکترهای محدود اما خوبی انجام میدهد و کلیت محصول را در چهار شاخه خلاصه میسازد. این چهار شاخه کلیت سیستم ارتقائی بازی را تشکیل میدهند که به اکشنها و سیستمهای تدافعی، سرعت و ذهنیتیتان خلاصه میشود؛ شما درواقع مجبور به ارتقاء دادن خود هستید وگرنه نمیتوانید آنطور که باید و شاید بهنقشآفرینی قدرتمند و پهلوانوارتان بپردازید. ارتقاء مهارتهایتان حتی روی سرعتالعمل قفل بازکردنها و جابهجاییتان در مخفی کاری میشود که این مدل طراحی بهخودیخود جذاب است. شما برای کسب امتیار بایستی بهسراغ ماموریتهای اصلی و فرعی بروید و با استفاده دشمنانی که در انواع و اقسام موقعیتهای مکانی پخش شدهاند آیتمهای جمجمه مانندی را پیدا کنید که هرکدام از آنها، امتیاز ویژهای را درون خود جای دادهاند. سیستم مبارزاتی بازی هم با در نظر گرفتن گرافیک بازی، ساده و معمولی است اما از نظر من جذاب نیست؛ من شخصا با سیستم مبارزاتی ارتباط برقرار میکنم که از تعادل و عمق خوبی بهرهمند باشد و خشک عمل نکند اما بازی Dread Delusion در سیستم مبارزات آن چیزی نیست که میخواهم اما بهخاطر دیگر محتواهای خلاقانهاش بهروند بازی کردنم ادامه دادم تا نقد خود را برای شما آماده کنم.
بازی Dread Delusion را اگر کنار The Elder Scrolls 3: Morrowind بگذاریم میتوانیم آن را بهعنوان یک نسخهی بسیار کوچکتر، جمعوجورتر و سادهتر به شما معرفی کنیم که قصد دارد شباهت زیادی را بین خود و سری The Elder Scrolls برقرار کند. درواقع Dread Delusion از خلاقیتهای طراحی بسیار زیادی بهره میبرد که این خلاقیتها، ویژگیهای سرگرم کننده زیادی را فراهم میسازند که در کنار سیستم محیطی، گرافیکی، داستانی و شخصیتپردازی خاص و جذابش به تکامل میرسند. درواقع Dread Delusion سعی دارد قدرت نوآوری استودیو بازیسازی Lovely Hellplac را بهرخ رقبایش بکشاند و از سیستمهای خاص آن سخن بگوید. اگر از طرفداران سبک بازیهای مستقل، رترو و RPG هستید بازی Dread Delusion میتواند تجربهی جالب و سلیقهمحوری برای شما باشد.
نکات مثبت | نکات منفی |
---|---|
استفاده درست از خلاقیت گرافیکی | سیستم مبارزات خشک |
داستان جذاب و گیرا | باگهای متعدد در جهان بازی |
شخصیتپردازیهای مناسب | رها شدگی بیش از حد در برخی از موقعیتها |
تعامل جهانمحور | سیستم ارتقاء محدود |
جزئیات خاص و بهینه شده | گرافیک و جهان بسیار سلیقهای |
موسیقی و صداگذاریهای گوشنواز | |
برخورد صحیح با محدودیتهای بازیسازی در مقیاس مستقل |
نظرات