اپیزود یکشنبه شب خاندان اژدها در مورد یک دشمنی قدیمی روایت خود را شروع می‌کند. در اولین صحنه از فیلم شاهد گروهی از براکن‌ها و از طرفی بلک وودها هستیم که بر سر مرز سرزمین‌هایشان با هم بحث می‌کنند. یک طرف به جبهه رینیرا متعهد شده و دیگری به اگون! به نظر می‌رسد تنها دلیلی که آن‌ها از طرف‌های مختلف حمایت می‌کنند، کینه توزی باشد. وقتی صحبت از پادشاهی در لبه جنگ می‌شود، سرهای داغ‌تر غالب می‌شوند، حتی اگر هیچ خونریزی به اندازه کشتن خویشاوندان برای خدایان وحشتناک نباشد. در ادامه این دعوای کوچک با کلمات و هل دادن یکدیگر به پایان می‌رسد. چگونه؟

یک مرد جوان شمشیر خود را می‌کشد و سپس صحنه مدتی بعد قطع می‌شود و همان مزرعه تا آنجا که چشم کار می‌کند پر از اجساد از هر دو خاندان است. حومه شهر پر از خون و خرابه شده و آسیاب بادی قدیمی توانسته روزهای بدتری را ببیند. بنابراین اولین نبرد واقعی رقص اژدها بالاخره اتفاق می‌افتد، البته این آخرین نبرد نخواهد بود و به نظر می‌رسد که بیشتر فصل ۲، یا حداقل نیمه اول آن، به غوغای اولیه جنگ اختصاص خواهد داشت تا به خود جنگ، و به تلاش سردمداران برای پایان دادن به همه چیز که چند نمونه‌ای را شاهد بودیم. دیمون (مت اسمیت) و ایموند (ایوان میچل) به وضوح خواهان جنگ هستند، اما رینیرا (اما دارسی) و آلیسنت (اولیویا کوک) چطور؟

رینیرا با عمه‌اش، رینیس (ایو بست) در مورد جنگ آینده صحبت می‌کند و تصمیم می‌گیرد که برای ملاقات رو در رو با آلیسنت بصورت مخفیانه به کینگز لندینگ (King’s Landing) برود. او از میساریا (سونیا میزونو) کمک می‌خواهد، و کرم سفید نشانی مکانی را به او می‌دهد که آلیسنت بیشتر به آنجا سر می‌زند، یعنی سپت بزرگ، جایی که او می‌رود تا شمع روشن کرده و عبادتش را انجام دهد. رینیرا خود را به شکل یک راهبه در می‌آورد و به سپت می‌رود، جایی که آلیسنت را پیدا کرده و در کنار او می‌نشیند که همین حرکت باعث شوکه شدن دوست سابقش شد. او از آلیسنت می‌خواهد تا هر کاری که می‌تواند برای جلوگیری از جنگ انجام دهد و سپس گفتگو به آنچه که پادشاه ویسریس اول در لحظات مرگش گفته است، ادامه پیدا می‌کند.

رینیرا تارگرین و آلیسنت های تاور در سریال خاندان اژدها

رینیرا تارگرین و آلیسنت های تاور در سریال خاندان اژدها

وقتی معلوم شد که او درباره «شاهزاده ای که وعده داده شده بود» و آهنگ آتش و یخ  و نه اصلاً اگون پسرش، صحبت می‌کند، این برای هر دوی آن‌ها تبدیل به یک مکاشفه بسیار بزرگ می‌شود. اما آلیسنت، اگرچه به وضوح متزلزل شده، می‌گوید که دیگر دیر شده است. جنگ در راه است و او هیچ کاری نمی‌تواند انجام دهد یا نخواهد کرد. اجازه دهید یک لحظه اعتراض خود را اعلا کنم، نه از این سریال، بلکه در مورد گیم آف ترونز (Game Of Thrones)! به یاد می‌آورم که پایان آن چقدر احمقانه بود و ایرادات زیادی مخصوصاً در فصل ۸ داشت.

من معتقد هستم، اگرچه مطمئن نیستم که جورج آر آر مارتین هرگز کتاب‌هایش را تمام کند تا به من ثابت کند که درست است، ولی باید گفت که جان اسنو همان شاهزاده وعده داده شده از نغمه آتش و یخ است. او همان شاهزاده‌ای است که وعده داده شده بود، نه دنریس! همانطور که سریال مدام به آن اشاره می‌کرد، پیش از این که مشخص کند او چیزی جز این نیست.

خلاصه داستان و نقد قسمت اول فصل دوم خاندان اژدها | زدی ضربتی ضربتی نوش کن

در واقع، این سریال به سادگی تمام پیشگویی‌ها را تا حد امکان بی رحمانه و ناشیانه کنار گذاشت. جان چندان تاثیر گذار نجنگید و پادشاه شب را نکشت. آریا در اواخر کار وارد صحنه شد و توانست این کار را انجام دهد، زیرا سریال بدون هیچ دلیل موجهی به او قدرت‌های فوق‌العاده می‌داد و او را به عنوان یک شخصیت در این روند بسیار کمتر جذاب می‌کرد. سپس جان دنریس را می‌کشد و سپس تبعید می‌شود، در حالی که بران با رای اعضای شورا پادشاه می‌شود! جان وارث تخت آهنین بود! او خون استارک (یخ) و تارگرین (آتش) را داشت! سریال خاندان اژدها به خوبی این قضیه را روشن می‌کند که این پیش‌گویی به اندازه‌ای بزرگ است که بتوان آن را در یک پیش‌درآمد گنجاند، اما فقط به من یادآوری می‌کند که سریال گیم آف ترونز یا همان بازی تاج و تخت چقدر کار را خراب کرده است.

به هر حال . . . تلاش رینیرا برای اجتناب از جنگ در بهترین حالت نیمه کاره ماند. او هرگز به آلیسنت چیزی به عنوان ابزار چانه زنی پیشنهاد نکرد. تنها کاری که او کرد، این بود که اصرار داشت که وارث قانونی است، پدرش او را دوست داشت و آلیسنت در اشتباه بود. آیا او امیدوار بود که بیان دوباره اعتقادش درباره تاج و تخت به نوعی ملکه را متقاعد کند و سپس با دست خالی بتواند از جنگ جلوگیری کند؟ اگون را متقاعد کند به چه چیزی تا تاج و تخت را رها کند؟ البته فرصت خوبی برای انجام این کار وجود داشت، زمانی که اگون به وضوح تاج و تخت را نمی‌خواست، اما دیگر فرصت از دست رفته و نمی‌شود کار کرد.

کاراکتر رینا با بازی فیبی کمپبل در سریال خاندان اژدها

کاراکتر رینا با بازی فیبی کمپبل در سریال خاندان اژدها

چند اتفاق بسیار مهم دیگر در این قسمت افتاد. رینیرا کوچکترین پسرانش را به همراه دختر دیمون رینا (فیبی کمپبل) و خواهر کوچکتر بیلا عازم سفر می‌کند تا به واله بروند. همانطور که ممکن است به خاطر داشته باشید، رینا یکی از اعضای خانواده است که هنوز اژدهای خود را ندارد. این باعث می‌شود که او احساس کند از همه سرگرمی‌ها، به خصوص سرگرمی پرواز با یک اژدها را کنار گذاشته شده است. اما رینیرا همراه با بچه‌ها، رینا را با تخم‌های اژدها به نقاط دور دورست منتقل کرده و این تا حدودی او را آرام می‌کند. (به نظر می رسد که این‌ها در واقع تخم‌های دنیریس در بازی تاج و تخت هستند، اگرچه این یک انحراف بزرگ از آتش و خون مارتین است. من در این قسمت به عمق بیشتر در مورد تفاوت با این کتاب و معنای آن می‌پردازم) .

در همین حال، دیمون به هارنهال بسیار مرطوب، ترسناک و خالی از سکنه می‌رسد، جایی که با سرپرست آن، سر سیمون استرانگ (سایمون راسل بیل) ملاقات کرده و در آنجا اقامت می‌کند و همچنین مشتاق تشکیل ارتش و بازسازی قلعه عظیم هارنهال است. به نظر می‌رسد که ریورلندز کلید کل جنگ است و هر دو تیم سیاه و سبز در حال آماده سازی خود برای آوردن اربابان رودخانه‌ها به طرف خود هستند. ارباب تالی هم پیر و ناتوان است و پرچمدارانش در نتیجه متعصب و سرکش هستند. در این قلعه تاریک، دیمون دید عجیبی از رینیرای جوان دارد و اولین حضور میلی الکاک در سریال از نیمه اول فصل ۱ را در این لحظه شاهد هستیم و که در حال دوختن سر شاهزاده جوان جیهاریس است.

صحنه‌ای از سریال خاندان اژدها که در آن شاهد ورود دیمون به هارنهال هستیم.

صحنه‌ای از سریال خاندان اژدها که در آن شاهد ورود دیمون به هارنهال هستیم.

فکر نمی‌کنم سریال این را به خوبی بیان کند، اما دیمون عملاً بدون ریختن قطره‌ای خون، هارنهال را برای تیم تارگرین‌های سیاه تسخیر کرد. فرود آمدن اژدهایش، کاراکسس، روی پشت بام قلعه مطمئنا به این قضیه کمک کرده است و بیزاری استرانگ از خویشاوندش، لریس استرانگ (متیو نیدهام) هم البته بی تاثیر نبود. در همین حال، لریس به لطف توصیه‌های خوب بی‌پایانش برای اگون دوم جوان (تام گلین-کارنی) در همین قسمت به استاد نجواها تبدیل می‌شود.

ما همچنین با دو شخصیت جدید و مهم دیگر آشنا می‌شویم. اولین کاراکتر گواین های تاور (فردی فاکس) برادر آلیسنت است که ظاهراً تمام این مدت را به جای پدر در اولدتاون بوده است. من می‌توانم بگویم که او در گذشته خارج از صفحه ظاهر شده بود، اما از آنجایی که او اولین بار در این قسمت با سر کریستون کول (فابین فرانکل) آشنا شد، فکر می‌کنم او قبلاً هرگز به King’s Landing نرفته است. گواین های تاور مغرور و خراب به نظر می‌رسد و حتی لرد فرمانده نیز از او عصبانی است.

وقتی صحبت از کول شد، او در این قسمت با ارتشی به ریورلندز و هارنهال می‌رود. او از این همه صحبت و دست دست کردن خسته شده است. کول عمل کردن را می‌خواهد و بنابراین اقدام را هم می‌کند. گواین هم او را در این راه همراهی می‌کند و در حالی که به سمت غرب می‌روند، گواین و نگهبانانش بدنه ارتش را ترک می‌کنند تا مسافرخانه‌ای در نزدیکی پیدا کنند. کول، که از مزخرفات بیهوده شوالیه جوان آزرده خاطر می‌شود، و در این لحظه، آن‌ها در یک زمین باز قرار دارند که اژدها را در بالا سر خود می‌بینند.

سر کریستون کول در سریال خاندان اژدها با پشت سر گذاشتن اوتو های تاور، دست جدید پادشاه می‌شود.

سر کریستون کول در سریال خاندان اژدها با پشت سر گذاشتن اوتو های تاور، دست جدید پادشاه می‌شود.

کول در ادامه دستور می‌دهد و به دیگران می‌گوید که به سمت درختان بروند. در آسمان، بیلا (بتانی آنتونیا) روی اژدهای خود، Moondancer قرار دارد. او انعکاس نور زره‌ها را می‌بیند و در حالی که شوالیه‌ها برای زندگی‌شان تاخت می‌کنند، روی آن‌ها شیرجه می‌زند. بعداً متوجه می‌شویم که او به اندازه‌ای نزدیک بود که کریستون کول را شناسایی کند، اگرچه در ادامه او و همراهانش قبل از این که آسیبی متوجه آن‌ها شود، وارد پوشش جنگلی می‌شوند، و گواین تشکر می‌کند و لرد فرمانده نیروی وفادار دیگری را بدست می‌آورد.

شخصیت جدیدی که در این قسمت با او آشنا می‌شویم، خود را به‌عنوان نوادگان تارگرین‌ها معرفی می‌کند، یعنی یک حرامزاده تارگرین یا والیرین (از جمله خاندان ولاریون) که پدرش در منطقه خلیج بلک واتر است. در این مجموعه و در Martin’s Fire and Blood، این موارد عبارتند از:

  • هیو همر (کیران بیو) آهنگری که اوایل این فصل با او آشنا شدیم.
  • آدام (کلینتون لیبرتی) و برادر کوچکترش، آلین از هال (ابوبکر سلیم) هر دو حرامزاده ولاریون هستند، اگرچه اصل و نسب آن‌ها همچنان در شک و تردید قرار دارد.
  • اولف وایت (تام بنت) مردی که در آخرین قسمت در میخانه ملاقات می‌کنیم، هر چند هفته گذشته او را در کنار چوبه دار موش دار مشاهده کردیم. او برخی از نسب خود را بیان می‌کند، به همین دلیل است که فکر کردم ارزش توضیح در این مقاله را دارد.

افراد دیگری هستند که هنوز آن‌ها را ندیده‌ایم و من آن‌ها را از لیست کنار می‌گذارم، اما همه این‌ها شخصیت‌های بسیار مهمی خواهند بود که جنگ به لطف تبار منحصر به فردشان حتی به‌عنوان حرامزاده‌ها در جریان خواهد بود. ما همچنین یک بار دیگر در مورد دیرون جوان و اژدهایش Tessarion می‌شنویم. کوچکترین فرزند آلیسنت هنوز ظاهر خود را در سریال خاندان اژدها نشان نداده، اما او در راه است. در همان میخانه و در همان شب، دو برادر با یکدیگر دیدار می‌کنند. یکی با صدای بلند و نفرت انگیز و دیگری مثل بسیار خونسرد و هیچ کدام واقعاً نباید آنجا باشند.

پادشاه اگون جوان در سریال خاندان اژدها

پادشاه اگون جوان در سریال خاندان اژدها

قبلاً متوجه شدیم که اگون، نگهبانان مرده پادشاهی را با گزینه‌های جدید جایگزین کرده و به نظر می‌رسد هیچ یک از این نگهبانان آموزش یا نظم زیادی ندارند و این یک مشکل دیگر برای کریستون کول است، که من تقریباً نسبت به او احساس همدلی می‌کنم. همانطور که او را برای جنگ تلاش می‌کند، اصرار دارد که بر خلاف میل شورای کوچک ارتش را خودش رهبری کند.

نگهبانان جدید از رفتن به فاحشه خانه‌ها با یک سرباز که هنوز بکارت خود را از دست نداده است، یاد می‌کنند. اگون هم با قاطعیت به آن‌ها می‌گوید: «اما شما سوگند پاکدامنی خوردید». آن‌ها ابتدا می‌خندند، اما به سرعت ساکت می‌شوند، زیرا به نظر می‌رسد پادشاه آن‌ها کاملاً جدی است. (این درست پس از آن است که لاریس پادشاه را متقاعد می‌کند که به نبرد نرود، پس از آن کخ او از طریق برخی دروغ های کوچک اما هوشمندانه مستقیماً باعث عدم اعتماد به نفس ایگون می‌شود).

شاید پادشاه در مورد آن عهدها و سوگندها جدی بود، اما ساعاتی بعد او را مست در فاحشه‌خانه می‌بینیم که بلند می‌خندد و فریاد می‌زند، مثل رابرت باراتیون جوان و لاغر! شاید او بیشتر شبیه رابرت باشد تا جافری، اما در هر صورت او به سختی نقش پادشاه یا پدر غمگین را بازی می‌کند. او در ادامه برادرش ایموند را در حالی که روی دامان فاحشه بزرگتر از خود دراز کشیده است، می‌یابد و بی رحمانه او را مسخره می‌کند. ایموند هم با ظاهری از تلخی در چهره‌اش، آنجا را ترک می‌کند.

نقد قسمت ۲ از فصل دوم سریال خاندان اژدها | هر چه باشد دوستت دارم برادر

در هر صورت، تعداد زیادی از عناصر تاثیر گذار و شخصیت‌های بزرگ و کوچک را در این قسمت دیدیم. اما هیچ چیز به اندازه حادثه Blood and Cheese، یا نبرد دوقلوهای کارگیل، اریک و آریک، خشن و تکان‌دهنده نیست، اما همچنان با یک اپیزود فوق‌العاده طرف هستیم که هر چند کند، اما به سمت جنگی همه جانبه پیش می‌رود. به نظر می‌رسد اپیزود بعدی A Dance Of Dragons نام دارد که نشان می‌دهد جنگ به طور جدی بزودی آغاز خواهد شد.


میزگیم سینمایی با امید لنون و شایان | چی بیینیم؟ چی بازی کنیم؟

میزگیم سینمایی با امید لنون و شایان | چی بیینیم؟ چی بازی کنیم؟

Loading