آیا بازی Just Cause 4 هنوز هم ارزش تجربه شدن را دارد؟ برای مطالعهی پاسخ این سوال، با نقد و بررسی بازی Just Cause 4 همراه مجله بازار باشید.
جاست کاز ۴ بهعنوان آخرین نسخه از این سری در سال ۲۰۱۵ توسط استودیو آوالانچ معرفی و در سال ۲۰۱۸ نیز برای پلتفرمهای اصلی منتشر شد. این بازی از آن دسته آثاری محسوب میشود که بهراحتی میتوان با آن عمق گرفت و حس جذابی را تجربه کرد اما همانند تمام محصولات مشابه Just Cause 4، یک سوال بسیار مهم را به میان میآورد؛ آیا این تجربهی هیجانانگیز «موقت» است، «بسیار موقت» است یا در سطح و لول مناسب و «طولانی» قرار دارد؟ این پرسش بهعنوان یک پرسش کاستوم در بین این مدل بازیها شناخته میشود و Just Cause 4 هم بهشدت علاقهمند است که به آن پاسخ دهد و سکوتش را بشکند. اما اگر بخواهم همین اول ماجرا صورتمسئله را برایتان حل کنم بایستی بگویم که جاست کاز ۴ آنطور که باید و شاید نیست و نمیتواند انتظارات شما را بهنسبت نسخههای قبلی برآورده کند اما بهخاطر ترکیبپذیریها و نقاط عطفش، ارزشی ایجاد میکند که این ارزش، قابل تقدیر عنوان میشود.
بیایید نقد و بررسی جاست کاز ۴ را زیاد از حد طول ندهیم و یکراست بهسراغ اصل ماجرا حرکت نماییم. داستان بازی در کشوری غیرواقعی بهنام Solis که یکی از کشورهای حوزه منطقهای در آمریکای جنوبی است روایت میشود. شما باز هم در نقش Rico Rodriguez کبیر قرار میگیرید که خود را در مصاف با گروه Black Hand قرار داده است؛ گروهی که حاوی بزرگترین ارتش خصوصی جهان میباشد و بسیاری از دیکتاتورها و قاتلهای حرفهای را در خود و سازمانشان جای داده است. شخصی بهنام Gabriella Morales در این میان، رهبر و رییس گروه Black Hand محسوب میشود که نقش آنتاگونیست بازی را به جریان میندازد. در طول آغازین داستان بازی بعد از اینکه مدارکی مرتبط، بر همکاری و وجود ارتباط بین پدر ریکو و مرگ او با گروه بلکهند کشف میشود؛ ریکو تصمیم میگیرد که راهی Solis شده تا از ماجرا سردربیاورد و به جواب سوالهایش برسد.
البته لازم است بگویم که این موضوع تمام ماجرا نیست و ریکو در روند گیمپلی، به یک دیرینه شناس به نام Javi Huerta هم کمک میکند تا حقایقی دربارهی تاریخ Solis را کشف کند. بهاحتمال زیاد قصهی بازی Just Cause 4 در نگاه اول و به صورت خلاصهوار امیدوار کننده است اما در عمل برعکس این مهم ظاهر میشود. داستان بازی جاست کاز ۴ چیز خاصی برای ارائه ندارد و صرفا همان کلیشههای گیمپلیمحور این مدل سرگرمیها را بهتصویر میکشد. درواقع کلیت بازی سعی میکند که شما را همانند همیشه از نقطهی X به نقطهی Y بکشاند و در این باره تلاش کند، سر هر لوکیشنی که به Black Hand مربوط است، تجربهی منحصربهفردی به شما انتقال داده شود چرا که شما میبایست پایگاهها و لوکیشنهای Black Hand را در نقاط مختلف مپ بازی نابود کنید اما آوالانچ استودیو در این صورت مسئله نیز ناکام بیرون میآید و ناموفق میشود.
محیط بازی Just Cause 4 چشمنواز است اما در بطن، توخالی است
این موضوع تمام ماجرا نیست به این خاطر که شما بهجز بحث نابودی Black Hand نیاز به برداشتن مدارک یا کارهای مشابهای هم دارید که آنچنان در محتوای بازی از اهمیت و ارزش خاصی برخوردار نیستند. یکی دیگر از نکات جالب این اثر، بحث گردش و Free Roam است که به شما این اجازه را میدهد که بهنسبت نقشه، تا حد زیادی از همان مراحل ابتدایی بتوانید، به گشتوگذار بپردازید و بهمعنای واقعی کلمه آزادی عمل داشته باشید؛ این موضوع بهخودیخود جذاب و هیجانانگیز است اما زمانیکه وارد مراحل پویایی و داستانمحور میشود، آنطور که باید و شاید خودش را عرضه نمیکند. درواقع چه فایدهای دارد که یک بازی، جهان بسیار خوبی را به شما ارائه دهد اما پشت آن جهان زیبا، هیچ داستان خاص یا رمز و راز منحصربهفردی وجود نداشته باشد، واقعا چه فایدهای دارد؟ جواب مشخص است، از ارزش این کار کسر میکند.
گردش و چرخ زدن در محیط بازی و انجام کارهای مختلف، به لطف دنیای بزرگ و پر جزئیات Just Cause 4 که یکی از بهترین تجربههای سندباکسمحور نسل هشتم به حساب میآید به خوبی اجرا شده است. البته از آن طرف ماجرا، این مورد همیشه قابل بحث است که مراحل داستانی این بازی از وابستگی خاصی برخوردار نیستند و بهشکلی تکراری و کلیشهای به سیر و اجرای اتفاقات و حولمحوریات داستانیشان میپردازند؛ درواقع کیفیت لول دیزاین این نسخه کمتر از شمارههای پیشین مجموعهی Just Cause 4 است. بیایید دوباره به مسئلهی گشتوگذار بازگردیم، درست است که مراحل بازی آنطور که شاید و باید نیستند اما در گوشهوکنار مپ بازی میتوانیم جزئیات پویایی را مشاهده کنیم که در نهایت به حس و حال تجربهمان افزوده کنند، برای مثال؛ شما در روند یک ماموریت در نقطهی X میتوانید دیالوگهایی را عبور و مرور کنید که بواسطهی آنها بیشتر از خود کاتسینها، در جریان داستان بازی قرار بگیرید و به رازهای جهان جاست کاز ۴ پی ببرید، البته راز آنچنان خاصی وجود ندارد که بتواند شما را حسابی سورپرایز کرده و یا خشکتان کند. همانطور که یک ریز اشاره نیز داشتم، کاتسینها معنای خاصی ندارند و کارگردانی بازی بهشدت افتضاح است، درواقع Just Cause 4 از لحاظ کارگردانی و شخصیتپردازی، ضعیفترین نسخهی این فرنچایز شمرده میشود.
به مبحث آخرمان میرسیم، یعنی جایی که همه چیز به ریتم، صداگذاری و موسیقی ختم میشود. صداگذاریهای بازی Just Cause 4 در سطح قابل قبولی قرار دارد اما بههیچ عنوان آن کیفیت Just Cause 3 و Just Cause 2 را تحویل ما نمیدهد، درواقع انگار همهچیز معمولی است و جنبههای صوتی نه پیشرفت ارگونومیک خاصی به خود گرفتهاند و نه افتضاح کار شدهاند؛ تقریبا بهطور یکسان لولبندی و اجرا شدهاند. در زمینهی موسیقی هم بگذارید چیزی نگویم، چرا که استودیو بازیسازی آوالانچ ضعیفترین موسیقیهای تولید شدهاش را در این اثر به ارمغان آورده است؛ آنقدر موسیقی بازی ضعیف است که در طول تجربهام متوجهشان نشدم و اصلا با آنها ارتباط ویژهای برقرار نکردم. درواقع موسیقی نمیتواند الگوی بینظیری را بین تصویری که مشاهدهگر دریافت میکند و گوشهایی که صداها را میشنوند، ارتباطی بسراید که بتواند باعث افزایش روحیهی کاربرانش شود. تازه بازی جاست کاز ۴ برعکس این ماجرا عمل کرده و ما را دچار بیحسیهای مختلفی خواهد کرد.
در نهایت بخواهم بگویم بازی Just Cause 4 بهعنوان یک اثر صرفا سرگرم کننده ارزش یکبار تجربه شدن را دارد، آن هم برای ۲۰ تا نهایت ۳۰ ساعت؛ در غیر اینصورت بهجز مبحث اکشن و جزئیات محیطی هیچ چیز ویژهی دیگری ندارد که بتواند با بهرهوری از آن شما را درگیر خود کرده و نمک گیرتان کند بلکه بیشتر از هرچیز دیگری به شما ثابت میکند که آن نسخههای برتر جاست کاز یعنی Just Cause 1 و Just Cause 2 دیگر به همین راحتیها تکرار نمیشوند. اگر دلتان میخواهد «انفجار» ببینید و در «طوفانهای طبیعی» یک بازی ویدیویی غرق شوید، بازی جاست کاز ۴ منتظر شما است؛ در غیر اینصورت بههیچ عنوان سراغ این محصول نروید و از تجربه کردنش دست بکشید.
نقاط قوت | نقاط ضعف |
---|---|
طراحی اکشنهای جذاب | شخصیتپردازیهای افتضاح |
گرافیک فنی و هنری چشمنواز | داستان و روایت پر باگ و بیفایده |
محیط پویا و پر جزئیات | پایانبندی مشخص و بیارزش |
سیستم رانندگی خوب | کمبود چالشها و طراحی ماموریتها |
کیفیت بد لول دیزاین | |
کارگردانی ضعیف و غیرقابل پذیرش |
خیلی هم بازیش خوبه