سریال تاسیان دومین ساختهی تینا پاکروان عزیز دربارهی وقایع پیش از انقلاب محسوب میشود، این ساختهی انقلابی همانند سریال خاتون، روایتگر یک عشق نافرجام است که مسیر دشواری را برای رسیدن به یکدیگر طی میکنند.
نقد سریال تاسیان موضوعی است که امروز میخواهیم در مجله بازار در رابطه با آن صحبت کنیم، اگر شما یکی از مخاطبان این اثر هستید، پیشنهاد میکنم تا انتها با ما همراه باشید چون قرار است حسابی سریال تاسیان را موشکافی کنیم. همانطور که در ابتدا اشاره کردم، این سریال دومین ساختهی تینا پاکروان شمرده میشود که با سر و صداهای زیادی کار خودش را شروع کرد، قضیه از این قرار است، زمانی که تاسیان پخش خود را آغاز میکند، بعد از چند قسمت، به دلایل مختلفی توقیف میشود. شنیدن این خبر باعث شد تا خیلیها که قسمتهای ابتدایی سریال را تماشا نکرده بودند، برای اینکه به علت این ماجرا پی ببرند و بدانند که چرا سریال توقیف شده، به مخاطبان تاسیان اضافه شوند.
بعد از رفع توقیف، سریال تاسیان به مسیر خودش ادامه میدهد تا در قسمت ۲۳ به ایستگاه پایانی برسد. با تمام شدن سریال تصورات بینندگان نسبت به این اثر، دچار تغییر میشود. چرا که خیلی از سوالها بیجواب ماندند و بیشتر پاسخهایی که داده شد هم ارتباطی با آن موضوع نداشت. شاید سریال تاسیان یک اثر پرمهره باشد اما سرنوشت سریال با مهرهها رقم نمیخورد، به همین خاطر خیلی از ساختههای اینچنینی در انتها به مشکل برمیخورند چون این نوسیندهی داستان است که تعیین میکند که یک اثر چگونه کارش را شروع کند و به چه ترتیب به پایان برسد تا مخاطب از او راضی باشد.
آیا واقعاً تاسیان این معنی را میدهد؟
موضوعی که دوست دارم نقد سریال تاسیان را با آن شروع کنم، نام سریال است. کسانی که تاسیان را تماشا کرده باشند، قطعاً از معنیِ این کلمه آگاه هستند، تاسیان در زبان گیلکی به معنای کسی است که درد، دوری و اندوه بسیاری از عشق کشیده است و به همین خاطر در بیشتر اوقات امکان دارد، سر همین مسئله جان خودش را از دست بدهد. تا اینجا هیج مشکلی وجود ندارد و همه چیز عادی است اما قسمت آخر تمام معنی لغوی این کلمه را نقض میکند. داستان این طور به اتمام میرسد که شیرین کشته میشود، معشوقهی او امیر نیز باتوجه به نامی که برای سریال در نظر گرفتهاند، میبایست از داغ این مرگ دیوانه شود و فراغ بسیاری بکشد اما چنین خبری نیست و او بلافاصله بعد از مرگ شیرین، میمیرد.
مرگِ امیر، تمامی پیشینهی این اثر را خراب میکند و سریال تبدیل به یک ساختهی آبکی میشود. اگر خیلی روراست بخواهم صحبت کنم، قسمت آخر سریال تاسیان بدترین اپیزود این اثر است. در قسمت آخر شما شاهد این هستید که اتفاقات خیلی ساده درحال تمام شدن است و همه چیز خیلی عادی و به معنای واقعی کلمه آبکی درحال پیش رفتن هستند. داستان امیر و شیرین را کنار بگذاریم و به سراغ کارخانهی آقای نجات برویم. کارخانه آتش گرفته اما خبری از آتش نیست، اگر در داستان اینطور ذکر شده است که کارخانه باید آتش بگیرد، میبایست کل آن محوطه درگیرِ آتش باشد، اگر توانایی به آتش کشیدن را ندارید، حداقل با جلوههای ویژه آن را درست کنید نه اینکه تنها بخش کوچکی از آن را آتش بزنید.
تا اینجا دو مشکل خیلی سطحی و آبکیِ قسمت آخر سریال تاسیان را بررسی کردیم، دیگر اشکالی که این قسمت دارد، باز با کارخانه ارتباط دارد. زمانی که کارخانه مثلاً آتش گرفته است، چه نیازی به این بود که امیر خودش را به آقای نجات نشان دهد و بگوید که اینها کار من نیست. آقای نجات که امیر را ندیده بود و اصلاً نمیدانست که او در آنجا حضور دارد، پس چرا امیر خودش را جلوی ماشین او میاندازد و میگوید که من تقصیری ندارم. اگر تقصیری ندارد باید میرفت تا آقای نجات نیز انگشت اتهامش را به سمت او نمیبرد. سریال تاسیان در قسمت آخر خودش هرچه کاشته بود را خراب کرد چون تمام اتفاقاتی که برای پایان در نظر گرفته بودند، کاملاً آبکی و سطحی است.
نقاط مثبت سریال تاسیان را بشناسیم
تنها پوئنِ مثبت قسمت آخر سریال، گذاشتن نام پرواز قوها برای آن است. قوها نماد عشق هستند به همین خاطر گذاشتن این اسم برای اپیزود آخر کاملاً منطقی است. قضیهی این نامگذاری فقط مربوط به این داستان نمیشود، اگر به موسیقیِ سریال با صدای عیلرضا قربانی دقت کرده باشید، متوجه خواهید شد نام اثری که استاد قربانی خواندهاند، پرواز قوها است. این موسیقی در همان قسمتهای ابتدایی پخش میشود، کَسی متوجهی این موضوع نشده بود تا زمانی که قسمت آخر سریال پخش شد و همه چیز را آشکار کرد که میشد از پیش داستان را حدس زد.
صدای استاد قربانی نیازی به صحبت آنچنانی ندارد و آن را جز پوئنهای مثبت سریال تاسیان کنار میگذاریم. دیگر بخشی که در این اثر موفق و چشمنواز عمل کرده، بازیگران سریال هستند. تکتک بازیگران تاسیان در نقشهای خود عملکرد قابل قبولی داشتند اما بازی این دو هنرمند نظر من را بیشتر از همه جلب کردند. بابک حمیدیان در نقش آقای نجات بسیار فوقالعاده بازی میکند، او علاوهبر اینکه نقش یک پدر دلسوز را به درستی ایفا میکند، به همان اندازه از پس نقش یک فرد عاشق برآمده است. دیگر نقشی که بازی او خیلی دلنشین است و نسبت به دیگر کارهایش فرق دارد، کاراکتر سعید با بازی صابر ابر است، ایشان در این نقش به زیبایی هرچه تمام شخصیت یک فرد ساواکی را بدون کمترین نقصی بازی میکند.
پروندهی سریال تاسیان را در یک پاراگراف جمع کنیم، این اثر شروع بسیار خوبی داشت و توانست مخاطبان زیادی را به خود جذب کند اما نتوانست در این مسیر مستعد حرکت کند و بادوام باشد. سریال تقریباً از قسمت ۹ به بعد شروع به افت میکند و کمکم از آن هیجانش کاسته میشود تا با یک پایان بد، کار خودش را تمام کند. خیلیها از خانوم پاکروان انتظار داشتند که این اثر نیز همانند سریال خاتون دلچسبتر باشد اما افسوس که اینطور نشد. این سریال پایانِ کارِ ایشان در این سبک نیست، چرا که یک سریال دیگر با چنین فضایی قرار است ساخته شود، امیداورم آن اثر بتواند درپوشیبَر اتفاقات بد سریال تاسیان باشد.
دوست داشتنیترین یوتیوبر گیمر ایران کیه؟ میزگیم با علیرکسا @alirexzam
نشد اون چیزی که باس میشد. زت زیاد
خسته نباشید میگم به خانم پاکروان و تیم سازنده اما قسمت آخر تاسیان مثل خیلی از فیلمهای هندی اغراق خیلی زیادی داشت خیلی سطحی آبکی و دم دستی و شتابزده بود به طور مثال صحنه آتیش زدن کارخونه یا غرق شدن امیر تو یه استخر ۱/۵ متری که بیشتر شبیه به طنز بود یا نحوه کشته شدن شیرین تو یه کلمه میتونم بگم قسمت آخر خیلی ضعیف بود در مورد بازیگران سریال هم باید اشاره کنیم به بازی درخشان صابر ابر که فوق العاده بود فراموش نکنیم این سریال نکات مثبت زیادی هم داشته و رضایت مخاطبان مهر تاییدی بر این موضوعه فراموش نکنیم خانم پاکروان خالق این اثر خالق سریال خاتون هستن که جزو سریالهای موفق نمایش خانگی به شمار میره با آرزوی موفقیت برای خانم پاکروان و درخشش در تولید آثار بعدی
آره دقیقا
دقیقا کاراکترها طبق شخصیت خودشون پیش نمیرن این خانم پاکروانه که داره بهشون میگه چکار کنند خیلی ضعیف بود
حتی نامه ی سعید هم در واقع نامه ی خانم پاک روانه که به سعید دیکته شده و ربطی به کاراکتر سعید نداره
ضمن اینکه نوع اعیان واشرافی آقای نجات هم شبیه اعیان و اشرافی الانه نه زمان قدیم!!!
مبل ها، پتوهای گل بافت اونم گل بافت مشکی و… به نظرم یکی بخواد با حوصله نقدش کنه مشکل زیاد داشت .
سلام
آاااخ گفتین
من طراح فیلمنامه م و به جرآت میگم خانم پاکروان ابدا نویسنده خوبی نیستن و اصول ومبانی رو رعایت نمیکنن
ایرادها انقدر زیاده نمیدونم کی بتونم یه نقد بنویسم
دو نقد اصلی فیلمنامه یکی تناقض در شخصیتهاس و دگری رمانتیسمی کا نویسنده بهش مبتلاس
شاید بهترباشه خانم پاکروان مثل قبل داستان تخیلی برای نوجوونا بنویسن
البته چندبازیگر مثل جناب استاد شیری،جناب آقایان بهبودی،قائدی،حمیدیان،غفاری و ابر و خانم رضوی خوب بازی میکنن ولی باز صعفهای فیلمنامه دامنگیرشون میشه
اصلا نگرش نویسنده به زن علی رغم اونهمه ادعا رو دوس ندارم؛ مگه زن موفق و پیشروضعیفه س و منفعل با سلاح گریه؟
ظاهرا پوشش باز و سیگار کشیدن و شعارهای مکررو آزادی میدونن
ادعای علاقه و عشق به وطن توسط کاراکترا باورپدیرنیست وقتی تو عمل برعکسشن
خود خانم پاکروان با وهم تصویرسازی اون زمان عنوان سناریستو میارن توعنوان بندی نه مثلا فیلمنوشت
در کل ما تلاش برای بازسازیو و میبینیم و ظاهرسازی ناقص این رو نه روح و تصویر اون زمانو
اصلا حس و حال اون زمانو طراحی نمیکنه حتی بیان بازیگرای اصلی مطابقت نداره
دو خط دیالوگ موندگار نداره ۲۳قسمت !
خیلی مطلب مزخرفی بود در حد انشاهای دبستانی
بله داستان هرچی بود تمام شد ودست نویسنده کارگردان وبقیه عوامل. درد نکنه! ولی برای مردم ایران یادآوری شد که جریان انقلاب با تشویق عده ایی بود که ازروی شکم سیری حرکتی انجام دادند که به نفع قومی شد که امروز ایران گرفتار آنها شدند؟!
اون توده ایا و منافقا بودن که براشکم سیری خودشون میخواستن انقلاب کنن،
مردم ایران برای جلوگیری از فساد،خودشون انتخاب کردن و به امام خمینی رای دادن،همه هم اون زمان همدل بودن
وقتی تو این فیلم همه چیزگل وبلبل نشون داده شده خوب معلومه این طور میگی؛ توفیلم برعکس واقعیت های زمان خودش اینقدر رفاه وامکانات نداشتن که این فیلم به دروغ نشون داده ازپدر ومادرهای زمان انقلاب بپرس بعدبگو،انقلاب برای ادم های گرسنه وفقیربوده…
چرند نگو اتفاقا” نقطه قوت اين سريال كه هيچ بك از سايتهاي داخلي جرات گفتنش رو نداشتند اين بود كه به درستي نشون داد عامه مردم خوشحال زندگي مي كردند و هيچ كس ناراضي نبود و فقط يك عده مزدور حقوق بگير روسيه اعم از مجاهد خلق و آخوند و فدايي خلق و كمونيست دنبال خرابكاري بودند! پدر خود من يك كارگر ساده بود با ٧ تا بچه و قبل از كودتا خيلي وضعمون بهتر از بعدش بود ! قبلش خونه خريده بود و بنز سوار ميشد ! بعدش واسه نون شب مشكل داشتيم !
تو ۹۸ درصد مردم رو مزدور میدونی ؟! ویژگی خودت رو به دیگران نسبت نده سلطنت طلب 😏 🤣
چه قدر آدم بیکار داریم که وقتشان را صرف دیدن چنین فیلم هایی کنند!!
شرمنده که همه مثل شما دکتر نیستن
یه سریا بازیگر تئاتر هستن و دوست دارن با دیدن همچین سریالایی نکات بیشتری رو از بازیگری یاد بگیرن همه از رو کیف نمیکنن ببینن برای بعضیا به کارشون میاد
من که حوصله دیدن نداشتم ،شما هم بیکاری اگر نبودی اینجا نبودی
اگر شما حوصله دیدنشو نداشتی حق نداری نظر بدی که بقیه بیکارن اینا رو میبینن ننگ بر شما که بدون هیچ سند و مدرک علیه همچین سریالهای ایرانی دروغ میسازید!
چه انقلابی و با تعصب جواب میدی
ننگ برشماری خیلی قشنگ نیست بهرحال اون بنده خدا یه نظری داده بود
اگر کمی ادب بکار میبردی نمیمردی
دکتر جان، شما نبین!
چرت نگو بابا دوزاری
شما خدارو شکر که شما سرت خیلی شلوغه گویا نه سریال رو دیدی نه نقدش رو خوندی نه نظرسنجی رو پر کردی!!!
دکتر جان شما به کارهای مهم تان برسید
دکتر تو چقدر بیکاری که سریالی را که ندیدی نقدش را می خونی.خخخ
با مدعی مگویید اسرار عشق و مستی
تا بی خبر بمیرد در درد خود پرستی
انقدر قسمت آخر ضعف نوشتاری فیلم نامه داشت که صدای همه دراومد.من اگه جای نویسنده بودم به جای اون هل دادن مسخره که به همین راحتی باعث مرگش بشه ی طوری درگیری رو به داخل خونه میبردم و ماجرای مرگ شیرین رو پرت شدن از بالکن خونه مینوشتم که برای ببینده خیلی باورپذیرتر بود و به جای مرگ مسخره و مصنوعی امیر ،جنون امیر رو نشون میدادم و اینکه میتونست تلاش کنه لز دست شورشی ها فرار کنه تا بخواد برسه بالای سر شیرین ولی اونجا یکی بهش شیلیک کنه مثل محسن
و اون ماجرای اومدن کارگرا به خونه نحات بعد از مثلا اتیش زدن کارخونه و به راحتی وارد خونه اش شدن خودش خیلی جای بحث داشت چون اونم باورپذیر نبود
جان دلم من هزار بار سرم به سرانیکو اینا خورد آخ نگفتم بعد اون مرد هاااا
چ چرت و پرت
موشکافی موشکافی این بود؟
نیامدن پلیس(شهربانی) و آتش نشانی به کارخانه و از اون مسخره تر اتفاقات خانه جمشید نجات و اونجا هم نقش کلید به دست جعفر برای راه دادن کارگران به خانه و باز هم با همه سر و صدا ها و پیدا نشدن سر و کله هیچ همسایه یا پلیسی کاملاً گند زد به کل فیلم و ضعف نویسنده تنها برای رسیدن به مقصود نهایی.
خیلی بد تموم شد یعنی امیر از بچگی بچه رودخونه بوده شنا بلد نیست تو یه استخر کوچیک؟مگه میشه ؟چ الکی شیرین مرد تو خیابون با اون سرعت خورد زمین دستش شکست ولی اینجا خیلی غیرواقعی بود مرگ سعید هم الکی بود کاش بیشتر وقت میزاشتن ممنون
امیر و شیرین رو راست میگی کیه که با کسی بخواد هلش بده روی زمین خون ازش بیاد و بمیره و واقعا غیرواقعی بود اما سعید چون افتاد روی شیشه و محکم بدنش خونریزی کرد باز بهتر بود
درسته من خاطره بدی از امیر دارم کینه من با پایان مزحک اثر رفع نشد .این روانی میباست میموند و زجر میکشید از دوری و حماقت خود و زره زره سقط میشد همین پایان
مضحک درسته
مضحک-ذره ذره
یک کم کتاب بخوان فرزند
کینه ات را برای خودت نگه دار هر وقت عاشق شدی کینه رو خالی کن در ضمن اگه اون جا نمی مرد نجات نمی زاشت زنده بمونه
بدترین نقد
چراسریالهای ایرانی پایانی اینچنین دردناک دارند،،برای مخاطبانی که خودتبلوزدنیایی دردهستند؟
خیلی فیلم آبکی و بیخودی بود حیف وقتی که صرف این فیلم ها بشه
درسته اتفاقا خیلی سطحی و عجله ای بود ولی پایان شخصیت ها درست بود همشون باید تاوان تصمیمات اشتباهشون رو میدادن بخصوص امیر و سعید و نجات همشون حقشون بود اگه خوب تموم میشد که میشد مثل سریالای صدا سیما چرت
من یک گیلانی واهل رشت هستم وقتی کسی میرود .میگویند فلانی نیست تاسیانه یعنی جایش خالی است وباعث دلتنگی ماست .وهیچ کدام ازین معنی ها صحیح نیست.وشهرت این کلمه به جهت کتاب شعری است از هوشنگ ابتهاج به اسم تاسیان.تاسیان به معنای خالی بودن جای کسی در جمعی یا در خانه ای
مهمترین مشکل این سریال دروغ بودن و سفارشی بودن از طرف نفوذی های خائن هست شما فقط فیلم های زمان شاه مثل رگبار و گوزنها و قیصر رو ببینید میفهمید چقدر دنیای این فیلم با زمان شاه فرق داره
واقعا حیف این همه وقت که صرف این سریال شد..مگه عشق اینه؟تو بیای زندگی همه رو خراب کنی و باعث کشته شدن چند نفر بشی که مثلا عاشقی؟؟عاشق کجا ازین رفتارای هیستیریک انجام میده؟بازی اگزجره هوتن شکیبا توی چشم میزد.بعد هیچکس جلوی این دیوونه رو نگرفت تا این فاجعه ببار بیاد.قسمت آخر هم که واقعا خنده دار بود نه گریه دار ازین همه هندی بازی…
مسئله فقط امیر نیست!
مسخره ترین نقدی بود که خوندم
خاتون یه منطق داستانی داشت.ولی توی تاسیان انگار همه چیز دست به دست هم دادن که کارای امیر جلو بره.آره..ساواک اینقدر کشکی بوده که تو به این مسخرگی بری توش.بعد هم هیچکاری به جز دنبال کردن این دختره نداشته باشی.هیچکس هم کاریت نداشته باشه!!!!رییسش بهش میگه باید بری ماموریت.این میاد تو یه اتاق دیگه یه دوربین برمیداره میره از عشفش فیلم میگیره بعدم میاد تو خود ساواک نگاه میکنه..ازین مسخره تر اصلا نیست..والا بسیج دانش آموزی دبستان ها هم اینقدر مسحره نیست که هرکی هرکاری بکنه…ساواک و اینکارا؟خخخخخخخخ.تو رو خدا واسه اینکه قصه خودتونو بگین مردم رو احمق فرض نکنین.
باشه سید عرب
خدا نگذره از این سازندگان فیلمهای هنج
ارشکن کاذب ضد ارزشهای اسلامی
هرجور حساب میکنم منطق داستان درنیومده.نجات که داشت میرفت خونه تو ماشین هی پشت سرش رو نگاه میکرد.چون میدونست میان دنبالش.چرا به اون همه آشناهاش یا شهربانی زنگ نزد؟شب میخوان برن خارج از کشور هیچکاری نکردن،بعد هما بیخیال داره آشپزی میکنه..رجب زاده چی شد؟حوری چی میشه؟امیر با رفتارای هیستیریک همه رو بدبخت کرد که مثلا عاشقه.نباید زنده میموند بخاطر قتل سعید محاکمه میشد؟و هزار تا چیز دیگه که هیچ منطقی نداره و کارگردان چون عشقش میکشه به زور به خورد مخاطب میده..
قبول دارم ک منطق سریال مشکل داشت ولی این ک شخصیت ها تاوان تصمیمات اشتباهشون رو دادن خیلی درست بود نمیشه هر غلطی کنی آخرش همه چی درست بشه مثل سریالای صدا و سیمای سابق امیرم هیچ جوره به آدم کتاب خوب وفیلم بین نمیخورد که اوایل سریال سعی کردن نشون بدن آدم کتاب خون با آگاهی بالا انقدر هیجانی و بی فکر عمل نمیکنه واقعا
قبول دارم ک منطق سریال مشکل داشت ولی این ک شخصیت ها تاوان تصمیمات اشتباهشون رو دادن خیلی درست بود نمیشه هر غلطی کنی آخرش همه چی درست بشه مثل سریالای صدا و سیمای سابق امیرم هیچ جوره به آدم کتاب خون وفیلم بین نمیخورد که اوایل سریال سعی کردن نشون بدن آدم کتاب خون با آگاهی بالا انقدر هیجانی و بی فکر عمل نمیکنه واقعا
این سریال از اساس مشکل داشت. فیلمنامه ضعیف، داستان فیلم کاملا دور از واقعیت ترسیم شده، شیرین ک مثلا عاشق خانواده شه، ب خاطر ی پسر که حتی اسم کاملش رو نمیدونه و هیچ شناختی از خانواده و … نداره فرار میکنه ! حماقت رو جای عشق جلوه دادن و آخرش هم قربانی حماقت خودشون شدن نه کشته عشق و عاشقی . واقعا متاسفم ب خاطر وقتی که پای سریال تلف شد
این سریال فصل اول بود فصل دوم یک سری از نقدها را بر ملا میسازد فکر کنم عدهای سر میرسند و امیر و شیرین را به بیمارستان میرسانند و با توجیهی پزشکی که آن یکی در اثر ضربه بیهوش شده و آن یکی هم ریه اش مشکل پیدا کرده و هر دو زنده میشوند یعنی نمرده بودند که زنده شوند
در ارتباط با سریال وطرز تفکر نویسنده نمی خواهم قضاوتی بکنم چه هرکس هر جور که می خواهد می تواند فکر و تحلیل کند ولی خانم پاکروان حتما باید مطالعه عمیق تری نسبت به وقایع تاریخی آن زمان داشته باشند چون تاریخ داستان نیست که هر طور دوست داشته یا تصور می کنیم آن را به تصویر بکشیم
نتم حروم همچین فیلمی شد وسلام
بی پرده باید بگویم که پیام واقعی انتهایی این سریال به ما می گوید که عده ایی به ظاهر انقلابی،با شعارهای بی متطقشان هم کارفرماها با وجدان را دق مرگ یا فراری دادند و اموالشان را تصرف کردند.هم چرخه تولید را خواباندند هم آدم کشتند و هم نگذاشتند که یک عده بی گناه و ساده دل و بی ریا به زندگیشان ادامه دهند ،و هم اینکه این سریال می گوید که حتی قشری از کارمندان ساواک و غیره هم می توانستند شرافتمند باقی بمانند....
هدف فیلم مرگ شیرین و شنا بلد نبودن ضایع امیر نیست…چیزی که باید مردم میگرفتن از فیلم رو گرفتن…فهمیدیم سال ۵۷ چیشد …همه چیز عیان شد
مشخصه شما خیلی درگیر سریال خیالی تاسیان شدی.کارگردان این سریال کاملا زمان و تاریخو جوری پیچونده که بتونه اونجوری که دلش میخواد نشون بده.و تونسته احمقایی مثل شما رو گول بزنه.
وگرنه کجا ادما ی وطن فروش کمونیست انقلاب کردن؟انقلاب از روی مذهب و آزادگی بود نه از روی شکم سیری به سری کمونیست
اولا که نقدت بیخود بود و اصلا دقت ب فیلم نداشتی امیر وقتی دید شیرین مرده تلاشی برای زنده ماندن نکرد و طبق قولی ک داده بود به شیرین که گف اگه تو رو از دست بدم میمیرم و مرد
چرا فکر میکنید تاسیان حتما حالی است که امیر باید تجربه کند؟تاسیان میتواند برای جمشید نجات رخ دهد،که درقسمت آخر به نوعی زندگیش نابود شد.
سپاس از کارگردان تواناو عوامل توانمند این سریال.پیام سریال را بینندگان دریافت کردند به خوبی.
لطفاً حماقت خود را به بقیه تعمیم ندهید
درک شما از تاریخ همین است از هزار تا کتاب هیچی نفهمیدی ولی یه فیلم آبکی و دروغی بهت همه چی رو فهموند
وقتی سریال تموم شد کلی سوال حل نشده توی ذهنم اومد که ای کاش حداقل امیر یک خط از نامه سعید رو میفهمید و عذاب وجدان میگرفت
داستان اون کاغذ لایت در خونه امیر چی شد که افتاد کف زمین
بچه توی شکم شیرین بدون اینکه حتی کسی بفهمه تو افق محو شد
چرا کلا مثل آش نذری خانوم پاکروان یه شلنگ آب بست به دیگ 🤔🤔🤔🤔
بچه کووووووووو
قسمت آخرفیلم خیلی مزخرف بود رجب زاده چیشد حوری چیشد امیر داخل ی استخر کوچیک غرق میشه میمیره شیرینو پسره هول میده میخوره زمین میمیره خیلی مسخره
هرکی ب هرکی شد هریکی برا خودش ی ساز میزد یطرف میرفت
اصلا جالب نبود حیف وقتی که روی این سریال خالی بندی گذاشتم
حیف وقت واس دیدن این فیلم حروم کردیم.خانم پاک روان هرچی بسازی دیگه نگاه نمیکنیم .گند زدی ب اخر داستان
اونم داستانی با این پتانسیل کمیتونست حتی تا ۱۰۰قسمت پیش بره شما تهشو نابود کردین فصل یک رو تموم میکردین و با یکم حوصله و تامل فصل دوم استارت میزدین سعید از ساواک اخراج شد تصمیمش عوض میشد میومد پشت امیر انقلاب ایران شکل میگرفت امام میومد اقای نجات کارخونه اش رو مدیرت میکرد امیر ب شیرین میرسید سعید عاشق دختردایی امیرمیشد اونو میگرفت یه پایان بسیار شیرین برای فیلم.این وسط نکات مثبت و منفی سیاسی رو هم میگفتین وقایعی ک باعث شد انقلاب بشه رو بال و پر میدادین
یکی از ضعیف ترین و کم طرفدار ترین سریالهای ساخته شده تاریخ ایران
سلام در کل سریال خوبی.ولی قسمت اخراصلا خوب نبود.همونطور که از اسم سریال معلوم باید تلخ تموم میشد ولی نه اینقدر ابکی و مرگالکی بایه هل دادن و غرق در استخر ۱متری.بعدم عاشق نباید اینقدر خودخواه باشه برا بدست اوردن عشقش این همه کارگررو بدبخت کنی و این همه زحمت نجات رو به باد بده.مثلا میتونست اینجوری تموم بشه که شیرین از ایران بره و امیر از دوریش خودشو بکشه و شیرین وقت فهمید امیر خودکشی کرده اونم خودکشی کن تااینکه ابکی کشته بشن..تاسیان در زبان گیلکی یعنی غم هجران سخت و از دست دادن کسی که هرگز غمشو نشه فراموش کرد وتا اخر عمر در غم هجرانش بسوزی.درکل خوب کلی هم اشک همه رو دراورد.به امید کارهای بهتر وعاشقانه تر خانم تینا پاکروان عزیز.سلامت و موفق باشید.محمد هاشمی
من دوقسمت اخر رو ندیدم.ولی اگر اینجوری که تعریف میکنید باشه واقعا هرچی کاشتند پنبه شد و رفت
یعنی یک کارگردان باتجربه ما نداشتیم که این خانم سینا پاکروان رو راهنمایی کنه؟
کارگردانهای ایرانی همینجوری هستند.تا دو سه قسمت از فیلمشون پرمخاطب میشه جوگیر میشن و فکر می کنند دیگه کار تمومه
این فیلم و داستان مزخرفش فقط برای عادی نشان دادن رفتارهایی ضد ارزشهای اسلامی و از بین بردن زشتی وقبح بی حجابی و بی بندو باری ساخته شده اصلا این خانم پاکروان یک کارگردان ضدایران اسلامی و باید یکی جلوشون رابگیره.
سریال تاسیان را بادقت ندیدی یکم دقت کن
من که ندیدم اینو ولی اینو که خوندم فکر کنم کارگردان نیاز داشته سریال چینی اخرین جاوادنه رو ببینه قسمت ۲۴ یا ۲۵ یادم نمیاد دقیق که چطور شخصیت اصلی میمیره و طرف چه بلایی سرش میاد البته اون فانتزیه اما انگشت اشاره هایی که دلیل بر مرگ شخصیت میشه خیلی مهمه
اما کاملا معلوم بود از اولش و یه دلیل دیگه هم سانسور های زیادی بود که به سریال تحمیل شد
قشنگ ترین فیلم امسال
بقیه یه مشت عرزشی ان که الکی میگن بد بود فلان بود ریدم دهنشون
چه بی ادبی مریم خانم … یعنی تو با هرکسی اختلاف نظر و عقیده داری اینطور برخورد میکنی باهاش … مثلا تو زن هستی کمی مودب باش
امثال مثل شماها اصلا بلد نیستید حرف بزنید و خودتان را خیلی بالا میدونی
به نظرم شما خیلی سطحی به موضوع نگاه کردید. سریال به زیبایی تمام شد. چرا که تمام افراد و کارخانه نمادهای اقشار و احزاب مردم و ایران قبل از انقلاب هستند و واژه تاسیان مربوط به مردمی است که کارخانه – زندگی- خود را از بین بردند……
سلام
یکی از مواردی که سوژه سریالهایی زیر زمینی شده ،وضعیت مردم قبل از انقلابه ،لباس های شیک ،موهای براق و خانه های اشرافی که در هم سن های بنده حس گذشته زیبای برباد رفته را تجلی می کند.
ای کاش واقعا اینجوری بود که نمایش داده میشه .در روزگاری که مردم دستشان خالیست (بجز قشر مرفه ) نشان دادن گاوصندوق های پر از سکه و شمش طلا و رقم های کهکشانی حس بد کم داشتن را در دل مردم زنده می کند ،کشیدن سیگار ،قمار خانه ،مشروب فروشی ها ،بجز تبلیغ چه آموزشی به نسل جوان می دهد.
سریال تاسیان عاشقانه ای زیباست .
ای کاش پلتفرم ها جایگزین تلوزیون مردم نشوند و در صدا وسیما شاهد هنر نمایی ،این عزیران باشیم.
با تشکر
به صدا سیما اعتماد ندارم. شما ام نداشته باشین
چیزی که نویسنده یادش رفت بگه عشق پدر و دختری بود که تاسیان شد و پدر در فراق دخترش ماند که بیشتر از عشق امیر به شیرین بود.این بود تاسیان نویسنده
در کل سریال تاسبان رو موفق میدونم.
در ضمن نباید از مشکلات ساخت سریال در ایران رو به راحتی ازش عبور کرد. اگر شرایط ساخت در ایران عادی بود من تمام نقد ها رو قبول میکردم
واقعیت این است که تمام سریال های ایرانی را فقط یکبار باید دید و سریع پاک کرد
و ارزش ذخیره سازی را هم ندارد
این را گفتم بخاطر اینکه سطح کیفی و کمی سریال های ایرانی واقعا افتضاح است
من برخی از سریال های غیر ایرانی برجسته را که حداقل ۱۰ الی ۱۵ سال هم از آن گذشته هنوز نگه داشته و گاهی بطور مختصر آنان را نگاه میکنم ، به جرأت میتوان گفت هنوز ارزش دیدن دارند نسبت سریال های به روز ایرانی
با سلام و عرض تشکر بابت سریال خوبتون
اما کاش میشد این سریالو به سرانجامی باز نرسونین و زندگی خوبی برای شیرین و امیر میساختیتن
اما باز هم ممنون که توی همچین شرایط اقتصادی به جامعه فیلم سازی کمک میکنین
خوشحال میشم توی فیلم بعدیتون کمک تون کنم چون من خودم یکی از عاشقان بازیگریم
دوستدار شما هلیادهاقین
اگر نیاز به بازیگر ۱۴ ساله دختر داشتین من هستم
۰۹۳۰۲۷۹۶۷۹۱
چه راحت شمارتو به اشتراک میزاری هلیا خانم … بهتره از راه دیگه ای برا بازیگر شدن اقدام کنی
دوستان انگار شماره ی اشتباهی داده (حالا شاید غلط تایپی بوده) و زمان زنگ زدن یه اقای پیر جواب میده. لطفا مرام داشته باشین زنگ نزنین
نیاز به بازیگر داشتی یا یه دختر ۱۴ ساله ؟!
انسان بودن از خودت باید شروع بشه که نشد …
شایدم میخوای جلوی مزاحم های دوست جدیدتو بگیری !
افرین .
خانم پاکروان کاش میشد هزینه هنروارو میدادین