قدرت برجسته ثور او را به قهرمان بهتری از سوپرمن تبدیل می‌کند
ثور به عنوان خدای آذرخش و فرزند اودین، هم از قدرت بسیاری برخوردار است و هم از روحیه قهرمانی بالا. منتها هنگامی که بخواهیم او را با سوپرمن مقایسه کنیم، کفه‌های ترازو معمولا به سمت ابرقهرمان شرکت دی سی سنگینی می‌کند. اما قدرت برجسته‌ای که نماینده مارول به دست آورده، کاری می‌کند که او از سوپرمن هم ابرقهرمان بهتری باشد.
یکی از نبردهایی که عاشقان کمیک‌های ابرقهرمانی دوست دارند شاهد آن باشند، به نبرد بین سوپرمن (Superman) و ثور (Thor) مربوط است. حالا که دو شرکت مارول و دی سی می‌خواهند یک رویداد مشترک را با یکدیگر برگزار کنند، طرفداران دو جبهه دست به کار شده‌اند و ایده‌ها و آرزوهای خود را در فضای مجازی به اشتراک می‌گذارند. یکی از این آرزوها که میان بسیاری از طرفداران مشترک است، به نبرد بین خدای آذرخش و مرد پولادین مربوط می‌شود.
در نگاه اول بسیاری از افراد ممکن است فکر کنند سوپرمن در طی یک نبرد بزرگ، می‌تواند از پس ثور برآید. اما اگر به مطالعه شماره ۲۱ کمیک بوک Immortal Thor بپردازید، احتمالا نظرتان عوض خواهد شد. اما قضیه‌ای که می‌خواهیم به آن بپردازیم شاید کمی پیچیده به نظر برسد. در صورت رخ دادن یک نبرد احتمالی، Thor می‌تواند با باختن به شکست Superman بپردازد. چنین برداشتی کاملا متناقض به نظر می‌رسد و از نظر بسیاری غیرممکن است. ولی چنین چیزی چگونه می‌تواند به واقعیت بپیوندد؟
ثور بارها و بارها از کنار تیغ شکست با اختلاف کم گذر کرده و پس از آن، مسیر پیروزی را در پیش گرفته است. او در شماره ۲۱ کمیک بوک Immortal Thor هم ترک عادت نمی‌کند و به تکرار این روند می‌پردازد. این دفعه او نزدیک است که نبرد را به اسکورج (Skurge) ببازد. در همین حین یک تجسم از تانوس ظاهر می‌شود و خدای آذرخش را تحقیر می‌کند. در همین حین که پسر اودین در چند قدیمی دنیای مردگان قرار دارد، شرایط را با یک تصمیم هوشمندانه تغییر می‌دهد. او میولنیر (پوتک افسانه‌ای Thor) را به اسکورج می‌دهد و او را به آرزویش می‌رساند. از آنجایی که اسکورج در تمام زندگی خود به دنبال عزت و احترام بوده اما هیچ وقت آن را به دست نیاورده است، گرفتن میولنیر از دست خدای بزرگ آذرخش او را به این آرزو می‌رساند.
از لحاظ قدرت خالص، سوپرمن به مراتب قوی‌تر از ثور است. اما اگر عوامل دیگر به قضیه اضافه شوند، نتیجه نهایی تغییر می‌کند
اسکورج هم که پس از یک عمر انتظار به آرزویش می‌رسد، میولنیر را به او پس می‌دهد و اختلافات را کنار می‌گذارد. در این سناریو خاص، ثور به جای اینکه فقط از زور بازوی خود بهره ببرد، به این فکر می‌کند که چرا در حال جنگیدن است. تقریبا در تمامی نبردها موضوعی که باعث به وجود آمدن اختلاف می‌شود، چیزی نیست به جز اختلاف عقاید. اما Thor به جای اینکه به صورت کورکورانه عقاید خود را به کرسی بنشاند، اسکورج را بررسی کرده و او را به چیزی می‌رساند که همیشه آرزویش را در سر می‌پروراند.
اگر بخواهیم شرایط مذکور را بررسی کنیم، می‌توانیم به این نتیجه برسیم که ثور از ذکاوت و تجربه خود برای تغییر شرایط به نفع خویش بهره برد. البته این اولین دفعه‌ای نیست که او دست به انجام چنین کاری زده است. خدای آذرخش، بردن از طریق باختن را به یک روش کارآ‌مد تبدیل کرده و بارها و بارها از این روش به پیروزی‌های بزرگی رسیده. اما در طرف دیگر داستان، سوپرمن ویژگی مشابهی ندارد. بله، مرد پولادین فوق‌العادده باهوش و شرافتمند است و بسیاری از افراد او را به عنوان نماد یک ابرقهرمان واقعی می‌شناسند. منتها عقب‌نشیبی و بررسی شراط با زیر پا گذاشتن غرور و تکبر، کاری است که نماینده دی سی زیاد تجربه انجام آن را در کارنامه ندارد.
پس اگر در کمیک بوک‌های جدید دی سی و مارول نبرد بزرگی بین ثور و سوپرمن رخ دهد، خدای آذرخش می‌تواند با استفاده از هنر پیروزی به قیمت شکست و زیر پا گذاشتن غرور، بر حریف قدرتمند خود غلبه کند. نظر شما در این باره چیست؟ دیدگاه‌های خود را با تیم بازار و سایر کاربران به اشتراک بگذارید.
منبع: ScreenRant
داستان زندگی بزرگ‌ترین یوتوبر ماینکرافت | میزگیم با عرفان تاکسیک
نظرات